ستاره بحران یونان
وضعیت یونان این روزها کمسابقهترین و عجیبترین وضعیتی است که یک کشور تاکنون داشتهاست. ورشکستگی، بحران بدهی، ریاضت و به عبارت دیگر بحرانی که نه راه پس برای یونان باقی گذاشته نه راه پیش. در این وضعیت، وزیر دارایی یونان، ستاره و بازیگر اصلی این ماجرا است. یانیس واروفاکیس، در همین چند ماهی که از شروع به کارش میگذرد، بیشتر وقتش را در خارج از یونان صرف چانهزنی با همتایان اروپایی کردهاست. او در این چانهزنیها به رهبران اروپا هشدار داده که بحران یونان بحران آنها هم هست. درواقع این اروپا است که با بحران قارهای روبهرو شده و اگر اروپاییها پولی که اقتصاد بحرانزده یونان نیاز دارد قرض ندهند، این کشور مجبور به ترک حوزه یورو میشود.
وضعیت یونان این روزها کمسابقهترین و عجیبترین وضعیتی است که یک کشور تاکنون داشتهاست. ورشکستگی، بحران بدهی، ریاضت و به عبارت دیگر بحرانی که نه راه پس برای یونان باقی گذاشته نه راه پیش. در این وضعیت، وزیر دارایی یونان، ستاره و بازیگر اصلی این ماجرا است. یانیس واروفاکیس، در همین چند ماهی که از شروع به کارش میگذرد، بیشتر وقتش را در خارج از یونان صرف چانهزنی با همتایان اروپایی کردهاست. او در این چانهزنیها به رهبران اروپا هشدار داده که بحران یونان بحران آنها هم هست. درواقع این اروپا است که با بحران قارهای روبهرو شده و اگر اروپاییها پولی که اقتصاد بحرانزده یونان نیاز دارد قرض ندهند، این کشور مجبور به ترک حوزه یورو میشود. وزیر دارایی یونان به همتایان اروپاییاش گفته که کشورش بسیاری از شرطهایی که آنها درقبال پرداخت کمک گذاشتهاند را نمیپذیرد، چراکه اگر این شروط را بپذیرد، در داخل کشورش محکوم و منفور میشود و همه میپرسند که پس برای چه به این گروه رای دادهاند؟ واروفاکیس گفتهاست که میان قبول شروط اروپا و استعفا، حتما دومی را انتخاب میکند، چراکه نمیتواند مردم یونان را مجبور کند بیشتر از این در
مصیبت و سختی اقتصادی فرو بروند.
تنها چهار ماه از شروع به کار واروفاکیس میگذرد، اما ماجرایی که او اکنون ستاره آن شده، از سالها قبل شروع شدهاست. در سال ۲۰۰۱ بعد از آنکه یونان به حوزه پولی اتحادیه اروپا پیوست، این کشور ۱۰ میلیون نفری با سیلی از پول از نقاط مختلف اروپا مواجه شد. طی یک دهه بعد از این تاریخ یعنی در طول دهه ۲۰۰۰، رهبران یونان که سابقه طولانی در تقلب و فساد مالی و اقتصادی داشتند و فرار مالیاتی و سندسازی بخشی از کارشان بود، میلیاردها یورو از بانکهای اروپایی قرض گرفتند و با سندسازی درباره این بدهی رو به رشد خود به مقامات اروپا دروغ گفتند. بنابراین کسی متوجه نشدهبود که چنین سونامی از بدهی در حال شکلگیری است و قرار است یونان و کل اروپا را با خود ببرد. در سال ۲۰۰۹ بود که تازه نشانههای این بحران بروز کرد و معلوم شد که یونان در بدهی ۴۳۰ میلیارد دلاری غرق شدهاست. این بدهی سرسامآور هم اقتصاد یونان را تهدید میکرد هم همسایگان دور و نزدیکش را و به عبارتی کل اروپا را. بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول و کمیسیون اروپا که از آنها بهعنوان تروییکای نجات یونان نام برده میشود، قبول کردند که برای نجات این کشور در حال غرق شدن، وامی ۱۴۶ میلیارد