وقتی از عقل و خرد جمعی استفاده می‌شود ابتکار عمل‌های زیادی شکل می‌گیرد و نتایج خوبی به بار می‌آید هر دو طرف متضرر شدند، چه تحریم‌کنندگان و چه تحریم‌شونده‌ها زمان زیادی از تشکیل این جنبش گذشته است، اما سیاست و شیوه عمل آقای احمدی‌نژاد، جایی برای همراهی با چنین جنبشی باقی نگذاشته بودکسانی که از تحریم ها سود می برند بسیار متشکل و منسجم عمل می کنند اما عده بسیاری که زیان می‌بینند بسیار پراکنده هستندو به همین دلیل باید تشکل‌ها و نهادهای مدنی وارد عمل شوند
طی 8 سال گذشته مجموعه عواملی از جمله برخی سیاست‌های نادرست دولت و دیپلماسی ضعیف موجب اعمال تحریم‌های بی‌سابقه و بی رحمانه ای علیه کشورمان شد و متاسفانه برخی اظهارنظرهای ناسنجیده نیز بهانه ای برای تشدید آنها از طرف غرب گردید.
این تحریم ها ایران را از بزرگترین منبع ارزی خود محروم ساخت و فشارها و آسیب‌های فراوانی بر توده مردم وارد کرد که کمبود دارو و قطعات مهم صنعتی و مواد اولیه تولیدی، تنها بخشی از این آسیب‌ها بود.
با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، جامعه ایرانی جان تازه‌ای گرفت. به گونه‌ای که بسیاری از اقتصاددانان یکی از راه‌های برون رفت از شرایط کنونی اقتصاد کشور را استفاده از سرمایه اجتماعی به وجود آمده پس از انتخابات ۹۲ خواندند. این سرمایه اجتماعی نیز خاموش ننشست و در مورخ ۱۰ تیر ۹۲ با سرمقاله‌ای از دکتر موسی غنی‌نژاد در روزنامه دنیای‌اقتصاد،مقابل تحریم‌های جهانی به‌ پا خاست. pic۱
این جنبش که با حمایت اقتصاددانانی چون دکتر غنی‌نژاد و دکتر بهکیش متولد شد، با تاکید بر اصول پذیرفته شده جهانی مانند بند سوم اعلامیه حقوق بشر که حق زندگی و امنیت فردی را جزء اصول اولیه تمام مردم دنیا می‌داند و تجارت آزاد میان ملت‌ها-که به بیان منتسکیو مطمئن‌ترین ضامن برای بقای صلح جهانی است- شکل گرفت. در آخرین بیانیه این جنبش که به امضای ۸۲ تن از اقتصاددانان، ۳۴ تن از حقوق دانان و ۴۱ تن از مدیران و سردبیران رسانه‌ها رسید، به بیان آثار مخرب این تحریم‌ها از جمله گسترش اقتصاد غیررسمی، دور شدن از شفافیت، توسعه فساد و تخصیص ناسالم و ناعادلانه منابع پرداخته شده است؛ تا به بیان دکتر غنی‌نژاد، در ادامه این روند، بتوان در درجه اول بر اقشار فرهیخته، دانشگاهی و رسانه‌های کشور تحریم کننده تاثیر گذاشته و سپس توسط این اقشار، افکارعمومی این کشورها را از آثار مخرب تحریم آگاه ساخت،تا سرانجام با فشار افکارعمومی بر سیاستمداران کشورهای تحریم‌کننده، موجبات لغو تحریم‌ها فراهم گردد.
از همین رو با دکتر جعفر خیرخواهان،دکترای اقتصاد ، عضو هیئت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی و یکی از امضا کنندگان بیانیه اخیر به گفتگو نشستیم که در ادامه می آید.
