حمایت ترامپ به اجرای سیاستهای مد نظر محمد بن سلمان کمک خواهد کرد
اولویت ریاض؛ تقویت سیاستهای ملیگرایانه
تصمیم ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی به انتصاب پسرش محمد بنسلمان بهعنوان ولیعهد جدید و جایگزین محمد بن نایف، تحول عمدهای در بافت ساختار سیاسی این کشور محسوب میشود. از سوی دیگر، این تغییر ریشهای در میانه بحرانهای جاری در خاورمیانه باید حامل مفهوم و پیام ویژهای هم باشد. گفته میشود ارتقای جایگاه محمد بن سلمان از نایب ولیعهدی به مقام ولایتعهدی پادشاه به معنی قصد دولت ریاض به تثبیت و استحکام سیاست قاطع و بدون مماشات خود در خاورمیانه است.
به گزارش یورونیوز غسان حمدان، نویسنده و کارشناس مسائل جهان عرب با اشاره به پیشینه نقش عربستان سعودی در تحولات منطقه از دوران کمک به مبارزان افغان برای بیرون راندن نیروهای شوروی سابق تا برحذر داشتن همسایگان از دوستی با ایران، بر این باور است که سعودیها به دنبال ایفای نقش مستقیمتری در منطقه هستند و برای همین به چهرههای جوان روی آوردهاند.
تصمیم ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی به انتصاب پسرش محمد بنسلمان بهعنوان ولیعهد جدید و جایگزین محمد بن نایف، تحول عمدهای در بافت ساختار سیاسی این کشور محسوب میشود. از سوی دیگر، این تغییر ریشهای در میانه بحرانهای جاری در خاورمیانه باید حامل مفهوم و پیام ویژهای هم باشد. گفته میشود ارتقای جایگاه محمد بن سلمان از نایب ولیعهدی به مقام ولایتعهدی پادشاه به معنی قصد دولت ریاض به تثبیت و استحکام سیاست قاطع و بدون مماشات خود در خاورمیانه است.
به گزارش یورونیوز غسان حمدان، نویسنده و کارشناس مسائل جهان عرب با اشاره به پیشینه نقش عربستان سعودی در تحولات منطقه از دوران کمک به مبارزان افغان برای بیرون راندن نیروهای شوروی سابق تا برحذر داشتن همسایگان از دوستی با ایران، بر این باور است که سعودیها به دنبال ایفای نقش مستقیمتری در منطقه هستند و برای همین به چهرههای جوان روی آوردهاند. او میگوید: «آنچه خبرگزاریها بیشتر به آن توجه کردند، تغییر ولیعهد بود و این در حالی است که وزیر کشور جدید عربستان از ولیعهد هم جوانتر است. به هر حال، نسل جدید عربستان به رویارویی مستقیم ایمان دارد و جنگ یمن و حتی قطع روابط با قطر نشان داد که این تصمیم را ولیعهد جدید اتخاذ کرده است.» به نظر حمدان، ولیعهد جدید عربستان بر خلاف رویه سنتی پادشاهان این کشور که بیشتر تابع سیاستهای آمریکا بودهاند، این پیام را به جهانیان میرساند که به روش مستقلتری عمل میکند و این به معنی «تزریق غرور ملی» به جامعه عربستان است.
با وجود این برخی بر این باورند که با آمدن دستگاه ترامپ معادلات منطقهای به هم ریخت. عربستان خشمگین از آمریکای باراکاوباما، حالا پشت خود را به آمریکا و رژیم صهیونیستی گرم میبیند. دونالد ترامپ نخستین رئیس جمهوری در تاریخ آمریکاست که در نخستین سفر خارجی خود به عربستان سفر کرده است و این نشانهای از مطلوب بودن و رضایت خاطر واشنگتن از امثال محمد بن سلمان در راس قدرت است. نسل جوان جدید قدرت در ریاض (همراه با شیخ جبیر وزیر امور خارجه) خود را با ولیعهد میانسال امارات که جانشین فرمانده ارتش این کشور هم هست (محمد بن زاید بن سلطان آل نهیان) قدرتمند میبیند. به هر حال اینها توانستند بسیاری از کشورهای مسلمان را در دیدار با ترامپ در ریاض گرد هم آورند.
