نیّت درستی دارم، از لغو کنسرت نگران نیستم

دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- ساز فرهنگ و هنر مشهد در هفته‌ای که گذشت، به دست حسین علیزاده کوک شد، او دوبار به روی صحنه رفت و هربار با نوای آسمانی‌اش سکوت موسیقیایی این شهر را درهم شکست. در این مقدمه کوتاه در وصف این موسیقیدان بزرگ به نقل قولی از اصغری فرهادی بسنده می‌کنم، فرهادی در نشست خبری فیلم فروشنده در ایران که هفته گذشته برگزار شد، گفت: احساسی ترین لحظه برایم در جشنواره کن زمانی بود که تصنیف دلشدگان ساخته حسین علیزاده با صدای محمدرضا شجریان پخش شد. حسین علیزاده در سفر سه روزه‌اش به مشهد علاوه بر زبان شورانگیز سه‌تار و تار با کلام شیوایش صمیمانه با مردم مشهد سخن گفت. در ادامه مصاحبه اختصاصی حسین علیزاده با «دنیای اقتصاد» را که در هتل پردیسان مشهد انجام شد، می‌خوانید.

شما همیشه می‌گویید موسیقی پیام‌آور صلح و دوستی است، فکر می‌کنید چرا این پیام، به‌طور مثال در شهری مثل مشهد، آنگونه که باید دریافت نمی‌شود و ما همواره شاهد مخالفت با اجرای موسیقی و لغو کنسرت‌ها هستیم؟

برای لغو کنسرت‌ها دنبال دلیل نباشید چراکه بیشتر درگیری داخلی است. وقتی براساس قانون برای برگزاری یک کنسرت مجوز صادر و با وجود مجوز، آن کنسرت لغو می‌شود در اینجا مخالفت با دولتی صورت گرفته که وزارت ارشاد آن مجوز را داده است. مسأله اینجاست که وقتی می‌خواهیم طبق قانون زندگی کنیم متوجه نمی‌شویم که اشکال این قانون کجاست؟ و مجری قانون چه کسی است؟ متاسفانه گاهی قانون‌شکنان همان کسانی هستند که شاید در قانون‌گذاری‌ها هم نقش داشته باشند.

شما به‌عنوان موسیقیدانی که همواره برای حفظ و احیای موسیقیِ سازی احساس مسئولیت و در این زمینه فعالیت می‌کنید، درحال حاضر جایگاه موسیقی را در کشور در مقایسه با موسیقی آوازی چگونه می‌بینید؟

من موسیقی سازی را از سال‌های پیش از انقلاب تجربه کردم. به نظرم هر موسیقی که ارائه شود شنونده خودش را دارد، شاید درحال حاضر شنونده موسیقی سازی کمتر باشد، چون موسیقی همراه با آواز، جمعیت بیشتری را جلب می‌کند و مردم‌پسندتر است و بسیاری از خوانندگان و هنرمندان هم تلاش می‌کنند خودشان را به سلیقه مردم نزدیک کنند. این باعث می‌شود در موسیقی آوازی جز تقلید صرف، اتفاق شاخصی نیفتد. اتفاقاتی که در موسیقی آوازی می‌افتد قابل‌مقایسه با موسیقی سازی نیست، خیلی‌ها که موسیقی نمی‌دانند خیال می‌کنند هرچیزی که زیادی ارائه و تبلیغ شود حتما ارزش بیشتری دارد. هرچقدر که موسیقی به شکل هنری و مستقل پیش می‌رود، باید شنونده‌ای داشته باشد که آن را درک کند.کشورهای توسعه‌یافته کشورهایی هستند که سطح فرهنگی‌شان هم توسعه‌یافته است و شرایط خوبی برای ارتقاء سطح فرهنگی‌شان وجود دارد، پس طبیعی است که فرهنگشان رشد کند و بتوانند موسیقی را برای خود موسیقی گوش کنند نه اینکه موسیقی فقط وسیله پیام شعری قرار گیرد.

ترانه‌ها مردمی‌ترین و عامیانه‌ترین شکل موسیقی هستند و در موسیقی ایرانی هم امروزه بیشتر ترانه‌خوانی متداول است و دیگر فاصله زیادی میان موسیقی ایرانی و پاپ مشاهده نمی‌شود. روند ملودی‌ها و حتی شیوه خواندن موسیقی پاپ و سنتی تفاوت زیادی ندارد چون هردو موسیقی می‌خواهند خود را به سلیقه عوام نزدیک کنند. نکته دیگر اینجاست که تعداد شنوندگان موسیقی سازی هم کم نیست، این شنوندگان نه تنها مصرف‌کننده بلکه تعیین‌کننده نیز هستند و صلاحیت نظر دادن دارند، لذا این موسیقی ارزش بسیاری برای کار کردن دارد. موسیقی آوازی باید بخشی از موسیقی ایرانی باشد نه تمام آن. متاسفانه در اکثر مواقع وقتی موسیقی ایرانی در اختیار خوانندگان باشد از آنجایی‌که همیشه خوانندگان به لحاظ فرهنگی در شرایط ایده‌آل قرار ندارند، موسیقی را مردم‌پسندانه و عامیانه می‌کنند.