باتوجه به اینکه چند سالی از اعمال تحریم‌های شدیدی علیه ایران می‌گذرد، چرا این جنبش چند ماهی است که اعلام موجودیت کرده است؟ و به طور مشخص چه خواسته‌هایی را دنبال می‌کند؟
تغییر فضای کشور و انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور احساس امید و قدرت برای بهبود شرایط را در مردم تقویت کرد که مبارزه با تحریم‌ها یکی از مصادیق آن است. به طورکلی، امیدی که در نتیجه همین انتخابات به وجود آمد، اندیشمندان را به این فکر انداخت که با تحریم‌ها به مثابه یک عامل عقب‌ماندگی کشور، مقابله کنند و در این بین دیگر گروه‌ها نیز با آنها همراه شدند. در واقع این فضای جدید سبب شد احساس شود مردم و نهادهای مدنی می‌توانند زمینه‌ساز تغییر شوند و به دولت کمک کنند تا شرایط نامناسب قبل به سمت بهبود پیش برود. به طورکلی، خواسته این جنبش این است که از فشار تحریم‌ها بر همه اقشار مردم کاسته شود.
پیش از این، در سال ۲۰۰۵ نیز جنبشی تحت عنوان «جنبش ضدتحریم و مداخله نظامی علیه ایران» در اروپا شکل گرفت، دلیل عدم موفقیت و فراموش شدن این جنبش چه بود؟
بله، زمان زیادی از تشکیل این جنبش گذشته است و فکر می‌کنم در آن زمان با کارها و رفتارهایی که دولت وقت ایران داشت، مثل ماجراجویی و مقابله با جهان غرب، زمینه مناسب برای همراهی با چنین جنبشی وجود نداشت. در واقع سیاست و شیوه عمل آقای احمدی‌نژاد، جایی برای این گونه فعالیت‌ها باقی نمی‌گذاشت.
در گفته‌های مدافعان این جنبش چنین بیان شده است که این تحریم‌ها هیچ تاثیری بر سیاست‌های حکومت ایران نداشته و فقط باعث فشار بر مردم ایران شده است، در حالی‌که همین فشارها باعث تغییر فضا و رقم خوردن نتیجه‌ای متفاوت در انتخابات ۲۴ خرداد بود، آیا می‌توان بر بی‌تاثیری کامل این تحریم‌ها تاکید ورزید؟
درست است، حرف‌هایی که پیش‌تر آقای احمدی‌نژاد زده بود و تحریم‌ها را کاغذ پاره خوانده بود، یک نوع رجزخوانی در عرصه سیاست محسوب می‌شد که البته فقط در حد شعار بود. شاید در ابتدای راه این طور تصور می‌شد که حکومت راه خودش را می‌رود و فقط مردم هستند که مجبورند فشار ناشی از تحریم‌ها را تحمل کنند. حتی تا همین دو سه سال پیش می‌گفتند، تحریم‌ها بی اثر است، ولی بعد دیدیم که همه گروه‌ها، مشکلات کشور را نتیجه تحریم‌ها دانستند. اگر بخواهیم عادلانه قضاوت کنیم، تقریبا پنجاه درصد از مسائل و مشکلات کشور ناشی از تحریم‌ها بود و پنجاه درصد دیگر آن ناشی از سوء‌مدیریت بوده است. تحریم‌ها در کوتاه‌مدت فشار زیادی بر اقتصاد و معیشت مردم وارد می‌کند. مثلا در عراق دوران صدام به دلیل تحریم، صدها هزار کودک عراقی از بین رفتند. اما در صورت تداوم تحریم، معمولا کشورهای تحریم‌شده راه‌های گریزی پیدا می‌کنند.
