می‌خواهم خودم باشم
لی‌لا رضایی
فریبرز غفاری؛ خواننده موسیقی پاپ در دهه ۵۰ است که در آن سال‌ها توانسته بود مخاطبانی را جذب کند، اما مدتی فعالیت نداشت.او که در خانواده‌ای اهل هنر و ورزشهای رزمی متولد شده سال‌ها نزد برادرخود؛ مهران غفاری کونگ فو و بعدها فول کنتاکت را آموخت و معتقد است در ورزش و موسیقی ریتم حرف اول را در زندگی‌اش می‌زند و ارتباط این دو با هم را در همین ریتم می‌داند. او که از خوانندگان رسمی سازمان صدا و سیماست و قطعاتی با صدای وی از این رسانه پخش و شنیده شده است، به تازگی آلبومی با عنوان «خیال باطل» را منتشر و روانه بازار موسیقی کشور کرده است. به بهانه انتشار آلبوم جدید این خواننده با وی گفت‌و‌گو کرده‌ایم.
آواز از چه زمانی در زندگی موسیقایی شما جایگاه جدی پیدا کرد؟
در سال ۷۶ با ورود به موسسه دستان با اساتید خوبم دکتر اسفندیار قره باغی و زنده یاد حمید پناهی آشنا شدم و در سال بعد به‌عنوان خواننده رسمی مرکز موسیقی صداو سیما پذیرفته شدم. آواز کلاسیک حرفه‌ای را نزد بانو آزاده رضایی فرا گرفتم و ایشان و اساتید دانشگاه با اجراهای آوازهای کلاسیک من را بسیار تشویق کردند. در همان سال‌ها بود که این قضیه برایم بسیار جدی شد و تصمیم قطعی برای ماندن در این عرصه را گرفتم و سعی کردم با ارائه کارهای خوب و درخور در موسیقی بمانم.

با توجه به اینکه شما آواز را نزد استادان مطرح این عرصه آموزش دیده‌اید، چقدر در این آلبوم به استانداردهای آنها نزدیک بوده‌اید و توانسته‌اید نظرات آنها را برآورده کنید؟
از آنجایی که من موسیقی را نزد استادان بنام و مطرح آموزش دیده‌ام، نگه داشتن اعتبار آنها برایم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

از آلبوم خیال باطل به اندازه توقعتان برداشت شد؟ استقبال عمومی به چه صورت بود؟
تا آنجایی که توانستم سعی کردم تکنیک‌های ترکیبی از پاپ و کلاسیک را اجرا کنم تا بلکه در آینده سبک خودم را داشته باشم و آن را معرفی کنم.

در ساخت قطعات این آلبوم سعی نکرده‌اید با صاحب نامان عرصه آهنگ‌سازی همکاری کنید.چرا این اتفاق افتاده است؟
در اوایل خوانندگی چند تن از اسپانسرها خواستند که کاملا شبیه فلان خواننده که محبوبیت خاصی هم داشتند اجرا کنم و بخوانم تا برای آنها سودآور باشد، ولی شبیه بودن را از روز اول هم پسندیده نمی‌دیدم.به‌عنوان یک خواننده مستقل که همواره سعی دارد خودش باشد، اعتقادم بر این است که هر کس باید توانایی خودش را به اوج رسانده و خودش صاحب سبک باشد.

چرا خود اقدام به آهنگ‌سازی قطعات کرده‌اید؟ آیا جز توجیه اقتصادی،توجیه دیگری دارید؟
البته دوستان تنطیم‌کننده من هر کدام به‌نوعی جایگاه خاصی در عرصه موسیقی پاپ دارند و من شخصا سعی کردم با دوستانم بیشتر کار کنم. ولی در آهنگ‌سازی دوست داشتم آهنگ‌هایی را که خودم می‌سازم اجرا کنم. به هر حال خودم این کار را به خوبی بلدم وبهتر از هر کسی می‌دانم که چه آهنگی برای صدایم مناسب است.