در این سال‌ها شاهد تنزل سلیقه موسیقیایی توده مردم هستیم. شما نقش صداوسیما را در تعیین سلیقه موسیقیایی مردم چقدر موثر می‌دانید؟

صداوسیما نقش بسیار حساسی دارد و به لحاظ سیاسی بعد از سازمان اطلاعات و ارتش مهم‌ترین سازمان کشور محسوب می‌شود. قطعا ما وقتی انقلاب کردیم اشخاصی را درصدر کشور می‌خواستیم که آزادی بیان و عقیده را در چارچوب جمهوری اسلامی فراهم کنند، این وظیفه مشاوران رهبر انقلاب است که به این موضوع توجه کنند. غیرممکن است شما روزنامه‌ها را ورق بزنید و انتقادی به صداوسیما نبینید، ما همه هموطنیم و قرار نیست برای موسیقی در کشور خودمان بجنگیم تا فضایی داشته باشیم، ما باید با هم حرف بزنیم و بحث‌های کارساز داشته باشیم. وقتی رادیو و تلویزیون قرار است صبح تا شب موسیقی پخش کند چرا موسیقی خوب پخش نمی‌کند؟

در سفر کوتاه‌تان به مشهد، وقت بسیاری را به دانشجویان و هنرجویان موسیقی اختصاص دادید، آیا در آینده تصمیمی مبنی بر برگزاری کلاس‌های آموزشی در مشهد و شهرهای دیگر دارید؟

بله با کمال میل، تاجایی که انرژی و وقت اجازه دهد حتما روی این مسأله برنامه‌ریزی می‌کنم. برگزاری کلاس‌های آموزشی نیز به‌صورت متمرکز در یک محل در تهران خواهد بود و به نوبت از نوازندگان شهرستان‌های مختلف ثبت‌نام می‌کنیم تا در این کلاس‌ها شرکت کنند. بازدید از آموزشگاه موسیقی و دیدار با دانشجویان هم بخش جالبی از سفر ما اهالی موسیقی است که وقتی به مشهد می‌آییم ببینیم هنرمندان جوان چگونه فعالیت می‌کنند. در شهری مثل مشهد که شرایط رشد موسیقی سخت‌تر است شاهدیم که واقعا عده‌ای هستند که به جنبه معنوی موسیقی فکر می‌کنند و به‌دنبال مادیات نیستند. من شخصا بازدید از این هنرجویان و راهنمایی‌شان را از اجرای کنسرت خودم مهمتر می‌دانم.

در صحبت‌هایتان در سالن هنرستان هنرهای زیبا گفتید برگزاری کنسرت در این سالن کوچک و با این تعداد کم برایتان بسیار ارزشمند و فراموش نشدنی است. چه چیزی باعث می‌شود که شما چنین نظری داشته باشید؟

جنبه‌های عاطفی، احساسی و ارزش‌گذاری به اجرایم در مشهد است که منجر به ابراز این نظر از سوی من می‌شود. برای موسیقی سازی دونوازی یا تک‌نوازی همیشه سالن‌های کوچک مناسب‌ترند چون ارتباط نزدیکتری با مخاطب برقرار می‌شود، حتی کنسرت‌های خارج از کشور را گاهی در کلیساها اجرا می‌کنیم چون در آنجا فضای روحانی و روح‌نوازی حاکم است، بنابراین خود محیط به اثرگذاری موسیقی کمک می‌کند. سالنی که در مشهد در آن اجرا داشتم به لحاظ معنوی برای من بسیار با ارزش است، چون دوسال گذشته هم در آنجا کنسرت داشتم و تصمیم دارم آن اجرا را در قالب سی‌دی عرضه کنم تا به شنونده بگویم چقدر این اجرا برای من با ارزش بود. مشهد شهر من هم هست، اگر شرایط سخت است برای همه سخت است و اگر خوب برای همه خوب است. من وقتی روبه‌روی این مردم قرار می‌گیرم با آن‌ها احساس نزدیکی می‌کنم، آنقدر که نگاه‌هایشان آشنا و پیشوازانه است. به نظر من سالن اهمیتی ندارد مهم این است که برای چه کسی اجرا می‌کنی و چه جوابی می‌گیری. من مطمئنم این سالن کوچک در مشهد در حافظه تاریخی و فعالیت هنری من ابدی خواهد شد چون بخشی از زندگی و عاطفه من بوده که با مردم تقسیم کردم. من بازهم از مردم خوب مشهد سپاسگزارم، قطعا اگر این اجرا تمدید می‌شد بازهم عده‌ای بودند که دوست داشتند بیایند اما مصلحت بر این بود که اجرا یک شب باشد.

