مقایسه سینمای بومی با سینمای جهان؛
سینمای مدرن و مخاطب
سینما از همان روزهای اول این محبوبیت را با ارزان بودن نسبت به کنسرت و اپرا دارا بود و طبقه کارگر مخاطبان اصلی آن محسوب می شدند دنیای اقتصاد،عماد نصرآبادی- در ۱۹۹۵ که صدمین سال سینما را جشن گرفتند، این هنر را نمایش تصاویر متحرک برای مخاطبانی تعریف کردند که بهای این نمایش را می پردازند. به عبارت دیگر حضور مخاطب بخش اساسی از تعریف دقیق این رسانه است. انواع بسیار مختلف پژوهش فیلم دغدغه مخاطبان فیلم یا روابط فیلم با مخاطبانش را دارند. از جنبه کمی،پژوهش و نگارش در مورد مخاطبان فیلم یا برخی از ابعاد روابط فیلم - مخاطب آشکارا نوشتههای مربوط به جنبه های دیگر فیلم همچون رسانه فیلم یا زیباییشناسی فیلم را تحت الشعاع قرار داده و از حیث شمار بیشتر از آن بوده است که مطمئنا بحث طولانی را طلب میکند و در پتانسیل این یادداشت نخواهد بود.
سینما از همان روزهای اول این محبوبیت را با ارزان بودن نسبت به کنسرت و اپرا دارا بود و طبقه کارگر مخاطبان اصلی آن محسوب می شدند دنیای اقتصاد،عماد نصرآبادی- در 1995 که صدمین سال سینما را جشن گرفتند، این هنر را نمایش تصاویر متحرک برای مخاطبانی تعریف کردند که بهای این نمایش را می پردازند. به عبارت دیگر حضور مخاطب بخش اساسی از تعریف دقیق این رسانه است. انواع بسیار مختلف پژوهش فیلم دغدغه مخاطبان فیلم یا روابط فیلم با مخاطبانش را دارند. از جنبه کمی،پژوهش و نگارش در مورد مخاطبان فیلم یا برخی از ابعاد روابط فیلم - مخاطب آشکارا نوشتههای مربوط به جنبه های دیگر فیلم همچون رسانه فیلم یا زیباییشناسی فیلم را تحت الشعاع قرار داده و از حیث شمار بیشتر از آن بوده است که مطمئنا بحث طولانی را طلب میکند و در پتانسیل این یادداشت نخواهد بود.
فیلم به عنوان یک انتقال دهنده و رسانه بعد از مدتی که از عمر آن گذشت وظیفه رساندن را بر عهده گرفت. این رساندن میتوانست در بستر «سرگرمی و تفریح »باشد یا شمایل دیگری در همان بستر به خود بگیرد یعنی «آگاهی دهنده ارتباط اجتماعی» و« مطرح کننده سوال هایی پیرامون جهان هستی».این خاصیت سینما است که می تواند همۀ اقشار را به خود جلب کند ومحبوبیت فراوانی داشته باشد. سینما از همان روزهای اول این محبوبیت را با ارزان بودن نسبت به کنسرت و اپرا دارا بود و طبقه کارگر مخاطبان اصلی آن محسوب می شدند چرا که طبقه مرفه به آن اعتنایی نداشتند و تفریحات دیگری برای خود تدارک می دیدند.توجه طبقه کارگر به سینما برای مسئولان نگرانی به وجود آورد و آن ها از همین نگرانی شروع کردند و مقاصد خود را در سینما پیاده سازی کردند. بعضی از آن ها تاثیر سینما را فهمیده بودند و با زیرکی سعی در تبدیل تصویر به نطق دیکتاتوری خویش داشتند(سینمای ایتالیا و دیکتاتور بزرگ موسولینی ) اما با همه این مشکلات و فضای بسته، عنصری باعث شد سینمای مستقل راه خود را بیابد و از جهات دیگر شکوفا گردد. عنصری که بیشتر هنرهای بصری با آن معنا پیدا میکنند، شکوفا می شوند و از
بعدی به سازندگی شخصی دامن می زنند. آن مسئله «مخاطب» است. بودن او و دیدن، تایید یا رد کردن، تنفر یا احساس رضایت اش همه باعث رشد می شود و به هنر(سینما) سر و شکل می دهد. اما چرا مخاطب امروز سینمای ایران از بعضی فیلم ها استقبال نمی کند و سینما به عنوان یک کالای فرهنگی در سبد خانواده جایگاهی ندارد و عده ی کمی به سینما می روند ؟
چگونه میشود به رشد سینما
کمک کرد؟
یکی از مولفه های مهم رشد و توسعه فرهنگ و هنر در هر کشوری وضعیت سینما در آن کشور است. تعداد تولید فیلم، مخاطبان و جایگاهش و تعداد سالنهای سینما سه پارامتر مهم در این ارزیابیهاست. وقتی استاندارد های جهانی را نگاه میکنیم همه چیز عجیب جلوه میکند. استانداردهای جهانی به ازای هر ۱۰ هزار نفر یک سالن سینما است در حالیکه در ایران به ازای هر ۳۰۳ هزار نفر یک سالن سینما وجود دارد و این خود دقیقا یک فاجعه است چرا که شهر شدن خود مستلزم داشتن یک سینما است وسینما جزئی از تفریحات مردم(مخاطبان)به حساب