در این راستا غسان حمدان پیشبینی میکند که ملک سلمان با کنارهگیری از سلطنت، راه را برای رویارویی مسوولان جوانتر با مسائل منطقه باز خواهد کرد: «به احتمال قوی تیم ولیعهد جدید حتی درصدد خواهند بود با پشتوانه سرمایهای و رسانهای قوی، قطر را از میزبانی جام جهانی فوتبال محروم کنند.» به باور او پیام آشکار تعیین ولایتعهدی جدید این است که خود ولیعهد تصمیم به قطع رابطه با قطر گرفته و سیاستهای این کشور را خود او ترسیم میکند. بلافاصله بعد از جانشینی ولیعهد جدید، محدودیتهای سختی برای ولیعهد پیشین وضع شد. حمدان دلیل برکناری کامل محمد بن نایف را «بستن هر گونه امیدی برای بازگشت او و طرفدارانش» میداند. به عبارت دیگر، اگر ولیعهد پیشین در سمتی باقی میماند، پس از مرگ یا کنارهگیری ملک سلمان احتمال جسور شدن طرفداران محمد بن نایف هنوز وجود میداشت. با برکناری محمد بن نایف، او از تمام سمتها کنار گذاشته شده و وی فعلا یک شهروند عادی شده است. غسان حمدان با رد شایعاتی در مورد گرایشهای محمد بن نایف و نزدیکی او با قطر یادآوری میکند که ولیعهد مخلوع عربستان در طول این دو سال نشان داد که مطیع و فرمانبردار است.
به باور این کارشناس جهان عرب، این شایعه تنها برای توجیه برکناری او مطرح شده است. محمد بن سلمان با چندین تهاجم سیاسی و نظامی و اقتصادی، به دنبال کسب اعتماد به نفس است. محمد بن سلمان معمار دخالت نظامی در یمن و همچنین مبتکر سند چشمانداز ۲۰۳۰ است که قرار است وابستگی عربستان را به نفت به مرور کاهش دهد. با محمد بن سلمان (و چند شاهزاده جوان دیگر که در پستهای بالا منصوب شدهاند) عربستان کادری جوان برای دست کم چند دهه را تضمین کرده است که این بر خلاف سنتهای پیشین بوده است. این اعتقاد وجود دارد که جوانگرایی این کشور در عرصه سیاست به تند شدن فضا در خاورمیانه منجر خواهد شد. همزمان حضور ترامپ در ایالات متحده که چک سفید امضا به عربستان سعودی داده است معادلات این منطقه را به هم ریخته است. واشنگتن به بهانه مبارزه با داعش، عربستان را که خود مولد افراطیگری در منطقه است به همکاری بیشتر فراخوانده است. نمایش آمریکا در سفر به عربستان حکایت ظاهری از اتحاد کشورهای عربی در مبارزه با تروریسم داشته است اما نخستین شکاف در این اتحاد از سوی قطر ایجاد شده است.
برای همین محمد بن سلمان، مبتکر ایزوله کردن قطر، قصد دارد در اقدامی جدی با همکاری ایالات متحده درسی به سایر کشورهای عربی بدهد: اگر هممسیر سیاستهای عربستان قرار نگیرند اوضاعی به همین منوال خواهند داشت. البته سیاستهای ضد تهران از سوی واشنگتن نیز مطلوب ریاض است و دوره سرد اوباما به دوره گرم ارتباط با ترامپ تبدیل شده است. غسان حمدان میگوید: «محمد بن سلمان با اقدام به لشکرکشی به یمن و حتی قطع روابط برادرانه و دیرینه با قطر، نشان داده است که در سیاست پیرو جنگطلبی است.» ریاض توانسته است با ولخرجی سازمانهای بینالمللی را همراه خود کند و بر جنایتهای خود سرپوش بگذارد. در این راستا حمدان با اشاره به اینکه عربستان مقامات غرب را با خود همراه ساخته میافزاید: «ریاض حتی در سازمان ملل متحد جای پای محکمی برای خودش یافته و توانسته در شورای امنیت حوثیها در یمن را بانی جنگ معرفی کند.»
ارسال نظر