استدلال دکتر غنی‌نژاد به طور خاص و دیگر مدافعان به طور عام این بوده که تجارت آزاد باعث افزایش رفاه و ثروت جوامع و در نتیجه صلح جهانی می شود، این صلح جهانی از طریق تجارت آزاد چگونه محقق می شود؟
البته آقای غنی‌نژاد به تنهایی نبودند، بلکه به همراه آقای دکتر بهکیش و آقای سعید لیلاز با هم این بحث را مطرح کردند. همان طور که مشخص است تجارت آزاد از طریق مزیت نسبی باعث افزایش ثروت و رفاه می‌شود، یعنی شما کالایی را تولید می‌کنید که در آن مزیت دارید و به کشورهای دیگر می‌فروشید و در مقابل کالاهای دیگری می‌گیرید و مجموعا همه طرف‌های مبادله منتفع می‌شوند. در نتیجه این مبادله کشورها به هم وابسته می‌شوند، مثل چین و آمریکا که دو قدرت بزرگ هستند و با یکدیگر دشمنی هم دارند اما تجارت شدیدی که بین این دو کشور صورت گرفته است، باعث شده آنها هیچ وقت به فکر جنگ و درگیری با یکدیگر نیفتند. زیرا اگر بخواهند با هم بجنگند، ضرر زیادی می‌کنند. از یک طرف، چین یکی از بازارهای بزرگ خود یعنی کشور آمریکا را از دست می‌دهد و از طرف دیگر، آمریکا مقدار زیادی به چین بدهکار است، یعنی چین حجم زیادی از بدهی آمریکا را که به صورت اوراق قرضه منتشر شده است، خریداری کرده و اگر چین بخواهد این اوراق را در بازار بفروشد و طلب خود را بازخواست کند، ارزش دلار آمریکا به شدت سقوط می‌کند و آمریکا به سمت ورشکستگی می‌رود. همه اینها باعث شده که دو طرف هیچ گاه به فکر جنگ با یکدیگر نیفتند. یا مثلا شوروی سابق مقدار زیادی گندم ارزان قیمت از آمریکا و کانادا وارد می‌کرد و همین مسئله باعث می‌شد زمینه برای جنگ کمتر شود؛ زیرا اگر جنگ می‌شد، آمریکا صادرات خود را متوقف می‌کرد و شوروی دچار مشکل میشد. در فارسی هم مثلی داریم که «طلبکار سلامتی بدهکار را می‌خواهد تا زنده باشد و بتواند دین خود را ادا نماید.»
مثال شما در مورد دو کشوری است که از نظر قدرت اقتصادی با هم برابر هستند، ولی ایران هیچ گاه نه قادر بوده و نه خواسته است با دنیا به صورت آزاد به تجارت بپردازد، در حالی که مدافعان این جنبش تاکید بر تجارت آزاد دارند، به نظر شما این مسئله چگونه قابل توجیه است؟pic۲
من این را به صورت کلی بیان کردم که تشویق به تجارت باعث صلح می‌شود و یا برعکس آن بسیاری از کشورها بوده‌اند که در گذشته با هم می‌جنگیده‌اند ولی در یک مقطع زمانی همان دو کشور اسلحه را زمین گذاشته‌اند و با هم به معامله پرداخته‌اند. «نیاز» یک مسئله مهم است یعنی ممکن است یک کشور کالایی داشته باشد که شما به آن نیاز دارید، پس باید با هم به مبادله و معامله بپردازید. حتی در تاریخ اسلام هم ماههای حرام را داشتیم که قبایل دست از جنگ می‌کشیدند و به معامله و تجارت با هم می‌پرداختند. در مورد ایران هم نمی‌توانیم بگوییم که کشور بسته‌ای است چون به صادرات نفت می‌پردازد و از آن طرف هم واردات بسیار زیادی دارد، حتی ایران اگر سهم صادرات نفت بالایی می‌داشت، نیز ممکن بود تحریم‌ها به این شکل اتفاق نیفتد. خود ما هم مقصر بودیم که تولید نفت‌مان کاهش پیدا کرد و حتی واردکننده بنزین شدیم و اقتصاد ما نیز ضعیف بود. همه اینها دست به دست هم داد و باعث شد سهم ما از تجارت جهانی کمتر و کمتر شود ولی اگر یک کشور تاثیرگذار باشد زمینه جنگیدن با اوکم می شود.
