کامکارها یک گروه موسیقی است نه مجموعه نوازندگان برای یک خواننده
صبا کامکار یکی از کامکارهایی است که با عنوان نسل دوم خانواده کامکارها شناخته می‌شود. صبا دختر هوشنگ کامکار، آهنگساز این گروه است. صبا همچنین در موسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) به‌عنوان مدیر روابط عمومی کار می‌کند. او در آلمان مهندسی طراحی رسانه خوانده است. به بهانه برگزاری سی‌ویکمین دوره جشنواره موسیقی فجر با او گفت‌وگوی کوتاهی انجام داده‌ایم که از نظرتان خواهد گذشت. همانطور که ممکن است بدانید تعداد گروه‌های شرکت کننده زنان در جشنواره امسال در مقایسه با سال‌های گذشته قابل توجه بود. گروه‌های با سابقه‌ای در این دوره از جشنواره حضور داشتند، می‌خواستم نظر شما را درباره حضور بانوان در موسیقی بدانم.

واقعیتش این است که من خیلی در جریان گذشته‌های جشنواره موسیقی فجر نبودم. اما این را می‌دانم که حضور بانوان همیشه در جشنواره نکته قابل‌توجهی برای اهالی موسیقی و البته رسانه‌ها بوده است. پیش از این برخی محدودیت‌ها برای خانم‌ها وجود داشت اما الان به غیر از خوانندگی، محدودیت چندانی بر سر کار موسیقی خانم‌ها وجود ندارد. آنها آهنگسازی می‌کنند، ساز می‌زنند و حتی برای بانوان اجازه اجرا در سالن‌های بزرگ می‌گیرند. این خیلی نکته امیدار کننده‌ای است. به نظرم نباید با برجسته کردن این موضوع باعث بشویم که حتی یک درصد احتمال ایجاد محدودیت برای آنها پیش بیاید.


دست‌کم در مورد گروه کامکارها می‌توانیم بگوییم که نسل جدید هم همان راه بزرگ‌ترهایشان را دنبال می‌کنند، فکر می‌کنید نسل جوان کامکار هم به موسیقی سنتی با جدیت ادامه خواهد داد یا با توجه به گسترش علاقه بیشتر مردم جامعه به موسیقی‌های دیگر، وارد حوزه‌های دیگری می‌شوند؟

چیزی که من در این باره می‌توانم بگویم بیشتر نظر شخصی خود من است و بنابراین به‌عنوان یک کارشناس یا صاحب‌نظر نمی‌توانم در این باره چیزی بگویم اما حداقلش این است که درباره گروه کامکارها می‌دانم که جوان‌تر‌های این گروه هم با همان قوت به‌کار در گروه خانوادگی‌مان ادامه خواهند داد. اما درباره بخشی از سوال شما که می‌گویید مردم به موسیقی غیرسنتی علاقه بیشتری دارند باید بگویم نباید انتظار داشته باشیم همه موسیقی سنتی و کلاسیک گوش بدهند، این به‌نوعی تحمیل خواسته‌ای است که به دور از واقعیت است. در کشور هند با وجود موسیقی کلاسیک بسیار قدرتمند، موسیقی پاپ بالیوود به‌نوعی حرف اول را می‌زند. این‌طور نیست که در هند همه شجاعت حسین‌خان گوش کنند. در آلمان همه کارهای بتهوون، موتزارت و یا اشتوکهاوزن را گوش نمی‌دهند. این نوع موسیقی در همه جای دنیا مخاطبان خاص خودش را دارد. اساسا در همه دنیا سالن‌های موسیقی کلاسیک سالن‌های کوچک ۸۰۰-۹۰۰ نفره هستند. مگر اینکه اتفاق نادری بیفتد که مثلا «کارایان» یا «پاواروتی» زنده شوند که چند ده هزار نفر پای موسیقی آنها بنشینند. این تصور که موسیقی سنتی کمرنگ شده و این خوب است یا بد، باید بگویم که این یک واقعیت است و باید آن را قبول کرد.


مشخصا گروه کامکارها، گروهی است که خواننده محور نیست. در واقع اگر در سال‌های گذشته استاد بیژن کامکار معمولا کارها را اجرا می‌کرد، امروزه دیگر کمتر می‌بینیم که فقط ایشان یا استاد ارسلان کامکار خوانندگی کنند. گرچه در گذشته هم با خوانندگان مطرح بسیاری کار شده است؛ استاد ناظری، مرحوم استاد کمندی، صدیق تعریف و... شما به‌عنوان کسی که معمولا در گروه، کار خوانندگی را انجام می‌دهید فکر می‌کنید چرا کامکارها دیگر خواننده محور نیستند؟

این موضوع دلیل عظیمی ندارد. این مورد فلسفه شماست. مثال می‌زنم؛ یک زمانی است که یک نفر به‌عنوان خواننده فعالیت می‌کند و همه او را می‌شناسند. مثلا پاواروتی را همه می‌شناسند اما هنگامی‌که درباره «بیتلز» یا «پینک فلوید» صحبت می‌کنید، روی صحبت شما با یک گروه است نه فرد. اینکه در این گروه فقط یک نفر مطرح باشد، خلاف ذات خود آن گروه است. در یک گروه فرقی نمی‌کند شما نوازنده کمانچه باشید یا خواننده، اما هنگامی است که من تصمیم می‌گیرم به صورت انفرادی کار کنم و به‌عنوان یک خواننده مشخص مطرح شوم. این دو حالت هیچ‌کدام بر دیگری ارجحیت ندارد. اینها دو نگاه به امر موسیقی است. هردوی آنها لازم، زیبا و محترم است. گاهی دیده‌ام که خبرنگاران عزیز این مورد را به شکلی تعریف می‌کنند که اگر من یک خواننده تک بودم به من برمی‌خورد. طوری این موضوع را از زبان کامکارها منتقل می‌کنند که انگار ما به خواننده اهمیتی نمی‌دهیم. نه. نگاه ما به موسیقی گروه نوازی است. کسانی مثل پدر من (هوشنگ کامکار) و یا ارسلان کامکار که کار آهنگسازی به شکل ارکسترال را انجام می‌دهند، معتقدند که یک اثر هنگامی‌که توسط یک آهنگساز تنظیم می‌شود، درست نیست که مثلا اثر فلوت سحرآمیز موتزارت را به نام یک خواننده بشناسیم. ما همیشه می‌گوییم فلان اپرای موتزارت. یک اثر را ۱۰ خواننده می‌توانند بخوانند اما چنین اثری را به نام آهنگساز آن می‌شناسیم. خود من در همین کنسرت اخیر در جشنواره اثری را خواندم که قبلا هنرمند عزیز، جناب آقای قربانی آن را خوانده‌اند. این اثر، ساخته هوشنگ کامکار است، حالا هر کسی می‌تواند آن را بخواند. مثال می‌زنم، «کجایید‌ای شهیدان خدایی» اثر هوشنگ کامکار است، چون آن را ساخته، نه بیژن کامکاری که آن را خوانده است. - با خنده- بیژن، عموی بنده عزیز ما هستند و ترجیح دادم از گروه خودمان مثال بزنم که سوءتفاهمی پیش نیاید. نگاه گروه کامکار از این جنبه است. این به معنای عدم اهمیت خواننده برای ما نیست بلکه به معنای نگاه یکپارچه و متوازن به اهمیت تک‌تک اعضای گروه است. علت آن‌هم ماهیت گروه نوازی است.