رازهای بازار چین
برای یک ناظر بیرونی که حجم تولید خودرو در چین را می‌بیند محتمل‌ترین تصور این است که فکر کند این خودروسازان بازار کشور خود را اشباع کرده و اکنون در حال صادر کردن مازاد تولید خود به کشورهای دیگر هستند. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است. خودرو‌سازی چین صنعتی است که در درجه اول برای صادرات طراحی شده است. نگاه آنها کاملا بیرونی بوده و الزاماتی را در نظر می‌گیرند که به فروش بیشتر محصول در خارج از مرزها منجر می‌شود. اغلب خودروسازان چین و نه همه آنها، محصولاتشان در داخل این کشور به‌صورت یک محصول محلی عرضه می‌شود. یعنی شهر محل خودروسازی و چند شهر اطراف آن از آن برند تغذیه می‌شوند و بازار مناطق دیگر به خودروسازانی که احتمالا در آن مناطق قرار دارند، سپرده شده است. البته این یک قانون نانوشته است و کسی این الزام را ایجاد نکرده است. بلکه شرایط بازار خودرو این کشور از یک طرف و استراتژی فروش خودروسازان از طرف دیگر این حالت را به وجود آورده است.

بازار خودرو چین یک بازار مملو از برندهای مختلف از گوشه و کنار جهان است. چینی‌ها استانداردهای سختگیرانه‌ای برای صادر کردن مجوز تردد خودروها ندارند و به همین دلیل هر خودرویی که به خط تولید انبوه برسد می‌تواند در این کشور هم عرضه شود. با این حال شرکت‌های بزرگ خودروسازی حضور فعالی در این کشور دارند و همین مساله یکی از دلایل اصلی عدم توان رقابت شرکت‌های چینی در بازار داخلی به حساب می‌آید.

بازار چین از نظر تنوع خودرو و جذابیت‌های فروش معمولا با بازار ایالات متحده مقایسه می‌شود. اما بازار چین یک ویژگی منحصر به فرد دارد که بازار خودرو دیگر کشورها از آن برخوردار نیست. این ویژگی حضور کارخانه‌های تولید خودرو متعدد در این کشور است. تقریبا اکثر شرکت‌های بزرگ خودروسازی در جهان کارخانه‌های خود را در چین تاسیس کرده‌اند. نیروی کار فراوان و ارزان در کنار مشوق‌هایی که دولت این کشور برای سرمایه‌گذاران و صادرکنندگان فراهم می‌آورد موجب شده تا خودروسازان بزرگ جهان اقدام به راه‌اندازی کارخانه در این کشور کنند. این کار از دو منظر قابل تامل است. نخست آنکه این محصولات از ردیف کالاهای وارداتی خارج شده و عوارض و مالیات به مراتب کمتری به آنها تعلق می‌گیرد. از طرف دیگر نیروی ارزان سهم حقوق و دستمزد را در قیمت تمام شده کالا کاهش می‌دهد. به‌عنوان مثال سهم حقوق و دستمزد در تولید یک دستگاه بیوک که در چین تولید می‌شود، به نسبت همان بیوک که در دیترویت تولید شود، حدود ۶۴ درصد کمتر است. این عددی نیست که بتوان در دیگر نقاط جهان به آن دست پیدا کرد. در نهایت این کاهش هزینه‌ها از محل‌های مختلف موجب می‌شود تا خودروسازان جهانی بتوانند با قیمت کمتری محصولات خود را در چین عرضه کرده و کار را برای خودروسازان داخلی این کشور سخت کنند.

اما این همه ماجرا نیست. جمعیت یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفری چین خودروسازان را وسوسه می‌کند تا هر کاری برای آن انجام دهند. یکی از این کارها طراحی مدل‌های اختصاصی است. معمولا گفته می‌شود فلان خودروساز خودرویی با خصوصیات مردم چین برای این بازار طراحی کرده است. اما به کاربردن واژه خصوصیات در اینجا یک نوع رنگ و لعاب زدن است. در حقیقت منظور این است که یک خودرو ارزان برای سطح درآمدی این کشور طراحی کرده است. آئودی، کیا، جنرال موتورز و پژو معروف‌ترین خودروسازانی هستند که این کار را کرده‌اند و نتیجه مثبتی هم از اقدام خود گرفته‌اند. آنها در این محصولات برخی زرق و برق‌ها را حذف می‌کنند یا در مواد استفاده شده در بخش‌های غیر‌فنی و غیر‌ایمنی خودرو مانند پلاستیک‌های به کار رفته یا جنس رنگ، از مواد با کیفیت کمتر استفاده می‌کنند. در نهایت البته محصول نهایی از نظر کیفیت فنی و سواری استانداردهای برندشان را دارد اما می‌توان با قیمت کمتر آن را فروخت و دهک‌های پایین‌تر را نیز در طبقه متوسط درگیر کرد. به این ترتیب آنها با استفاده از قدرت برندشان با یک خودرو ساده‌تر، ذهن خریداران چینی را می‌ربایند.

جمعیت چین که به آن اشاره شد به خودی خود یکی دیگر از برتری‌های بازار این کشور است. خودروساز خارجی برای سرمایه‌گذاری در این کشور نیاز ندارد که بازارهای صادراتی جانبی را هم بسنجد. با همان سهم بازاری که از این کشور می‌تواند بگیرد سود کافی می‌برد و اگر بازار صادراتی کشورهای اطراف را هم به دست آورد آن وقت یک سود مضاعف نیز برده است. مجموعه این عوامل موجب می‌شود تا شرکت‌های خودروساز داخلی این کشور به جای کوفتن بر طبل بیهوده رقابت با خودروسازان بزرگ جهانی، با آنها در امر تحقیق و توسعه مشارکت کرده و نتایج این سرمایه‌گذاری را در محصولاتی که قرار است به دیگر کشورها صادر کنند در سطوحی پایین‌تر به کار بگیرند. به این ترتیب هم وقت خود را در رقابتی که نتیجه آن از پیش معلوم است هدر نداده‌اند و هم از محل بازارهای صادراتی سود کلانی می‌برند.