جمع‌سپاری، عامل رشد یک شرکت طراحی
مترجم: مریم رضایی
پیک دیزاین (Peak Design) یک شرکت طراحی لوازم جانبی دوربین است که در سال ۲۰۱۰ در سانفرانسیسکو تاسیس شده است. پیتر درینگ (Peter Dering) موسس شرکت و همکارانش اخیرا یک پیروزی را جشن گرفتند. کمپین طراحی محصول جدید آنها که یک کیف مخصوص حمل دوربین است، با موفقیت در سایت کیک‌استارتر (Kickstarter) ثبت شد و با بیش از ۱۷ هزار حامی توانست بیش از ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار سرمایه جذب کند. این محصول هم کاربردی است و هم ظاهر شیکی دارد و گفته می‌شود دوازدهمین کمپین بزرگ در تاریخچه کیک‌استارتر محسوب می‌شود.
کیک‌استارتر یک وب‌سایت جمع‌سپاری است که برای ایده‌های نو و خلاقانه در هر حوزه‌ای سرمایه‌گذار پیدا می‌کند. درینگ بعد از این پیروزی گفت: «این اتفاق از جشن سال نو هم برای ما جالب‌تر است. ما معتقدیم جمع‌سپاری بهترین راه برای حیات بخشیدن به محصولات‌مان است. ما تاکنون در جریان پنج کمپین موفق در کیک‌استارتر، بیش از 20 محصول تولید کرده‌ایم.» به واسطه این پیشرفت‌ها از طریق کیک‌استارتر، این شرکت اکنون 14 کارمند دارد. همچنین آنها چندین جایزه طراحی برنده‌ شده‌اند و در تاریخچه کیک‌استارتر از موفق‌ترین پروژه‌های خلاقانه محسوب می‌شوند. کیک‌استارتر و دیگر سایت‌های جمع‌سپاری به شکارگاه‌هایی برای مصرف‌کنندگان مشتاق تبدیل شده‌اند. شرکت‌های کوچک برای شروع کار خود از این منبع بهره‌برداری می‌کنند، اما این کیف دوربین، پنجمین کمپین جمع‌سپاری شرکت پیک دیزاین محسوب می‌شود. این شرکت محصولات جدید خاص خود را روی سایت کیک‌استارتر معرفی می‌کند و تاکنون به یک استراتژی پیچیده نه فقط برای پول درآوردن و کاهش قابل توجه ریسک، بلکه برای رسیدن به مشتاق‌ترین مشتریان، دست یافته است. دیوید آن هالت، مدیر مالی پیک‌دیزاین می‌گوید: «ما کیک‌استارتر را اساسا کانال فروش سوم خودمان می‌دانیم.» سرمایه‌گذاران به‌طور فزاینده‌ای یک کمپین جمع‌سپاری موفق را نشانه اعتبار کار یک استارت‌آپ می‌دانند، اما فقط سرمایه‌گذاران نیستند که جذب پیک دیزاین می‌شوند.