قطعات آلبوم چقدر به استانداردهای روز آهنگ‌سازی و تنظیم نزدیک است؟
با عنایت به اینکه ترانه‌های آلبوم را خودم نوشته ام و این کار همراه با ملودی بود، باید عنوان کنم که همیشه در فکر این بودم که اندیشه‌های خودم را به ترانه و موسیقی تبدیل کنم. اصولا تنظیم‌کننده‌ها هزینه‌ای که دریافت می‌کنند دارای استاندارد خاص خود است. حال چه من آهنگ را به آنها بدهم برای تنظیم یا خود آنها آهنگ و تنظیم را با هم انجام بدهند فرقی در دریافت دستمزدشان نمی‌کند.

آیا برای نزدیک شدن به مخاطب این روزهای موسیقی که در انبوهی از موسیقی با انواع سبک و سیاق مختلف درگیر است، تلاش کرده‌اید؟
تولید ترانه‌ها و آهنگ‌های آلبوم «خیال باطل» قدمتی به اندازه ۱۵ سال دارد که متاسفانه با گذشت زمان و عدم تولید مواجه شد، ولی قطعات آوار تنهایی و قسمت، تفکر سال‌های اخیرمن بوده است که با تنظیم‌های جدید تولید و منتشر شد تا به شکل به روز شده‌ای به دست مخاطبان خود برسد.البته اگر آهنگی فاخر باشد (یعنی اینکه مورد استقبال مخاطب قرار بگیرد و دارای استانداردهای آکادمیک باشد) متعلق به همه زمان‌ها است حتی اگر دارای ارکستر و تنظیم‌های مدرن نباشد.

برای این منظور چه کار کرده‌اید؟
فکر می‌کنم جواب این سوال به‌نوعی در دل پاسخ‌های من به سوال قبلی گنجانده شده است. سعی کرده‌ام به روز باشم و در دل جوانها جای بگیرم. با شنیدن آهنگ‌های آلبوم متوجه خواهید شد که سلیقه‌های مختلف را جذب می‌کند.

عمده مخاطب آلبوم‌های شما چه کسانی هستند؟
با شنیدن آهنگ‌های آلبوم متوجه خواهید شد که سلیقه‌های مختلف را جذب می‌کند. من سعی داشته ام تا هر طیفی از مردم با هر سن و از هر قشری را با خود و موسیقی خود همراه کنم. فکر می‌کنم کمی زمان لازم است تا بتوانیم از استقبال مخاطب خود با اطمینان حرف بزنیم و از طیفی که آن را در بر گرفته است.

در ترانه‌های این آلبوم سعی کرده‌اید فضای عاشقانه را لحاظ کنید. چرا؟
ذات ترانه عاشقانه است، قبل از اینکه اجتماعی و سیاسی یا در ژانرهای مختلف گفته شود. کلا هنر مقوله‌ای است که به واسطه آن می‌توان به عشق نزدیک‌تر شد. به همین دلیل است که اغلب ترانه‌های من تم عاشقانه دارند.

فکر نمی‌کنید دوره کارهای عاشقانه گذشته باشد؟
عشق و کارهای عاشقانه متعلق به زمان و مکان خاصی نیست، پس همیشه جاری است.

در روانشناسی مخاطب و جذب آن چه المان‌هایی را در نظر گرفته‌اید؟
شرایط روز جامعه و آنچه در این دوره اجتماعی در میان مردم مورد توجه قرار می‌گیرد. یک خواننده در واقع یک هنرمند است و هنرمند وظیفه اصلی‌اش شناخت مخاطب است که با توجه به آن کار درخور و قابل توجه ارائه کند.

به‌عنوان خواننده‌ای که در سال های گذشته که به خوانندگان سخت گرفته می‌شد، به این عرصه معرفی شدید،فکر نمی‌کنید این روزها خواننده شدن کار راحتی باشد؟
بله! متاسفانه مثل گذشته‌ها نیست که چند مرحله تست عملی و تئوری بدهی و تازه بروی در صف بایستی و... امروزه چیزهای دیگر پیشرو هستند.