«هایپررئالیتی» گورخواب‌ها

شایان ربیعی

عضو گروه فرهنگ و هنر

گودال گور چه فرقی با گوشه خیابان دارد؟ در واقع برای کسی که آواره باشد، این دو تفاوت چندانی ندارند. تنها زمانی موضوع اهمیت پیدا می‌کند که رسانه‌ها وجه استعاری موضوع را برجسته سازی کنند. «گورخوابی»، «زندگی در گور»، ‌«تمرین مرگ» و .... کششی که موضوع گزارش گورخواب‌ها برای تفسیر استعاری از آن ایجاد می‌کرد، بی‌نهایت بود و همین موضوع موجب شد تا ضمن واکنش سریع و گسترده مردم، بسیاری از چهره‌ها نیز این موضوع را دستمایه انتقاد،‌ تخطئه، تاسف و ... قرار دهند. پیش از این بودریار درباره جنگ خلیج فارس گفته بود که این جنگ در جهان واقعی اتفاق نیفتاد؛ بلکه تنها در رسانه‌ها شکل گرفت. منظور او اهمیت «واقعیتِ رسانه‌ای شده» جنگ خلیج فارس بود.

همان چیزی که او «هایپررئالیتی» یا «واقعیت حاد» می‌نامید. در قضیه گورخواب‌ها هم همین اتفاق افتاد. ما به‌عنوان شهروندان ایرانی، به آنچه در واقع وجود دارد‌، کمتر از آنچه در رسانه‌های دیده / شنیده / خوانده‌ایم اهمیت می‌دهیم. چرا؟ به این دلیل که در جامعه ما با توجه به نهادینه شدن استفاده از رسانه‌ها به ویژه شبکه‌های اجتماعی، «عرصه واکنش جمعی» از جهان واقعی به جهان مجازی منتقل شده است. جهان مجازی رسانه‌ها به امور واقعی برچسب می‌زند، آنها را در فرآیند کدگذاری معنادار می‌کند و به آنها هویت می‌دهد. به همین دلیل است که شاید ما در جهان واقعی به کسانی بگوییم «معتاد» و موضع خصمانه‌ای نسبت به آنها داشته باشیم اما در عین حال در جهان مجازی همین کسان را «گورخواب» بخوانیم و از موضع دلجویی و تظلم‌خواهی درباره‌شان قضاوت کنیم. موضوع گورخواب‌ها را بدون توجه به واقعیت رسانه‌ای شده یا‌ هایپررئالیتی به سختی می‌توان درک کرد