به نوعی می‌توان گفت این استدلال‌هایی که بیان می‌شود خیلی قوی و منطقی نیست و بیشتر برای جلب افکار عمومی است؟
این استدلال را شاید به این علت آوردند که ما باید تجارت آزاد را تشویق کنیم تا همه از فواید آن بهره‌مند شوند و کسی که تحریم می‌کند در واقع در برابر رفاه جوامع ایستادگی کرده است که از بعد رفاهی کار پسندیده‌ای نیست.
شما در سرمقاله‌ای که در روزنامه دنیای اقتصاد به چاپ رسید، آمریکا را از اروپا جدا دانسته‌اید، در صورتی که جامعه جهانی نگرانی واحدی نسبت به ایران دارد. به نظرشما در بحث تحریم‌ها، عملا چه تفاوت‌هایی میان آمریکا و اروپا وجود دارد؟
بله، صهیونیست‌ها در آمریکا لابی قوی‌ای دارند و در مقابل، ایران مدافع فلسطین است. پس جدای از بهانه مسئله هسته‌ای، آمریکا دشمنی دیرینه‌ای با ایران دارد. اما در مورد اروپا موضوع فرق می‌کند. در واقع بحث هسته‌ای آنها را با آمریکا همراه کرده است. اما به دلیل نزدیکی اروپا به ایران و روابط تجاری که در گذشته داشتیم امکان اقناع اروپایی‌ها بسیار راحت‌تر است حتی ما می‌توانیم با توجه به همین مسئله میان غربی‌ها تفرقه‌ ایجاد کنیم و اهداف خودمان را پیش ببریم.
فارغ از این بحث که عملا تا چه میزان از شدت تحریم‌ها کاسته می‌شود، به نظرشما این حرکات مدنی چه تاثیرات مثبت اقتصادی و اجتماعی می‌تواند داشته باشد؟
وجود نهادهای مدنی بسیار لازم و حیاتی است، در یک جامعه متمدن و پیشرفته در یک طرف دولت قرار می‌گیرد و در طرف دیگر عموم مردم که سرگرم فعالیت‌های شخصی‌شان هستند، اما حضور یک طرف سوم، یعنی نهادهای مدنی که به طور مشخص نمایندگی اقشار مردم درجامعه را برعهده داشته باشند کاملا محسوس است. این نهادها در قالب اصناف و گروه‌های حرفه‌ای می‌توانند به صورت هدفمند کار کنند و خواسته‌های مردم را به دولت منتقل کنند و این ادعای دولت را که می‌گوید من خدمت‌گزار مردم هستم، محقق سازند. در واقع این نهادهای مدنی می‌توانند ارتباط خوبی بین دولت و مردم شکل بدهند. این بحث تحریم‌ها می‌تواند بهانه‌ای باشد که چنین نهادهایی قوی شوند و در عرصه‌های مختلف حضور پیدا کنند. نمونه مشخص فعالیت این نهادها در بحث‌های محیط زیستی است. برای مثال اگر این نهادها و تشکل‌های مدنی حضور پررنگی داشتند ما الان شاهد از بین رفتن منابع و ذخایر طبیعی خودمان نبودیم، زیرا آنها می‌توانستند از طریق آگاهی‌بخشی به جامعه مانع تخریب محیط زیست شوند. به طور کلی حضور این نهادها امکان اجرای سیاست‌های بد و مضر در جامعه را کاهش می‌دهد.
به نظرشما این جنبش باید در حد یک نهاد مدنی باقی بماند یا می تواند همکاری دولت و به طور کلی نهادهای دولتی را با خود همراه کند؟
کار دولت در زمینه کمک به رفع تحریم در جای خودش لازم و موثر است، ولی این نهادهای مدنی باید خودشان از طریق برانگیختن افکار عمومی و آگاهی‌بخشی کار خود را بکنند و هر کدام در جای خودشان عمل کنند. اگر دولت بخواهد مستقیم وارد عمل شود کار از حالت خودجوش و مردمی‌ خارج میشود که اتفاق خوبی نیست. علاوه بر این، اگر غربی‌ها متوجه شوند در پس این قضیه دولت حضور دارد، تاثیرگذاری این حرکت کاهش پیدا می‌کند. دولت باید خود مسیری را که فکر میکند درست است، پیش ببرد.