دلاری را در اختیار یونان بگذارند. دولت یونان هم در مقابل این کمک وعده داد که هزینههایش را از طریق کاهش حقوق و مزایای بازنشستگی و افزایش مالیات و تعدیل نیروی کار، کم میکند. مجموع این سیاستها به سیاستهای ریاضت اقتصادی مشهور شد. این توافق بهطور موقت یونان را در سال ۲۰۱۲ نجات داد، اما اجرای سیاستهای اقتصادی باعث بروز بحران انسانی در یونان شد. اکنون ۲۵ درصد از جمعیت یونان بیکار هستند. تولید ناخالص داخلی یونان یک چهارم کاهش یافت و شمار خودکشیها و افراد بیخانمان بالا رفت. اکنون وزیردارایی یونان میگوید که کشورش در هفتههای آینده، دیگر هیچ پولی نخواهد داشت. در ژانویه امسال مردم یونان به امید بهبود شرایط و نجات ازاین وضعیت بحرانی به ائتلافی از چپهای تندرو موسوم به سیریزا رای دادند که وزیر دارایی هم بخشی از آنها است. این رویداد که برای یونان همچون یک انقلاب دموکراتیک بود، رهبران محافظهکارو میانهروی اروپا را سراسیمه کرد. اتحادیه اروپا پروژهای است که از پایان جنگ جهانی دوم شروع شده، اما اتحاد پولی آن یعنی یورو، تنها ۱۶ سال از عمرش را پشت سر گذاشته و برای تحمل چنین بحرانی بسیار جوان است. هیچ کس نمیداند که اگر یکی از کشورهای عضو حوزه یورو بخواهد آن را ترک کند، بر سر یورو چه خواهد آمد. سرنوشت یونان هم درصوت بازگشت به پول ملیاش یعنی دراخما نامشخص است. بانکها ورشکسته میشوند، پساندازها دود میشوند،کسب و کارها فرومیپاشند و امکان واردات حتی واردات دارو هم نخواهد بود. در چنین شرایط دشواری، وزیر دارایی یونان مشغول مذاکره و حل معادلهای است که به گفته یکی از مقامات اروپا میخواهد حاصل جمع یک با دو را به عددی مثل چهار برساند که ممکن نیست، اما راه دیگری هم وجود ندارد.
واروفاکیس نه سیاستمدار است و نه بانکدار. او از سرسختترین منتقدان دولتهای قبلی یونان، ساختار اتحادیه اروپا و توافق قبلی برای دادن وام به یونان بوده است. در میان نامزدهای حزب سیرتیزا، واروفاکیس بیشترین رای را در انتخابات پارلمانی ماه ژانویه به دست آورد. او هنگام انتخابات در آستین ایالت تگزاس آمریکا مستقر بود نه در یونان. او وضعیت کنونی اقتصاد یونان را ترسناک توصیف میکند، اما میگوید تلاش دارد نوجوانانی که اکنون 14 یا 15 ساله هستند، در 20 سالگی آرامش را تجربه کنند. او هفته گذشته در مصاحبهای به نیویورکتایمز گفت: هیچ کس نمیتواند عمق فاجعه در یونان را درک کند. یک خبرنگار خارجی یا یک گردشگر وقتی خیابانهای آتن را میبیند فکر میکند که این همه هشدار و اخبار درباره بحران، ساختگی هستند. چون گویی همه چیز عادی است. مردم در کافهها نشستهاند و شبها مغازهها باز است و خیابانها روشن. اما وقتی در یکی از کافهها، کنار جوانی بنشینی که نه پول دارد به دانشگاه برود نه شغلی دارد و نه امیدی به آینده یا کمی آن طرف تر کنار پیرمردی بنشینی که 30 درصد از حقوق بازنشستگیاش در سالهای اخیر کم شده و تورم هم به همین اندازه بالا رفته، آن وقت عمق فاجعه مشخص میشود.
بحران اقتصادی که اکنون یونان با آن روبهرو است از دهه ۱۹۳۰ در هیچ کشور غربی روی نداده است. اگر کاری فوری برای یونان صورت نگیرد، یک نسل از یونانیها بهطور کامل هیچ وقت در این کشور شغلی نخواهند داشت.
