درد دل صنعتگر
برندسازی، راه برونرفت از بحران نساجی
ایمان اسراری* واقعیت هر چه که هست، هماکنون فروشندگان صنعت نساجی (پارچه، پوشاک، فرش و. . . ) از سردی بازار میگویند و اینکه بازار مانند گذشته نیست. سوالی که مطرح میشود، این است که منشا این وضعیت کجاست؟ و چرا بازار نساجی که از ملزومات زندگی هر انسانی در هر اقلیم زیستی در جهان است، این چنین در ایران بیرونق شده است؟ سالهاست که کشورهایی از قبیل چین و مالزی در بازار پوشاک و چین، ترکیه ،پاکستان و هند در فرش ائتلاف کردهاند و بخش اعظمی از بازار در سیطره کالاهای وارداتی آنهاست و این امر موجب رکود و کسادی تولید داخلی شده است.
ایمان اسراری* واقعیت هر چه که هست، هماکنون فروشندگان صنعت نساجی (پارچه، پوشاک، فرش و... ) از سردی بازار میگویند و اینکه بازار مانند گذشته نیست. سوالی که مطرح میشود، این است که منشا این وضعیت کجاست؟ و چرا بازار نساجی که از ملزومات زندگی هر انسانی در هر اقلیم زیستی در جهان است، این چنین در ایران بیرونق شده است؟ سالهاست که کشورهایی از قبیل چین و مالزی در بازار پوشاک و چین، ترکیه ،پاکستان و هند در فرش ائتلاف کردهاند و بخش اعظمی از بازار در سیطره کالاهای وارداتی آنهاست و این امر موجب رکود و کسادی تولید داخلی شده است. زیاده خواهی این کشورها، نفس بازار نساجی را به شماره انداخته و بسیاری از تولیدکنندگان عطای فعالیت را به لقایش بخشیدهاند و سرمایه خود را به بازارهای دیگر انتقال دادهاند.هماکنون بسیاری از تولیدکنندگان داخلی، رقیب اصلی را این کشورها میدانند که نه تنها ذوق و سلیقه ایرانی ندارند، بلکه از علم و تکنولوژی بهتری هم برخوردار نیستند. طی سالیان اخیر عدهای از تولیدکنندگان با دلسردی از فعالیت در این عرصه منصرف شده و فضا را برای جولان کالاهای چینی و... خالی کردهاند. بیرونقی بازار داخلی، مربوط به
کیفیت پایین کالای ایرانی نیست، بلکه ورود بیرویه کالا از خارج به مشکلات تولید اضافه کرده است.
حضور روزافزون محصولات تقلبی و بیکیفیت و ارزان، بیشتر کارخانهها را به تعطیلی کشانده و حتی آنها را مجبور کرده با یک سوم ظرفیت خود کار کنند.اکنون در این آشفته بازاری که هم رکود اقتصادی وهم بیرغبتی خریدار داخلی آن را بهوجود آورده است، این سوال مطرح میشود که برای جلوگیری از این بحران اساسی چه باید کرد؟ به نظر نگارنده، کالای ایرانی باید برای خروج از بحران، حرکت به سوی برندسازی را سر لوحه کار خود قرار دهد.
واقعیت این است که دیگر با تولید معمولی و سلایق قدیم، صنعت نساجی راه به جایی نخواهد برد. استراتژی بازاریابی، اغلب به عنوان مهمترین ابزار ایجاد و ارزش برند مورد توجه قرار میگیرد. طی سالهای گذشته شمار زیادی از مطالعات در جست و جوی این بوده است که عناصر مختلف بازاریابی، چگونه بر ارزش برند تاثیر میگذارند، ولی اکثر این مطالعات در آمریکا و یا دیگر کشورهای غربی صورت گرفتهاند.بنابراین یافتههای آنان بدون انجام آزمونهای تجربی قابل تعمیم نخواهد بود.