مسئله دیگر این است که ایده‌ای را یک نفر مطرح می‌کند ولی در طی زمان ممکن است مسائلی پیش بیاید که در ابتدا ما هیچ فکری در موردش نکرده بودیم و این در واقع قدرت و عظمت سپردن کارها به بخش خصوصی را نشان می‌دهد. وقتی از عقل و خرد جمعی استفاده می‌شود ابتکار عمل‌های زیادی شکل می‌گیرد و نتایج خوبی به بار می‌آید. مثلا موجی در سایت های اجتماعی به وجود آید و از تحریم های یک جانبه امریکا انتقاد شود. یا جنبش‌های هنری art movement راه بیفتد که به صورت جریان و حرکت هنری هنرمندان با تفکر و عملکرد تقریبا مشابه سعی کنند اثرات زیانبار اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تحریم‌ها را به جهانیان منعکس نمایند.
به عنوان اولین گام بیانیه‌ای از سوی برخی از اقتصاددانان و حقوقدانان و روزنامهنگاران امضا شد، به نظر شما گام‌های بعدی چه می‌تواند باشد؟
بله، خوشبختانه این بیانیه به زبان انگلیسی هم منتشر شده است. همچنین دکتر محمد هاشم پسران که از اقتصاددانان مطرح جهانی است و حتی امسال به عنوان نامزد جایزه نوبل اقتصاد هم از وی نام برده شود به تازگی و در آستانه سفر دکتر روحانی به سازمان ملل، مقاله‌ای در مخالفت با تحریم‌ها در نشریه گاردین انگلستان به چاپ رسانید که امیدوارم این تحرکات از سوی سایر ایرانیان مقیم خارج هم ادامه یابد و یک حس همبستگی و مشارکت بین هم‌وطنان داخل و خارج شکل بگیرد.
به نظر من، در گام‌های بعدی باید حقوقدانان وارد عمل شوند و نشان دهند که این تحریم‌ها با حقوق اولیه بشری منافات دارد. همچنین صادرکنندگان و اتاق‌های بازرگانی می‌توانند از بعد منافع اقتصادی نشان دهند، همتایان و مصرف‌کنندگان غربی‌ چقدر از وجود تحریم‌ها متضرر می‌شوند و به طور کلی باید تشکل‌های صنفی و اتاق‌های بازرگانی وارد عمل شوند و بر همتایان خود در کشورهای دیگر و نیز افکار عمومی تاثیر بگذارند. همچنین باید این تلاش‌ها پررنگ و عمیق شود و حداقل ارزش خبری پیدا کند تا بتواند دنیا را متوجه خود کند.
به طورکلی آثار تحریم‌ها بر اقتصاد کشورمان را چه می دانید؟pic۳
در بحث تحریم‌ها هر دو طرف متضرر شدند، چه تحریم‌کنندگان و چه تحریم‌شونده‌ها. خود آمریکا بازار بزرگی مثل ایران را از دست داده است و باعث شده کشورهای ثالثی از این تحریم‌ها منتفع شوند، کشورهایی که تکنولوژی سطح پایینی دارند و توانسته‌اند وارد بازار ایران شوند و کالاهای بی‌کیفیتی به ایران بفروشند. همچنین دلال‌هایی که محصولات آمریکایی را می‌خرند و با واسطه و با قیمت بالا به ایران میفروشند از این وضعیت آشفته بسیار سود برده‌اند. افرادی هم در داخل هستند که در زمینه اقتصاد غیررسمی فعالیت می‌کنند و با وجود تعداد کم ولی منسجم عمل می‌کنند و از برداشته شدن تحریم‌ها زیان می‌بینند. به طورکلی در شرایط فعلی کسانی که از تحریم ها سود می برند بسیار متشکل و منسجم عمل میکنند و عده بسیاری که زیان می‌بینند بسیار پراکنده هستند و باید همین تشکل‌ها و نهادها وارد عمل شوند و خواسته‌های خود را عملی کنند.