دانشکدهای که واروفاکیس در آن در آتن دکترای اقتصاد تدریس میکرد، اکنون دیگر دانشجویی ندارد. حتی وزارتخانههای یونان هم خلوت شدهاند. خبرنگار نیویورکتایمز که برای مصاحبه با واروفاکیس به وزارت دارایی این کشور رفتهبود نوشتهاست، کارمند چندانی در این وزارتخانه دیده نمیشود به غیر از چند نگهبان و منشی. کامپیوترها خاموش است و راهروها خلوت. انگار نه انگار که این ساختمان یک وزارتخانه است. گویی که یک ساختمان نیمهکاره است. حتی جریان اینترنت هم در این وزارتخانه برقرار نیست. خبرنگار نیویورکتایمز برای قطعی کردن قرار مصاحبهاش با وزیر دارایی یونان، اول به دستیار رسانهای او مراجعه کرد، اما به او گفته شد که باید مستقیما به وزیر پیامک بزند. شرایط یونان آنقدر بحرانی است که وزیر خیلی از کارهایش را باید شخصا انجام دهد.
اتاق وزیر دارایی یونان پنجرهای دارد که مشرف به ساختمان پارلمان است. ساختمانهای دولتی در مرکز شهر آتن قرار دارند. کنار پنجره روی دیوار اتاق، حفرهای دیده میشود که جای گلولهای است که در سال ۲۰۱۰، یکی از معترضان به شرایط اقتصادی از میدان اصلی شهر به سمت این ساختمان و به دفتر وزیر دارایی شلیک کردهاست. دفتر واروفاکیس در همین چهار ماه گذشته به یک استودیوی خبری تبدیل شده چون دهها تلویزیون و روزنامه از سراسر دنیا برای مصاحبه با او به این دفتر آمدهاند. او میگوید که از تلویزیون خوشش نمیآید و اصلا نگاه نمیکند. با این حال او از همان ابتدا با مقاومت و جدیت در مصاحبهها پاسخ خبرنگاران را میداد و ذرهای کوتاه نمیآمد. او همواره تاکید کرده که با یونان باید بهعنوان مورد یک کشور ورشکسته رفتار کنند. تاکید او ابتدا این بود که اروپا و صندوق بینالمللی پول باید بخشی از بدهیهای ۲۶۲ میلیارد دلاری یونان را ببخشند. بعد از چندین دور مذاکره طی چهار ماه گذشته، یونان و وامدهندگانش توافق کردند که زمان بازپرداخت قسط دوم بدهی تمدید شود، ولی در مقابل یونان فهرستی از اصلاحات اقتصادی مورد نظرش را ارائه کند.
طی ماههای گذشته که واروفاکیس به کشورهای اروپایی سفر کرده، برای اروپاییها و برای رسانههای غربی بهطور کلی، به یک«سلبریتی» تبدیل شده. مثلا یکی از ویژگیهایش که مورد توجه رسانهها قرار گرفته این است که او همیشه یک دستش را در جیبش میکند. کت چرم سیاه او، رنگ
پیراهن هایش، کراوات نزدنش و حتی مدل موی سرش که همیشه تراشیده است، مورد توجه قرار گرفته. او موتورسوار است و اهل ورزش. شیوه نگاه کردن و نشستنش سوژه فیلمبرداران و عکاسان در جهان شده و البته بسیار حاضرجواب است. در کنفرانس مطبوعاتی که بعد از اولین دیدار و مذاکرات او با وزیر دارایی آلمان برگزار شد، وقتی ولفگانگ شوبل گفت: «ما بر سر اختلافاتمان توافق کردیم» واروفاکیس بلافاصله گفت: « از نظر من ما حتی بر سر اختلافاتمان هم توافق نداریم».
رسانههای آلمانی بعد از این رویداد نوشتند: کار رهبران اروپا با یونان خیلی دشوار است چون وزرای این دولت هیچ وقت قبلا سیاستمدار نبودهاند و شاید هیچ وقت هم سیاستمدار نشوند. در آلمان حتی فیلمهای طنزی از وزیر دارایی یونان ساخته شد که او را سوار بر موتور همچون یک ستاره راک نشان میداد.