ارزش برند از طریق نام برند، سودمندی فزاینده و ارزشافزوده بیشتری را به یک محصول میدهد. اکنون به جرات میتوان گفت که تنها با تعیین یک برند معتبر، حدود ۱۰ برابر به قیمت یک کالا افزوده میشود.چیزی که مهم است این است که، در حال حاضر ما در تولید داخلی، مشکل کیفیت نداریم، کیفیت یعنی خواست مشتری و صنایع نساجی ما از قبیل فرش ماشینی، پتو، پوشاک، پارچه و... توانایی تامین خواست مشتری را دارند.بلکه مشکل ما این است که نمیتوانیم به لحاظ کمیتی نیازها را رفع کنیم. هرروزه شاهد این هستیم که چگونه شرکتهای مطرح دنیا، به واسطه برند خود درآمدهای هنگفتی کسب میکنند و همواره بالاترین ارزشافزوده در صنعت نساجی متعلق به برند است. اما در کنار برندسازی باید اقدامات اصولی و بلندمدت صورت گرفته و راهکارهای کوتاهمدت و میانمدت نیز ارائه شود. اقداماتی از قبیل کنترل بیشتر بر کمیت و کیفیت محصولات و کاهش هزینههای تولید و در نتیجه قیمت تمامشده، افزایش تولید داخل و توجه بیشتر به سلیقه مشتری و ساماندهی توزیع کالا و حذف واسطههای غیر ضروری اقداماتی است که باید در این زمینه صورت گیرد.
*فعال اقتصادی حوزه فرش و نساجی و مدیرعامل شرکت فرش هزاره
حضور روزافزون محصولات تقلبی و بیکیفیت و ارزان، بیشتر کارخانهها را به تعطیلی کشانده و حتی آنها را مجبور کرده با یک سوم ظرفیت خود کار کنند.اکنون در این آشفته بازاری که هم رکود اقتصادی وهم بیرغبتی خریدار داخلی آن را بهوجود آورده است، این سوال مطرح میشود که برای جلوگیری از این بحران اساسی چه باید کرد؟ به نظر نگارنده، کالای ایرانی باید برای خروج از بحران، حرکت به سوی برندسازی را سر لوحه کار خود قرار دهد.
واقعیت این است که دیگر با تولید معمولی و سلایق قدیم، صنعت نساجی راه به جایی نخواهد برد. استراتژی بازاریابی، اغلب به عنوان مهمترین ابزار ایجاد و ارزش برند مورد توجه قرار میگیرد. طی سالهای گذشته شمار زیادی از مطالعات در جست و جوی این بوده است که عناصر مختلف بازاریابی، چگونه بر ارزش برند تاثیر میگذارند، ولی اکثر این مطالعات در آمریکا و یا دیگر کشورهای غربی صورت گرفتهاند.بنابراین یافتههای آنان بدون انجام آزمونهای تجربی قابل تعمیم نخواهد بود.
ارزش برند از طریق نام برند، سودمندی فزاینده و ارزشافزوده بیشتری را به یک محصول میدهد. اکنون به جرات میتوان گفت که تنها با تعیین یک برند معتبر، حدود ۱۰ برابر به قیمت یک کالا افزوده میشود.چیزی که مهم است این است که، در حال حاضر ما در تولید داخلی، مشکل کیفیت نداریم، کیفیت یعنی خواست مشتری و صنایع نساجی ما از قبیل فرش ماشینی، پتو، پوشاک، پارچه و... توانایی تامین خواست مشتری را دارند.بلکه مشکل ما این است که نمیتوانیم به لحاظ کمیتی نیازها را رفع کنیم. هرروزه شاهد این هستیم که چگونه شرکتهای مطرح دنیا، به واسطه برند خود درآمدهای هنگفتی کسب میکنند و همواره بالاترین ارزشافزوده در صنعت نساجی متعلق به برند است. اما در کنار برندسازی باید اقدامات اصولی و بلندمدت صورت گرفته و راهکارهای کوتاهمدت و میانمدت نیز ارائه شود. اقداماتی از قبیل کنترل بیشتر بر کمیت و کیفیت محصولات و کاهش هزینههای تولید و در نتیجه قیمت تمامشده، افزایش تولید داخل و توجه بیشتر به سلیقه مشتری و ساماندهی توزیع کالا و حذف واسطههای غیر ضروری اقداماتی است که باید در این زمینه صورت گیرد.
*فعال اقتصادی حوزه فرش و نساجی و مدیرعامل شرکت فرش هزاره
ارسال نظر