می آید اما طبق آمار رسمی بانک اطلاعاتی سینمای ایران حدود ۱۰۸۱ شهر و شهرک سینما ندارند و دست مردم از داشتن مهمترین تفریح قرن ۲۱ کوتاه است. در حدود ۲۲ میلیون نفر شهرنشین در ایران دسترسی به سینما ندارند و با جمعیت روستایی این عدد به ۴۳ میلیون نفر میرسد. از منظر سرانه مخاطب هم که سال ۹۱ به پایینترین میزان ۳ دهه مخاطب سینما رسیدیم و در این سال حدود ۸.۵ میلیون نفر مخاطب سینما داشتهایم که بر این اساس هر ایرانی به طور میانگین هر ۹ سال یکبار به سینما میرود. پس چگونه میتوان توقع داشت که اقتصاد این سینما درست شود وقتی که مخاطب حتی با چیزی به نام سینما برخورد نمی کند و برایش وجودی ندارد؟ این مسئله باعث میشود که سینما در این کشور چیزی بین صنعت و فرهنگ باشد و به هیچکدامش نرسد و مدام در
سطحی نگری دست و پا بزند چرا که نه میتواند پول سازی کند و خودش را رشد دهد ونه از طرفی به خاطر ممیزی و عدم رشد سطوح فرهنگی به مسائل عمیق بپردازد و دست به واکاوی بزند.
پردیس سینمایی هویزه مشهد
برای مثال پردیس سینمایی هویزه مشهد بهترین پردیس سینمایی کشور است که ۵ سالن مجزا دارد و با تکیه بر فناوری داخلی تولید شده و هم تراز با استانداردهای
بین المللی است و مردم مشهد استقبال گرمی از آن کرده اند تا حدی که گاهی شاهد بوده ایم از نیشابور و شهرهای اطراف مشهد برای دیدن آثار روز سینمای ایران به این پردیس مراجعه
می کنند تا ساعاتی لذت ببرند.پس این مخاطبین نشان داده اند که اگر فضای مناسبی مهیا شود و خدمات با کیفیتی ارائه گردد مورد استقبال قرار می گیرد و مردم برای آن هزینه می پردازند.
عوامل مهم افت مخاطب
در سینمای ایران
اما با همه این موارد (نبود سینما،امکانات) از جهتی دیگر مهمترین عامل شیب تند افت مخاطب سینمای ایران، در کنار مسائل اقتصادی، کمی، کیفی و ممیزی، که در بالا به آن اشاره کردیم، در دو محور کلی خلاصه میشود:
مبدل شدن بیشتر آثار سینمایی کشورمان از هر دو سو به بیانیههای اجتماعی و سیاسی که برای مخاطب خسته کننده شده و فیلم ساز ایرانی درنیافته سینما پیش از آن که یک رسانه باشد، یک سرگرمی است و همین وجه سرگرمیاش باعث توسعه یابیاش می شود و فراموشی همین موضوع نیز میتواند زمینه کمرنگ شدنش را فراهم آورد و تا این رویکرد جدیتر گرفته نشود که فیلمهای ایرانی در هر ژانر پیام دادن را در زیرینترین لایه این سرگرمی طراحی کنند، افت مخاطب استمرار خواهد شد. برای مثال می توان به فیلم اخیر رخشان بنی اعتماد اشاره کرد که از «قصه»هایی می گوید که راضی کننده نیست و خارج از سینما است. اگرچه نگارنده به نیت خیر بنی اعتماد آگاه است اما افتادن در دل اینچنین فضاهای بغضآلود بدون پرداخت دراماتیک مخاطب را سردرگم میکند و از سینما دور. از آن سو و در بخش دوم مخاطب ایرانی هنوز هزینه برای رستورانگردیهای تفریحیاش جایگاه بسیار محکمتری نسبت به حوزه فرهنگ به ویژه سینما دارد. به واقع تا سینما بخشی از سبک زندگی ایرانی نشود و دستکم فروش سینمای ایران در سال به ۷۵ میلیون بلیت نرسد و هر ایرانی به طور متوسط سالیانه یک بار به دیدن آثار
سینمایی نرود، نمیتوان مخاطب ایرانی را علاقهمند به این صنعت تصور کرد و طبیعتاً جامعهای که حاضر نیست برای دوام هنر ـ صنعت سینما هزینه کند، در نهایت هنری نیمه جان خواهد داشت. انتظار بالایی نیست که مردم برای بلیت سینما که قیمتش نصف یک پیتزاست، هزینه کنند و سالنهای سینما را همچون فست فودها رونق ببخشند. اما گویا هنوز خوردن در بین ما لذت بیشتری دارد و تفریح سالم ! تری است.