در یونان اما واروفاکیس قهرمان مردم است. روی شیشههای مغازهها و کافهها تصویر او نقش بسته و در شبکههای اجتماعی درباره او و نوشتهها و کتابهایش حرف میزنند. اعتماد به نفس او به یونانیها آرامش داده است. در حقیقت واروفاکیس کسی است که تنها برای نجات یونان به سراغ اروپاییها نرفته بلکه در مذاکراتش، درباره نجات خود اروپا هم حرف میزند.
خبرنگار نیویورکتایمز به دعوت همسر واروفاکیس به خانه او هم رفتهاست؛ آپارتمانی قدیمی در نزدیکی آکروپلیس که متعلق به مادر دانا استراتو همسر واروفاکیس است. خانواده این زن زمانی مالک بزرگترین شرکت نساجی در یونان بودند و این ساختمان هم میراث آن دوران است. آپارتمان آنها خیلی بزرگ نیست و در گوشهای از آن کارهای هنری دانا به نمایش گذشته شدهاست. دانا میگوید که همسرش با انتخاب این شغل، درواقع پا در میدان مین گذاشته، اما میخواهد زندگی 10 میلیون یونانی را نجات دهد. پدر واروفاکیس در دهه 1940 از قاهره به یونان مهاجرت کرده و در جریان جنگهای داخلی این کشور درگیر بوده است. مادرش هم یک شیمیدان بوده و در دهه 1970 در جنبشهای فمینیستی عضویت داشتهاست. خود او هم از دوران جوانی فعال سیاسی بوده و بعدها هم در دانشگاه مشغول تدریس و تحقیق شدهاست. مدتی در دانشگاه اسکس انگلیس کار میکرده و بعد در سال 1988 انگلیس را برای تدریس در دانشگاه سیدنی ترک کردهاست. در آن سالها او با گروهی از استادان آمریکایی و انگلیس روی پروژه اقتصاد جدید جهانی کار میکرد. وقتی بحران یونان شروع شد، با گروهی دیگر از استادان اقتصاد، کتابها و مطالبی درباره بحرانهای مالی اروپا نوشت، از بانکداری و بدهی تا رفاه اجتماعی و برای هر کدام از این بحرانها هم راهحلهایی ارائه کرد. در یکی از نوشتههای او آمده است: اروپا در حال جدایی است و این اتفاق، هزینههای انسانی زیادی دارد که باید برای آن آماده شد. به اعتقاد او، جدایی در اتحادیه اروپا، یک خطر جهانی به دنبال خواهد داشت.
واروفاکیس در مصاحبهاش با نیویورکتایمز همچنان تاکید میکند که خطر بحران مالی و اقتصادی اتحادیه اروپا، دنیا را هم تهدید میکند. او میگوید: بحران مالی که در سال ۲۰۰۷شروع شد به اندازه رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ خطرناک است و دنیا به برنامه اقتصادی جدیدی نیاز دارد. او این هشدارها را در مذاکراتش با همتایان اروپاییاش هم گفته اما کسی به حرفهای او گوش نمیدهد. رهبران اروپا بیشتر نگران پسلرزههای سیرتیزا برای کل اروپا مثلا برای اسپانیا هستند.
جوزف استیگلیتز اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد، وضعیت واروفاکیس را وضعیت غیرممکن توصیف میکند. او میگوید، در سال 2010 وقتی یونان اولین قسط از وام خود را برای نجات از بحران دریافت کرد، اروپاییها بر اجرای سیاستهای سخت ریاضت در یونان تاکید کردند چون فکر میکردند تولید ناخالص داخلی یونان تنها 4 درصد افت میکند. اکنون که 5 سال از آن زمان میگذرد معلوم شده که اقتصاد یونان 25 درصد کوچک شده نه 4 درصد. یعنی این کشور قادر به ادامه این وضعیت نیست. رهبران اروپا میدانند که باید استراتژی و برنامه جدیدی را به اجرا بگذارند، اما هیچ وقت این کار را نکردند.