باتوجه به محدودیت‌ها، بازهم به مشهد آمدید و بار دیگر با مردم این شهر هم‌صدا شدید و به روی صحنه رفتید، آیا این احتمال را نمی‌دادید که کنسرت شما لغو شود؟

من نگران نیستم که کنسرتی لغو شود، چون وقتی برای اجرای کنسرت می‌روم، نیّت درستی دارم. پاسخ این سوال را هم با تعریف خاطره‌ای کامل می‌کنم؛ ۱۰ سال بعد از انقلاب در تالار وحدت تهران برای اولین بار کنسرت «شورانگیز» را با گروه شیدا و عارف به روی صحنه بردیم، در قسمتی از این اجرا من تک‌نوازی داشتم و برای اولین بار ترکمن را اجرا کردم، قبل از اجرا با واکنش‌های منفی بسیاری روبه‌رو بودم، اما به مسئولان گفتم فقط شرایطی را ایجاد کنید تا روی صحنه بروم، وقتی ساز بزنم مطمئنم که تمام آن کسانی را هم که مخالف هستند، متأثر می کنم و همانگونه هم شد. تعدادی از ماموران وقتی موسیقی شروع شد تفنگ‌هایشان را زیر چانه‌شان گذاشتند و به موسیقی گوش دادند و پس از آن نیز همیشه هربار که من را می‌دیدند، از دور سلام گرمی می‌دادند، این یعنی تاثیر کلام موسیقی. یک جاهایی باید سختی را پذیرفت، اگر هرکسی به کاری که می‌کند ایمان داشته باشد، از چیزی ترس و نگرانی ندارد.

برگزاری نکوداشت حسین علیزاده در دانشگاه فردوسی

دوشنبه هفته گذشته مراسم نکوداشت حسین علیزاده، با هدف تکریم مفاخر فرهنگ و هنر ایران و به همت کانون موسیقی دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در آمفی‌تئاتر دانشکده علوم برگزار شد. همچنین روز بعد، حسین علیزاده به همراه حمید قنبری نوازنده تنبک، در سالن هنرستان هنرهای زیبای پسران، به روی صحنه رفت، بخشی از سخنان علیزاده در این مراسم به شرح زیر است: در تمام دنیا موسیقی‌دانان راحت کار می‌کنند و کنسرت می‌دهند، اما فکر نمی‌کنم این حسی که من و همکارانم از تعامل با مردم می‌گیریم را داشته باشند. این جمع، نوا، ماهور، سه‌تار و سه‌گاه بهانه است، من وقتی فقط به موسیقی ایران فکر می‌کنم احساس خوشبختی دارم. ایرانی بودن فقط تهرانی بودن یا مشهدی بودن نیست، چیزی که در این جمع موج می‌زند، نیروی جمعی است. وقتی که به کیفیت نزدیک می‌شویم حتما باید جمع‌ها کوچکتر باشد، وقتی آدم‌های متفکر دورهم جمع می‌شوند تا راجع به چیزی بحث کنند، معمولا جمعیت کمی هستند. من داوطلبانه دوست دارم به مشهد بیایم و کنسرت بدهم البته این واژه هم ممنوع است و باید بگویم اجرای زنده، (تشویق جمعیت). من قدر تک تک شما را می‌دانم و با عشق آمده‌ام تا بین شما انرژی تقسیم کنم، شما بی‌دریغ تمام حس و وقتتان را در اختیار من می‌گذارید تا این چند سیم را مرتعش کنم و جالب اینجاست که وقتی من روی صحنه قرار می‌گیرم هیچ موضوعی برایم تعریف نشده، خیلی وقت‌ها بدون موضوع به روی صحنه می‌روم مثل همین حالا و از حسی که از جمع می‌گیرم ساز و حرف می‌زنم، چون می‌شود از نگاه‌ها فهمید که چه موجی در جمع وجود دارد.