این روزهای سینما
با وجود بی مهریها و کم لطفیهایی که کارگردانهای سینما در این سال ها به مخاطب کردهاند و با نازلترین آثار سعی در سرگرم کردن آنها داشتهاند اما این روزهای سینما هوا بهتر از قبل است. این روزها از روبروی هر سینمایی که رد میشویم، کوچک و بزرگ در بستر نقشهای اجتماعی و یا اکستابی جلوی سینمای ایستادهاند و منتظر رفتن به سینما. شاید صف ها مقداری خلوت باشد و آن هم از مزایای اینترنت و سایت های سینما است که دیگر صفهای طولانی جایگاهی ندارد و مردم با چند دقیقه وقت گذاشتن می توانند بلیت خود را رزرو کنند و با خیال راحت و نبود استرس به سینما بروند.کافی است دقایقی روبروی سینمای بایستید و به حرف های مخاطبان گوش کنید. به مسئلههای مهمی پی میبرید. خیلی از مخاطبان عادی سینما درباره نظرهای کارشناسان ومنتقدان در مورد فیلم صحبت میکنند و سعی بر این دارند که بودنشان را در اینجا توضیح بدهند. این اتفاق بزرگی است که مخاطب در جلوی روی خودش انتخابهای وسیعی داشته باشد و بتواند با توجه به سطح اجتماعی، سلیقه و تحصیلات، فیلم مورد نظر خود را انتخاب کند، آن هم نه به تنهایی بلکه با نظر کارشناسان و صاحب نظران. اگرچه باز هم
در این هوای خوب مقداری آلاینده پیدا می شود که باعث آزردگی خاطر مخاطبان می شود. کسانی که در سینما با تلفن همراه صحبت می کنند و یا به جای دیدن فیلم با بغل دستی اتاق کنفرانس تشکیل می دهند. حال بگذریم از آن دستهای که معمولا دیر به سینما می رسند و با ببخشید،ببخشید از جلوی شما رد می شوند و به سراغ صندلی شان می روند. البته این مشکل و این تماشاچی های پر سر و صدا در همه جای جهان یافت میشوند و مختص ایران نیست. در انگلستان گروهی در سینما هستند با لباس سرتاسر سیاه در سینماهای این کشور که در هنگام اکران فیلم صحبت میکنند یا خوراکیهای پرصدا میخورند و با موبایل حرف میزنند و یا حتی در فضای تاریک سینما پیام کوتاه میفرستند و به هر شیوهای برای دیگران مزاحمت ایجاد میکنند، با برخورد بسیار ترسناک این عده در سینما مواجه میشوند .نینجاهای سیاه آمادهاند که اگر شما در سینما صحبت کنید با دست جلوی دهانتان را بگیرند و یا گوشی و خوراکی پر سر و صدایتان را بقاپند طوری که در یک لحظه اتفاق می افتد و شما اصلا متوجه نمیشوید. حتما فکر میکنید شوخی می کنم. یک جست و جوی کوچک همه چیز را عیان می کند. حالا اگر دلتان نینجا میخواهد سر و
صدا کنید.
منابع استفاده شده :
- «مخاطبان فیلم» نوشتۀ :یوستین گریپسارد
- بانک اطلاعاتی سینمای ایران
ارسال نظر