اکنون دو تیم یکی در آتن و دیگری در بروکسل مشغول مذاکره برای یافتن راهحل است. تیم حاکم در یونان هر راهی را که میشناسد امتحان کرده از نزدیک شدن به روسیه تا طلب غرامت جنگ جهانی از آلمان. در این شرایط پیشنهادهای زیادی پیش روی دولت یونان قرار دارد. از اصلاحات راستگرایانهای چون خصوصیسازی تا تغییرات چپگرایانهای چون رفتن به سراغ بستن حفرههای مالیاتی. واروفاکیس میگوید که اگر اروپاییها مهلت بدهند این راهها را هم امتحان میکند. او میگوید: در ماههای اخیر جز مذاکره کار دیگری نمیتوانسته انجام دهد. او میگوید: فهرستی از ۴ مورد اصلاحات را تهیه کرده که فعلا میتواند یونان را نجات دهد، اما اروپاییها به دنبال اصلاحات فنی عمیقی در اقتصاد یونان هستند که شمارش به دهها صفحه میرسد. او میگوید: اکنون رهبران اتحادیه اروپا در مقابل یک تصمیم سیاسی قرار گرفتهاند نه یک تصمیم اقتصادی. اینکه با یونان چهکار میخواهند بکنند در واقع پاسخ به این سوال است که با خودشان چه کار میخواهند بکنند.
تنها چهار ماه از شروع به کار واروفاکیس میگذرد، اما ماجرایی که او اکنون ستاره آن شده، از سالها قبل شروع شدهاست. در سال ۲۰۰۱ بعد از آنکه یونان به حوزه پولی اتحادیه اروپا پیوست، این کشور ۱۰ میلیون نفری با سیلی از پول از نقاط مختلف اروپا مواجه شد. طی یک دهه بعد از این تاریخ یعنی در طول دهه ۲۰۰۰، رهبران یونان که سابقه طولانی در تقلب و فساد مالی و اقتصادی داشتند و فرار مالیاتی و سندسازی بخشی از کارشان بود، میلیاردها یورو از بانکهای اروپایی قرض گرفتند و با سندسازی درباره این بدهی رو به رشد خود به مقامات اروپا دروغ گفتند. بنابراین کسی متوجه نشدهبود که چنین سونامی از بدهی در حال شکلگیری است و قرار است یونان و کل اروپا را با خود ببرد. در سال ۲۰۰۹ بود که تازه نشانههای این بحران بروز کرد و معلوم شد که یونان در بدهی ۴۳۰ میلیارد دلاری غرق شدهاست. این بدهی سرسامآور هم اقتصاد یونان را تهدید میکرد هم همسایگان دور و نزدیکش را و به عبارتی کل اروپا را. بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول و کمیسیون اروپا که از آنها بهعنوان تروییکای نجات یونان نام برده میشود، قبول کردند که برای نجات این کشور در حال غرق شدن، وامی ۱۴۶ میلیارد دلاری را در اختیار یونان بگذارند. دولت یونان هم در مقابل این کمک وعده داد که هزینههایش را از طریق کاهش حقوق و مزایای بازنشستگی و افزایش مالیات و تعدیل نیروی کار، کم میکند. مجموع این سیاستها به سیاستهای ریاضت اقتصادی مشهور شد. این توافق بهطور موقت یونان را در سال ۲۰۱۲ نجات داد، اما اجرای سیاستهای اقتصادی باعث بروز بحران انسانی در یونان شد. اکنون ۲۵ درصد از جمعیت یونان بیکار هستند. تولید ناخالص داخلی یونان یک چهارم کاهش یافت و شمار خودکشیها و افراد بیخانمان بالا رفت. اکنون وزیردارایی یونان میگوید که کشورش در هفتههای آینده، دیگر هیچ پولی نخواهد داشت. در ژانویه امسال مردم یونان به امید بهبود شرایط و نجات ازاین وضعیت بحرانی به ائتلافی از چپهای تندرو موسوم به سیریزا رای دادند که وزیر دارایی هم بخشی از آنها است. این رویداد که برای یونان همچون یک انقلاب دموکراتیک بود، رهبران محافظهکارو میانهروی اروپا را سراسیمه کرد. اتحادیه اروپا پروژهای است که از پایان جنگ جهانی دوم شروع شده، اما اتحاد پولی آن یعنی یورو، تنها ۱۶ سال از عمرش را پشت سر گذاشته و برای تحمل چنین بحرانی بسیار جوان است. هیچ کس نمیداند که اگر یکی از کشورهای عضو حوزه یورو بخواهد آن را ترک کند، بر سر یورو چه خواهد آمد. سرنوشت یونان هم درصوت بازگشت به پول ملیاش یعنی دراخما نامشخص است. بانکها ورشکسته میشوند، پساندازها دود میشوند،کسب و کارها فرومیپاشند و امکان واردات حتی واردات دارو هم نخواهد بود. در چنین شرایط دشواری، وزیر دارایی یونان مشغول مذاکره و حل معادلهای است که به گفته یکی از مقامات اروپا میخواهد حاصل جمع یک با دو را به عددی مثل چهار برساند که ممکن نیست، اما راه دیگری هم وجود ندارد.