سبک اداره شدن این شرکت برای کارمندان هم جذابیت ایجاد کرده است. درینگ کارمندان خود را به کار منعطف تشویق می‌کند تا هر ساعتی که می‌خواهند در شرکت رفت‌وآمد کنند و زندگی فعالی را که خود شرکت در برندسازی خود مدل قرار داده، پیش بگیرند. با وجودی که درینگ بیش از نیمی از سال 2015 را در سفر بود و شرکت را از راه دور مدیریت می‌کرد، فروش آن سه برابر شده و به 13 میلیون دلار در این سال رسید. او می‌گوید پیک دیزاین در اولین سال خود به درآمدزایی رسید و از آن زمان با فروش مداوم، سود خود را حفظ کرده است. دفتر مجهز پیک دیزاین که از ابتدا توسط درینگ و همکارانش در اطراف سانفرانسیسکو تاسیس شده بود، مدلی است از نبوغ و ابتکار در مقیاس کوچک. یکی از ویژگی‌هایی که دارد این است که سیستمی قرقره مانند در دفتر تعبیه شده که دوچرخه‌های کارمندان را بالا می‌کشد. طناب‌ها با اولین محصول پیک دیزاین، یعنی قلابی که دوربین را به کمربند یا لباس متصل می‌کند، به دیوار نصب شده‌اند. ایده طراحی این قلاب در طول سفر چهار ماهه‌ای که درینگ به‌عنوان مدیر یک پروژه عمرانی بزرگ در سال 2008 به آسیا و جنوب اقیانوس آرام داشت، به ذهن او رسید. او به یاد می‌آورد زمانی که به شهر دارجلینگ در ایالت بنگال غربی هند رسیده بود، دوربینش دیوانه‌وار به این طرف و آن طرف تاب می‌خورد که بسیار خطرناک بود. دو سال بعد این شغل را رها کرد تا به طراحی و ساخت قلاب متصل‌کننده دوربین بپردازد. زمان‌بندی او برای این کار خیلی خوب بود. وقتی نمونه اولیه در ژانویه 2011 ساخته شد، دوستانش کیک‌استارتر را به او پیشنهاد کردند. او می‌گوید «همه آنچه می‌خواستم ساختن چیزی جدید بود و سپس طرح ورود به بازار به سراغ من آمد.» چند ماه بعد کمپین قلاب دوربین راه‌اندازی و به دومین پروژه بزرگ کیک‌استارتر در آن زمان تبدیل شده و توانست از بیش از 5 هزار نفر مبلغ 364 هزار دلار سرمایه جمع کند. محصول بعدی شرکت پیک دیزاین به توصیه حامیان این شرکت در کیک‌استارتر تولید شد. این شرکت که سه کارمند ثابت و دو کارمند نیمه وقت اضافه کرده بود، پس از تولید محصول جدید که بند دوربین برای انداختن دور گردن بود، تردید داشت که آیا به کیک‌استارتر بازگردد یا نه.

امروز 12 درصد طراحان در کیک‌استارتر با پروژه‌های جدید بازگشته‌اند، اگرچه کمتر از یک درصد آنها مثل پیک دیزاین برای پنجمین بار یا بیشتر بازمی‌گردند. کیک‌استارتر برای شرکت‌های نوپا و کوچک که معمولا وام به آنها تعلق نمی‌گیرد نیز تامین مالی می‌کند. پیک دیزاین قبل از راه‌اندازی کمپین کیف حمل دوربین، از طریق اعتباریابی از هلدینگ خدمات مالی ولز فارگو (Wells Fargo) 350 هزار دلار تامین کرده بود. آن هالت می‌گوید: «ما فرآیند پر فراز و نشیبی را طی کردیم تا بتوانیم سرمایه بیشتری از آنها بگیریم، اما ولز فارگو به شرکت‌های کوچک وام مناسبی نمی‌دهد.» نظریه‌پردازان کارآفرینی اغلب کسب‌وکارها را به دو نوع شرکت‌های معمولی و شرکت‌های هجوم‌آورنده برای رشد تقسیم‌بندی می‌کنند. درینگ شرکتی بار آورده که بین این دو نوع تقسیم‌بندی قرار می‌گیرد. او توانست آن هالت را متقاعد کند که شغل مشاوره‌ای خود را که حقوق بالایی هم در آن می‌گرفت رها کند. آن هالت در این زمینه می‌گوید: «پیتر به من قول داد بدون محدودیت به مرخصی بروم و نیازی نیست دائم در دفتر کار حضور داشته باشم و از هر جایی که بخواهم می‌توانم کارم را انجام دهم.» دو سال و نیم پیش، درینگ به شیکاگو رفت تا دیداری با خانواده‌اش داشته باشد. وقتی او در سفر است، شرکت جلساتی را با قابلیت Google Hangout برگزار می‌کند. کارمندان می‌گویند نه دور بودن درینگ و نه غیبت‌های مکرر کارمندان بر نحوه کار آنها تاثیری نگذاشته است. آنی نای‌بورگ، مدیر توسعه جدید شرکت می‌گوید: «من در شرکت‌های متعددی کار کرده‌ام که در آنها موانع تصمیم‌گیری متعددی وجود دارد که فاجعه‌بار هستند. اما در این شرکت چنین موانعی وجود ندارد و همه ما استقلال بیش از حدی داریم.»