هنرمند، واژه‌ای است که شما در ابعاد مختلف معنایش را می‌دانید، وقتی هنرمندان به درجاتی می‌رسند سوای تبلیغات کاذب، مسلما استعداد و پشتکاری دارند و به جایگاهی در جامعه رسیده‌اند. ما یک اسطوره موسیقی داریم به نام شجریان که اگر افسانه بود افسانه‌تر شد. او وقتی پایش را از ایران بیرون می‌گذارد در همه جای دنیا به خاطر هنرش به او احترام می‌گذارند اما هفت سال است که ما باعث شدیم شجریان نفس و کوره گرم مردم را پشت سر خود نداشته باشد، شجریان با هنرش در قلب مردم جا دارد نه چیز دیگری، گاهی برخی فکر می‌کنند اگر او انتقادی بکند، سیاسی حرف زده است اما به نظر من اینگونه نیست، شکل موضع‌گیری و نظر دادن شجریان قطعا از زاویه هنر است نه سیاست؛ هنرمند حق دارد موضع بگیرد، هنرمند شخص خنثی جامعه نیست و باید راجع به مملکت خودش نظر بدهد. قطعا اگر این عشق و محبتی که پشت سر هنرمند است روزی از او جدا شود نه تنها ممکن است مریض شود بلکه ممکن است دیگر زندگی هم برایش بی‌معنا باشد. آرزو می‌کنم و قاطعانه می‌خواهم به عشق، دوستی و صلح فکر کنیم.

بازدید حسین علیزاده از هنرجویان مشهدی و کانون موسیقی دانشگاه فردوسی

حسین علیزاده روز آخر سفر خود را به همراه علی بوستان، موسیقیدان و نوازنده سه‌تار به بازدید از یکی از آموزشگاه‌های موسیقی و کانون موسیقی دانشگاه فردوسی اختصاص داد و ضمن افتتاح خانه گفتگو در این دانشگاه که برای گفتمان‌های فرهنگی و هنری پیش‌بینی شده است، در جمع تعدادی از اساتید علوم انسانی دانشگاه فردوسی و دانشجویان کانون موسیقی سخن گفت که اهم سخنان مطرح شده توسط این استاد موسیقی بدین شرح است:

در حال حاضر تعداد دانشکده‌های موسیقی به‌صورت اغراق‌آمیزی زیاد است ما آنقدر استاد نداریم که در این دانشگاه‌ها تدریس کنند. البته جنبه‌های مثبت هم دارد که جوان‌های با استعدادی تربیت شدند ولی تضمین شغلی این دانشجویان پس از فارغ‌التحصیلی چیست؟ در کجا باید فعالیت کنند؟ این تضاد عجیبی است، ما در دانشگاه، در سطح عالی مملکت برای موسیقی جایگاه داریم ولی وقتی کسی موسیقی تحصیل می‌کند در جامعه به او توهین می‌شود. توهین فقط در لغو کنسرت نیست توهین ادبیاتی است که در برخی روزنامه‌ها از زبان برخی افراد بازتاب داده می‌شود. بنده اگر قدرتش را داشتم باید از این وضع شکایت می‌کردم، چون این افراد موسیقی را در سطح فحشا مطرح می‌کنند، من معتقدم باید در سطوح عالی درباره این مسأله صحبت شود. رهبر انقلاب راهنمای این جامعه و راهنمای دنیای اسلام هستند، ایران در منطقه الگو است و درست نیست که چنین نگاهی به موسیقی در ایران وجود داشته باشد. من مطمئنم که نگاه رهبر انقلاب به موسیقی نگاه والایی است، چون ایشان اطلاعات موسیقیایی خوبی دارند.

من فکر می‌کنم آنقدر مسائل سیاسی درگیری به‌وجود آورده که بی‌جهت مردم ایران را رودر روی هم قرار می‌دهد. مسأله موسیقی نباید ما مردم را در مقابل هم قرار دهد برای همین است که باید از ادبیات سنجیده برای تصمیم‌گیری در حوزه موسیقی استفاده کرد. اگر موسیقی نمی‌تواند جایگاه درستی در ایران داشته باشد اصلا نباید در دانشگاه‌ها باشد پس اگر در دانشگاه هست یعنی جایگاه درستی دارد اما مراکز اجرایی، تصمیم‌گیری‌های عامیانه‌ای در این مورد دارند. انگار بخشنامه‌ها دورهمی هستند که ربطی به سطح دانشگاهی ندارند. از سراسر دنیا افرادی مشتاقند که در دانشگاه‌های ایران موسیقی ایرانی یاد بگیرند، ما چرا موسیقی ایرانی را دست‌کم گرفتیم؟ من ۵۰ سال است که در موسیقی ایران فعالیت می‌کنم، باید ۵۰ سال دیگر صبر کرد تا کسانی مثل من، شجریان، ناظری و ... متولد شوند، متاسفانه از پتانسیل ما استفاده نمی‌شود و به هیچ وجه در تصمیمات موسیقی کشور دخالتی نداریم. باید فرصتی ایجاد شود تا با مقامات عالی کشور گفت‌وگو کرد که یا ما آنان را قانع کنیم یا آنان مارا، تا سرانجام به راهکاری برسیم که به موسیقی که گفته می‌شود فاخر در شکل واقعی‌اش اتفاق بیفتد. حسین علیزاده صبح روز پنجشنبه مشهد را به مقصد تهران ترک کرد.