چگونه می‌توانم هوش هیجانی خود را تقویت کنم؟

هوش هیجانی هوشی است که به ما توانایی دریافت، تجربه، شناخت، درک و ارزیابی صحیح هیجانات را می‌دهد. شناخت و درک هیجانات درون منجر به آرامش بیشتر، کنترل بر خود و رفتارهای خود شده و نسبت به هیجانات دیگران نیز شناخت کافی‌ای به ما می‌دهد. شناخت و درک هیجانات دیگران منجر به همدلی با آنها و در نتیجه ارتباطات اجتماعی و عاطفی موفق‌تر می‌گردد. این هوش درون همه انسان‌ها تعبیه شده است و خبر خوش این است که هوش هیجانی و هوش اجتماعی، هر دو، با کسب مهارت‌هایی تقویت شدنی هستند. علی رغم اینکه برای تقویت این دو هوش به یک بلدِ راه (مربی یا مشاور کاردان) نیاز است اما خود افراد هم می‌توانند با تمرین هایی ساده در راه تقویت آن قدم بردارند ولی نباید توقع زیادی از خود داشته باشند. خودآگاهی اولین مهارت هوش هیجانی است که سهم بسزایی در تقویت تمام بخش‌های این هوش دارد. اگر می‌خواهید هوش هیجانی خود را تقویت کنید بهتر است مسیر خود را ابتدا با تقویت خودآگاهی شروع کنید. در این مقاله می‌خواهیم چهار راهکار برای تقویت هوش هیجانی و خودآگاهی را توضیح دهیم:

1. احساسات خود را قضاوت نکنید.

دسته‌بندی کردن احساسات یکی از اشتباهات رایج است که از دوران کودکی آن را می‌آموزیم. ما یاد می‌گیریم که احساسات را به دو دسته خوب و بد تقسیم بندی کنیم. شاید به نظر منطقی بیاید، اما این منطق فقط از نظر ما است. دسته بندی احساسات باعث می‌شود که نتوانیم آنها را خوب بشناسیم و به درستی تجربه کنیم. برای تقویت هوش هیجانی خود بهتر است که این عادت را کنار بگذارید و احساسات‌تان، هر چه که هست، را ببینید، بشناسید، نام آن را بدانید، به‌طور صحیح آن را تجربه کنید و اجازه دهید که عبور کنند. زمانی که احساسات خود را قضاوت می‌کنید احتمال اینکه از آنها فرار یا آنها را انکار یا سرکوب کنید بسیار زیاد است.

2. اجازه دهید که احساسات در جریان باشند.

احساسات می‌آیند و می‌روند، البته اگر ما اجازه عبور را به آنها بدهیم. حتما تا به حال دقت کرده‌اید که هیچ شادی و هیچ غمی پایدار نیست و دائما احساسات مختلف در جریان هستند (مگر اینکه فرد دچار مشکلات حاد روانی از جمله افسردگی شده باشد، که در این‌صورت در باتلاق احساسات گرفتار می‌شود) بسیاری از ما خود را در یک احساس گرفتار می‌کنیم و راه گذر آن را مسدود می‌نماییم اما مکانیزم احساسات براساس ناپایداری است. بنابراین، بسیار مهم است که احساسات را در وقت مناسب مورد توجه، ارزیابی و بررسی قرار داده و رهایشان کنیم تا جاری باشند.

چه کارهایی مانع عبور احساسات می‌شوند؟

• انکار احساس

• سرکوب احساس

• فرار از احساس

• تاکید بر احساس و تفکر مداوم درباره آن

• عادت‌های اشتباه

اگر احساس خاصی در شما در جریان است آن را انکار نکنید و نادیده نگیرید، بلکه آن را ببینید، به آن توجه کنید و ببینید که چه پیامی برای شما به همراه دارد. توجه کنید به اینکه از کجا آمده، برای چه آمده و چه چیزی در تشدید آن سهم دارد، چطور می‌توانید آن احساس را رها کنید؟ آیا باید فکر خاصی را کنار بگذارید؟ آیا باید باور و بینش خود را تغییر دهید؟ آیا نیاز دارید که درباره آن صحبت کنید؟ آیا ترس خاصی در شما وجود دارد؟ آیا نسبت به آن احساس، عادت یا وسواس پیدا کرده اید؟

3. به بدن خود توجه کنید.

بسیاری از دردهای بدنی ما ناشی از حالت روانی، تشتت ذهنی، خستگی و فرسودگی هستند. ما همیشه باید حالت و پیام‌های بدن خود را بررسی کنیم و ببینیم که در چه وضعیتی قرار داریم و اگر دردی در بدن وجود دارد آن درد چیست؟ چه قسمت‌هایی را در بر دارد؟ از چه زمانی شدت گرفته است؟ چه وقت‌هایی شدت می‌گیرد؟ پشت این درد چه حالت‌های روانی‌ای وجود دارد؟ آیا استرس است؟ خشم است؟ غم است؟ ترس است؟ اگر بله، این درد با حالت روانی خود چه پیامی را می‌خواهد به ما منتقل کند؟ افرادی که خودآگاهی پایینی دارند درد‌های بدنی خود را یا متوجه نمی‌شوند یا انکار می‌کنند یا اینکه منشا آنها را نمی‌توانند تشخیص دهند. مهارت خودآگاهی در هوش هیجانی این توانایی را به افراد می‌دهد که بتوانند از بروز دردهای سایکو سوماتیک (روان تنی) و منتو سوماتیک (ذهنی-تنی) در خود پیشگیری یا آن‌ها را مدیریت کنند.

4. اشتباهات و نقاط ضعف خود را بپذیرید.

یکی دیگر از ویژگی‌های افرادی که خودآگاهی پایینی دارند این است که اشتباهات و نقاط ضعف خود را نمی‌دانند و نمی‌پذیرند. این افراد همیشه در حال یافتن مقصر هستند و دیگران را به خاطر اتفاقات ناخوشایند سرزنش می‌کنند. می‌توانید از همین امروز تمرین کنید که هر جا اشتباهی از شما سر زد مسوولیت آن را خودتان بپذیرید. در نهایت، می‌توان گفت که هیچکس «مقصر» نیست، اما همه ما «موثر» هستیم. انسان‌هایی که عزت نفس بالایی دارند به جای اینکه همیشه کاستی‌ها و خطا‌ها را به گردن دیگران بیندازند، سهم خود را در وقایع به عهده می‌گیرند. از طرفی دیگر تلاش کنید با کمک یک مربی یا مشاور کاردان نقاط ضعف خود را پیدا کنید و آنها را بپذیرید. بسیاری از افراد در برخورد با نقاط ضعف خود می‌خواهند آنها را از بین ببرند یا اینکه آنها را نادیده بگیرند اما برخورد صحیح آن است که راه‌هایی پیدا کنیم که با رفع این نقاط ضعف به پیشرفت خود ادامه دهیم. آیا نیاز است برای کاری که توانایی انجام آن را ندارید کسی را استخدام کنید؟ آیا نیاز است از دوستی کمک بگیرید؟ آیا نیاز است مهارت یا دانش جدیدی کسب کنید و نقطه ضعف خود را به نقطه قوت تبدیل کنید؟