واروفاکیس نه سیاستمدار است و نه بانکدار. او از سرسختترین منتقدان دولتهای قبلی یونان، ساختار اتحادیه اروپا و توافق قبلی برای دادن وام به یونان بوده است. در میان نامزدهای حزب سیرتیزا، واروفاکیس بیشترین رای را در انتخابات پارلمانی ماه ژانویه به دست آورد. او هنگام انتخابات در آستین ایالت تگزاس آمریکا مستقر بود نه در یونان. او وضعیت کنونی اقتصاد یونان را ترسناک توصیف میکند، اما میگوید تلاش دارد نوجوانانی که اکنون 14 یا 15 ساله هستند، در 20 سالگی آرامش را تجربه کنند. او هفته گذشته در مصاحبهای به نیویورکتایمز گفت: هیچ کس نمیتواند عمق فاجعه در یونان را درک کند. یک خبرنگار خارجی یا یک گردشگر وقتی خیابانهای آتن را میبیند فکر میکند که این همه هشدار و اخبار درباره بحران، ساختگی هستند. چون گویی همه چیز عادی است. مردم در کافهها نشستهاند و شبها مغازهها باز است و خیابانها روشن. اما وقتی در یکی از کافهها، کنار جوانی بنشینی که نه پول دارد به دانشگاه برود نه شغلی دارد و نه امیدی به آینده یا کمی آن طرف تر کنار پیرمردی بنشینی که 30 درصد از حقوق بازنشستگیاش در سالهای اخیر کم شده و تورم هم به همین اندازه بالا رفته، آن وقت عمق فاجعه مشخص میشود.
بحران اقتصادی که اکنون یونان با آن روبهرو است از دهه ۱۹۳۰ در هیچ کشور غربی روی نداده است. اگر کاری فوری برای یونان صورت نگیرد، یک نسل از یونانیها بهطور کامل هیچ وقت در این کشور شغلی نخواهند داشت.
دانشکدهای که واروفاکیس در آن در آتن دکترای اقتصاد تدریس میکرد، اکنون دیگر دانشجویی ندارد. حتی وزارتخانههای یونان هم خلوت شدهاند. خبرنگار نیویورکتایمز که برای مصاحبه با واروفاکیس به وزارت دارایی این کشور رفتهبود نوشتهاست، کارمند چندانی در این وزارتخانه دیده نمیشود به غیر از چند نگهبان و منشی. کامپیوترها خاموش است و راهروها خلوت. انگار نه انگار که این ساختمان یک وزارتخانه است. گویی که یک ساختمان نیمهکاره است. حتی جریان اینترنت هم در این وزارتخانه برقرار نیست. خبرنگار نیویورکتایمز برای قطعی کردن قرار مصاحبهاش با وزیر دارایی یونان، اول به دستیار رسانهای او مراجعه کرد، اما به او گفته شد که باید مستقیما به وزیر پیامک بزند. شرایط یونان آنقدر بحرانی است که وزیر خیلی از کارهایش را باید شخصا انجام دهد.
