کیمیای کمیاب!

بهروز رسایلی

بدون تردید یکی از مهم‌ترین اتفاقات المپیک ریو برای ورزش ایران، موفقیت تاریخی کیمیا علیزاده در کسب مدال برنز مسابقات تکواندوی بانوان بود. برای اولین بار بود که یک دختر ایرانی مدال المپیکی به دست می‌آورد و در معتبرترین و فراگیرترین رویداد ورزشی جهان روی سکو می‌رفت. علیزاده با برنزی که گرفت، فصل جدیدی را در تاریخ ورزش ایران باز کرد و طبیعی بود که این اتفاق، واکنش‌های فراوانی را در پی بیاورد.

از همدیگر سبقت بگیرید

بعد از دشت اولین مدال المپیکی بانوان ایران، افراد، ستاره‌ها و نهادهای مختلف در تبریک گفتن این پیروزی با هم کورس گذاشتند. بازیگران سینما و تلویزیون، فوتبالیست‌ها و والیبالیست‌ها، چهره‌های سیاسی و اجتماعی و سایرین سعی کردند سهم بسزایی در این موقعیت داشته باشند و تنور را گرم کنند. جالب اینجا است که چنین تکاپویی، بین ارگان‌های مختلف هم دیده می‌شد؛ چنانکه مثلا ظهر روز بعد از مدال‌آوری کیمیا و در حالی که کمتر از ۱۲ساعت از این اتفاق تاریخی می‌گذشت، بیلبوردهای مربوط به او مزین به تصاویری از مراسم اهدای مدال، توسط شهرداری تهران در معابر شهری و خیابان‌ها و اتوبان‌های پایتخت نصب شد.

دو ویدئوی محبوب

آنچه کیمیا علیزاده رقم زد، برای جامعه ایران یک «سورپرایز» واقعی بود که این مساله را به وضوح می‌شد در واکنش‌های مردمی لمس کرد. تصاویر و فیلم‌های مربوط به مدال‌آوری بانوی ۱۸ساله ایرانی حسابی در اینترنت دیده شد و کلیک خورد. این یک اتفاق نادر بود که ورزشی مثل تکواندو، آن هم در شاخه بانوان با چنین اقبالی مواجه شود. در هر صورت این عکس‌العمل‌ها نشان داد ورزش ایران هنوز پتانسیل‌های شناخته‌نشده‌ای دارد که درصورت به فعل رسیدن، می‌تواند اتفاقات زیبایی را بسازد. کم‌وبیش مشابه این حادثه را در ماجرای دلاوری مجتبی عابدینی در شمشیربازی هم دیدیم. به هر حال مساله کیمیا در ایران بازتاب زیادی داشت و در این بین، دو ویدئوی حاشیه‌ای از او، حسابی سر و صدا راه انداخت. یکی مربوط به تمرینات علیزاده پیش از اعزام به المپیک می‌شد. او در این فیلم کاملا سرزنده، امیدوار و بانشاط دیده می‌شود. ویدئوی دیگر هم فیلمی بود که مصاحبه او با خبرنگار خارجی را بعد از کسب مدال به تصویر می‌کشید. علیزاده در این مصاحبه کاملا مسلط به زبان انگلیسی دیده می‌شود؛ آنچه مسلما برای یک دختر زیر ۲۰سال ایرانی مایه مباهات است.

فروتنی کم‌نظیر

نیازی به اسم بردن نیست، اما حتما خود شما هم ورزشکاران تنومند زیادی را دیده‌اید که بعد از هر ناکامی، یا رو به «جرزنی» می‌آورند یا با فرافکنی و بهانه‌بافی، در صدد تبرئه خودشان برمی‌آیند. حتی در همین دوره اخیر از مسابقات المپیک هم چنین مساله‌ای در چندین مورد به وضوح به چشم آمد. کیمیا علیزاده اما داستان دیگری داشت. جوانی که یک مدال تاریخی را برای ورزش ایران به ارمغان آورد، پای سکو فقط یک جمله بر زبانش جاری شد: «برای طلا آمده بودم. شرمنده شدم!» باورکردنی نیست، اما در او تلفیق عجیبی از فروتنی و جاه‌طلبی دیده می‌شود. کیمیا به آنچه مردم ایران بابتش جشن گرفته‌اند راضی نیست و سودای فتح قله‌های بلندتری را در سر می‌پروراند. در این مدت مصاحبه دیگری نیز از علیزاده منتشر شد که وی در آن گفته بود: «خودم به اندازه دیگران خوشحال نیستم!» آیا نیازی به توضیح بیشتر هست؟

عکسی مهم‌تر از مدال

بعد از پایان مسابقات کیمیا علیزاده، تصویری منتشر شد از فرزان عاشورزاده که به واکنش‌های او حین تماشای رقابت هم‌تیمی‌اش اختصاص داشت. فرزان یک تکواندوکار جوان ایرانی است که سال۷۵ در تنکابن به دنیا آمده. برخلاف کیمیا که شاید انتظار چندانی از او نمی‌رفت، فرزان امید اول تیم تکواندوی ایران در ریو محسوب می‌شد. او را یک نابغه می‌دانند که لقب «سونامی» را به خودش اختصاص داده است. با این وجود عاشورزاده که طلای بازی‌های آسیایی اینچئون را هم در کارنامه‌اش دارد، نخستین مسابقه‌اش را در المپیک باخت و از گردونه مسابقات حذف شد. او اما برای تشویق کیمیا در سالن باقی ماند و با شور و حرارت، هم‌تیمی‌اش را مورد حمایت قرار داد. تصویر فریادهای او بعد از دستیابی علیزاده به برنز، نمایی تاریخی و دلگرم‌کننده از آینده نسلی است که شاید بتواند روی غده بدخیم «حسادت» خط قرمز بکشد و بار دیگر طعم خوش «با هم بودن» را به مردمان این سرزمین بچشاند. عاشورزاده جوان برای مردم ایران مدال نگرفت، اما با به جا گذاشتن این تصویر ماندگار، به سهم خودش مدال محبت را به سینه این سرزمین چسباند.

سنگر نگیرید لطفا!

و در پایان مگر می‌شود در ورزش ایران موفقیتی به دست بیاید و از آن سوءاستفاده نشود؟ بعد از درخشش کیمیا علیزاده در ریو، خیلی‌ها به صرافت این افتاده‌اند که بگویند ورزش بانوان در ایران شکوفا شده یا دختران ایرانی نشان داده‌اند برای موفقیت نیازی به امکانات فوق‌العاده وجود ندارد! اینها حرف‌هایی نیستند که به ورزش ایران کمک کنند. با این قبیل فرصت‌طلبی‌ها و سنگر گرفتن‌ها به جایی نمی‌رسیم. سهم ورزش زنان در ایران باید خیلی خیلی بیشتر از آن باشد که بعد از این همه سال انتظار، فقط یک برنز بتواند ما را به عرش ببرد. به موفقیت‌های بزرگ‌تری در این زمینه نیاز است و این مهم نیز بدون فراهم کردن امکانات به دست نخواهد آمد. پس چه بهتر به جای اینکه برنز کیمیا نقطه پایان توجه به ورزش بانوان باشد، تاره فصل آغاز این کتاب تلقی شود و دوستان مسوول را به تکاپوی فراهم آوردن اسباب بیشتر برای موفقیت‌های بزرگ‌تر بیندازد. در این ماجرا همه دیدند که مدال‌آوری یک بانوی ورزشکار چه شور اجتماعی بزرگی به وجود می‌آورد. پس آستین‌ها را بالا بزنید و بالقوه‌های بیشتری را به فعل برسانید.