اتاق وزیر دارایی یونان پنجرهای دارد که مشرف به ساختمان پارلمان است. ساختمانهای دولتی در مرکز شهر آتن قرار دارند. کنار پنجره روی دیوار اتاق، حفرهای دیده میشود که جای گلولهای است که در سال ۲۰۱۰، یکی از معترضان به شرایط اقتصادی از میدان اصلی شهر به سمت این ساختمان و به دفتر وزیر دارایی شلیک کردهاست. دفتر واروفاکیس در همین چهار ماه گذشته به یک استودیوی خبری تبدیل شده چون دهها تلویزیون و روزنامه از سراسر دنیا برای مصاحبه با او به این دفتر آمدهاند. او میگوید که از تلویزیون خوشش نمیآید و اصلا نگاه نمیکند. با این حال او از همان ابتدا با مقاومت و جدیت در مصاحبهها پاسخ خبرنگاران را میداد و ذرهای کوتاه نمیآمد. او همواره تاکید کرده که با یونان باید بهعنوان مورد یک کشور ورشکسته رفتار کنند. تاکید او ابتدا این بود که اروپا و صندوق بینالمللی پول باید بخشی از بدهیهای ۲۶۲ میلیارد دلاری یونان را ببخشند. بعد از چندین دور مذاکره طی چهار ماه گذشته، یونان و وامدهندگانش توافق کردند که زمان بازپرداخت قسط دوم بدهی تمدید شود، ولی در مقابل یونان فهرستی از اصلاحات اقتصادی مورد نظرش را ارائه کند.
طی ماههای گذشته که واروفاکیس به کشورهای اروپایی سفر کرده، برای اروپاییها و برای رسانههای غربی بهطور کلی، به یک«سلبریتی» تبدیل شده. مثلا یکی از ویژگیهایش که مورد توجه رسانهها قرار گرفته این است که او همیشه یک دستش را در جیبش میکند. کت چرم سیاه او، رنگ
پیراهن هایش، کراوات نزدنش و حتی مدل موی سرش که همیشه تراشیده است، مورد توجه قرار گرفته. او موتورسوار است و اهل ورزش. شیوه نگاه کردن و نشستنش سوژه فیلمبرداران و عکاسان در جهان شده و البته بسیار حاضرجواب است. در کنفرانس مطبوعاتی که بعد از اولین دیدار و مذاکرات او با وزیر دارایی آلمان برگزار شد، وقتی ولفگانگ شوبل گفت: «ما بر سر اختلافاتمان توافق کردیم» واروفاکیس بلافاصله گفت: « از نظر من ما حتی بر سر اختلافاتمان هم توافق نداریم».
رسانههای آلمانی بعد از این رویداد نوشتند: کار رهبران اروپا با یونان خیلی دشوار است چون وزرای این دولت هیچ وقت قبلا سیاستمدار نبودهاند و شاید هیچ وقت هم سیاستمدار نشوند. در آلمان حتی فیلمهای طنزی از وزیر دارایی یونان ساخته شد که او را سوار بر موتور همچون یک ستاره راک نشان میداد.
در یونان اما واروفاکیس قهرمان مردم است. روی شیشههای مغازهها و کافهها تصویر او نقش بسته و در شبکههای اجتماعی درباره او و نوشتهها و کتابهایش حرف میزنند. اعتماد به نفس او به یونانیها آرامش داده است. در حقیقت واروفاکیس کسی است که تنها برای نجات یونان به سراغ اروپاییها نرفته بلکه در مذاکراتش، درباره نجات خود اروپا هم حرف میزند.
خبرنگار نیویورکتایمز به دعوت همسر واروفاکیس به خانه او هم رفتهاست؛ آپارتمانی قدیمی در نزدیکی آکروپلیس که متعلق به مادر دانا استراتو همسر واروفاکیس است. خانواده این زن زمانی مالک بزرگترین شرکت نساجی در یونان بودند و این ساختمان هم میراث آن دوران است. آپارتمان آنها خیلی بزرگ نیست و در گوشهای از آن کارهای هنری دانا به نمایش گذشته شدهاست. دانا میگوید که همسرش با انتخاب این شغل، درواقع پا در میدان مین گذاشته، اما میخواهد زندگی 10 میلیون یونانی را نجات دهد. پدر واروفاکیس در دهه 1940 از قاهره به یونان مهاجرت کرده و در جریان جنگهای داخلی این کشور درگیر بوده است. مادرش هم یک شیمیدان بوده و در دهه 1970 در جنبشهای فمینیستی عضویت داشتهاست. خود او هم از دوران جوانی فعال سیاسی بوده و بعدها هم در دانشگاه مشغول تدریس و تحقیق شدهاست. مدتی در دانشگاه اسکس انگلیس کار میکرده و بعد در سال 1988 انگلیس را برای تدریس در دانشگاه سیدنی ترک کردهاست. در آن سالها او با گروهی از استادان آمریکایی و انگلیس روی پروژه اقتصاد جدید جهانی کار میکرد. وقتی بحران یونان شروع شد، با گروهی دیگر از استادان اقتصاد، کتابها و مطالبی درباره بحرانهای مالی اروپا نوشت، از بانکداری و بدهی تا رفاه اجتماعی و برای هر کدام از این بحرانها هم راهحلهایی ارائه کرد. در یکی از نوشتههای او آمده است: اروپا در حال جدایی است و این اتفاق، هزینههای انسانی زیادی دارد که باید برای آن آماده شد. به اعتقاد او، جدایی در اتحادیه اروپا، یک خطر جهانی به دنبال خواهد داشت.
واروفاکیس در مصاحبهاش با نیویورکتایمز همچنان تاکید میکند که خطر بحران مالی و اقتصادی اتحادیه اروپا، دنیا را هم تهدید میکند. او میگوید: بحران مالی که در سال ۲۰۰۷شروع شد به اندازه رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ خطرناک است و دنیا به برنامه اقتصادی جدیدی نیاز دارد. او این هشدارها را در مذاکراتش با همتایان اروپاییاش هم گفته اما کسی به حرفهای او گوش نمیدهد. رهبران اروپا بیشتر نگران پسلرزههای سیرتیزا برای کل اروپا مثلا برای اسپانیا هستند.
جوزف استیگلیتز اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد، وضعیت واروفاکیس را وضعیت غیرممکن توصیف میکند. او میگوید، در سال 2010 وقتی یونان اولین قسط از وام خود را برای نجات از بحران دریافت کرد، اروپاییها بر اجرای سیاستهای سخت ریاضت در یونان تاکید کردند چون فکر میکردند تولید ناخالص داخلی یونان تنها 4 درصد افت میکند. اکنون که 5 سال از آن زمان میگذرد معلوم شده که اقتصاد یونان 25 درصد کوچک شده نه 4 درصد. یعنی این کشور قادر به ادامه این وضعیت نیست. رهبران اروپا میدانند که باید استراتژی و برنامه جدیدی را به اجرا بگذارند، اما هیچ وقت این کار را نکردند.
اکنون دو تیم یکی در آتن و دیگری در بروکسل مشغول مذاکره برای یافتن راهحل است. تیم حاکم در یونان هر راهی را که میشناسد امتحان کرده از نزدیک شدن به روسیه تا طلب غرامت جنگ جهانی از آلمان. در این شرایط پیشنهادهای زیادی پیش روی دولت یونان قرار دارد. از اصلاحات راستگرایانهای چون خصوصیسازی تا تغییرات چپگرایانهای چون رفتن به سراغ بستن حفرههای مالیاتی. واروفاکیس میگوید که اگر اروپاییها مهلت بدهند این راهها را هم امتحان میکند. او میگوید: در ماههای اخیر جز مذاکره کار دیگری نمیتوانسته انجام دهد. او میگوید: فهرستی از ۴ مورد اصلاحات را تهیه کرده که فعلا میتواند یونان را نجات دهد، اما اروپاییها به دنبال اصلاحات فنی عمیقی در اقتصاد یونان هستند که شمارش به دهها صفحه میرسد. او میگوید: اکنون رهبران اتحادیه اروپا در مقابل یک تصمیم سیاسی قرار گرفتهاند نه یک تصمیم اقتصادی. اینکه با یونان چهکار میخواهند بکنند در واقع پاسخ به این سوال است که با خودشان چه کار میخواهند بکنند.
ارسال نظر