پژوهشگر ایتالیایی کسبوکار در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» بررسی کرد:
راه و رسم پولسازی خانوادگی
حمیدرضا آریانپور
حدود نیمی از حاضران در فهرست ثروتمندان «فوربس» از کسبوکارهای خانوادگی آمدهاند. در بسیاری از اقتصادهای عمده جهان نیز چنین کسبوکارهایی هستند که بخش بزرگتر تولید ناخالص را در دست گرفتهاند. اهمیت این نوع کسبوکارها، پژوهش در این رابطه را جذاب میکند، به ویژه هنگامی که تصمیمگیران چندنسلی کنونی، بیش از هر زمانی شکاف ایدهآلها را تجربه میکنند. «دنیای اقتصاد» برای بررسی چالشهای پیش رو و مزیتهای کسبوکارهای خانوادگی در میانه دومین دهه هزاره سوم میلادی به سراغ یکی از استادان برجسته این حوزه در جهان غرب رفته است.
حمیدرضا آریانپور
حدود نیمی از حاضران در فهرست ثروتمندان «فوربس» از کسبوکارهای خانوادگی آمدهاند. در بسیاری از اقتصادهای عمده جهان نیز چنین کسبوکارهایی هستند که بخش بزرگتر تولید ناخالص را در دست گرفتهاند. اهمیت این نوع کسبوکارها، پژوهش در این رابطه را جذاب میکند، به ویژه هنگامی که تصمیمگیران چندنسلی کنونی، بیش از هر زمانی شکاف ایدهآلها را تجربه میکنند.«دنیای اقتصاد» برای بررسی چالشهای پیش رو و مزیتهای کسبوکارهای خانوادگی در میانه دومین دهه هزاره سوم میلادی به سراغ یکی از استادان برجسته این حوزه در جهان غرب رفته است. پروفسور پائولو مورستی از استادان دوره مدیریت اجرایی (EMBA) دانشگاه آلتو (Aalto) فنلاند در موسسه IBS تهران است که حضورش در ایران فرصت گفتوگوی حضوری با او را برای ما فراهم آورد. او که مدیر دپارتمان استراتژیک و گروه کارآفرینی در دانشکده مدیریت دانشگاه SDA Bocconi ایتالیا است، دوره استراتژی شرکتها و کسبوکار خانوادگی را نیز در همین دانشکده تدریس میکند. مصاحبه با این پژوهشگر را که با همکاری موسسه آموزش عالی ایرانیان (IBS) صورت گرفت، در پی میخوانید.
کسبوکارهای خانوادگی قدمتی تاریخی دارند. اما رشتهای علمی که کسبوکارهای خانوادگی را نظم دهد، از چه زمانی به وجود آمده است؟
اساسا، اروپا و آمریکا دو منطقهای بودهاند که کسبوکار خانوادگی ابتدا در آنها موضوع بحث و بعد درس دانشگاهی شد. این نگرش علمی در حدود سال ۱۶۷۰ شروع و در اواخر آن قرن جدیتر شد. بعد در طول زمان، این رشته علمی بیش از پیش به علم مدیریت وابسته شد. به این ترتیب این دیگر علمی برای کارورزان خانواده نبود، بلکه تبدیل به موضوع پژوهشی در دانشگاهها شد. یکی از برجستهترین پژوهشگران کسبوکار خانوادگی «جان وارد» است، دانشمندی آمریکایی که نخستین پایههای تحلیل کسبوکار خانوادگی را بنا نهاد. امروز، این نوع کسبوکار بحثی مهم در مدیریت است. اگر به دانشکدههای مدیریت بروید، رشتهای اختصاصی برای کسبوکار خانوادگی وجود دارد. همین طور نشریههای بینالمللی ویژه تحلیل و تحقیق درباره این مبحث وجود دارد.
چرا آسیا از این رشته عقب ماند؟
در آسیا هم نمونههای موفقی وجود دارد. ژاپن یکی از کشورهایی است که کسبوکارهای خانوادگی در آن قدمت دارد. اما به لحاظ مطالعه این مبحث، آمریکا و اروپا بسیار فعالتر بودهاند. در این دو منطقه، شرکتهای دولتی زیادی وجود داشته، اما اگر به برنامه درسی رشته مدیریت نگاه کنید، اهمیت کسبوکارهای خانوادگی را درک میکنید. اگر به ارقام نگاه کنید، میبینید که این نوع کسبوکارها ستون فقرات این اقتصادها هستند. در این مناطق، ۶۰ تا ۷۰ درصد کسبوکارها در کنترل خانوادهها هستند. اگر به آسیا برگردیم، میبینیم که مثلا در ژاپن کسبوکارهای خانوادگی زیادی وجود دارد، اما مطالعه این رشته پیشرفت زیادی نداشته است. این امر احتمالا ناشی از وضعیت جامعه است که بررسی دقیقتر را ممکن نمیکند. در گذشته و حال، شکافی میان مطالعه کسبوکارهای خانوادگی وجود داشته که پر نشده است. در چین نیز در حال حاضر کسبوکارهای خانوادگی بسیاری وجود دارد، اما وضعیت رشتههای دانشگاهی مربوط به آنها، قابل مقایسه با دنیای آنگلوساکسون نیست. البته در چین این مساله نیز وجود دارد که علاقه به کنترل سرمایه توسط دولت وجود داشته و الان هم بخش زیادی از شرکتها تحت کنترل دولت هستند.
علم کسبوکار خانوادگی در هزاره جدید چطور تکامل پیدا کرده است؟
یکی از مهمترین چالشهای موجود، توالی دادن کسبوکار به نسل جدید است. نسل آینده این روزها با نسل آینده مثلا ۲۰ سال پیش تفاوت بسیاری دارد. مطالعات دانشگاهی، تفاوت انتخابهای کاری نسل جدید را تایید میکند. انتظارات اعضای نسل آینده شرکت چنان تغییر کرده که بازگشت آنها به شرکت خانوادگی پس از تحصیلات را دشوار میکند؛ بنابراین امروز مشکل انتخاب نسل آینده شرکت نیست، بلکه جذب نسل جدید است. این دو با هم کاملا متفاوتند و این مسائل، یکی از مهمترین موضوعات پژوهشهای هزاره جدید است. پیش از این ما فرآیندهایی مانند انتخاب رهبر مناسب را مورد بررسی قرار میدادیم، اما اکنون بیشتر روی ویژگیهای خود کسبوکار خانوادگی کار میکنیم، ویژگیهایی که باید برای نسل جدید جذاب باشد. نسل قبلی، فداکاریهای زیادی برای پیش بردن کسبوکار انجام میدادند، اما توازن کار و زندگی برای نسل جدید اهمیت بسیار بیشتری دارد. شیوه مدیریت کسبوکار، رابطه اعضای شرکت و خانواده و ماهیت مسوولیتها بین این دو نسل متفاوت است و این چالش بزرگی در تحقیقات است.
راهحلی برای این چالش پیدا شده است؟
دید کارآفرینانه یکی از جوانب کمککننده است. اگر در برنامه درسی مدیریت دقیق شوید، هنوز تاکید بر اهمیت مدیریت و فعالیتهای مشاورهای را میبینید. کارآفرین شدن در یک شرکت خانوادگی هنوز هم در برنامه درسی مدیریت وجود ندارد. نسل جدید باید متوجه شود که دانش جدید، جایگزینهایی را برای امور سنتی فراهم میآورد که ماندن در کسبوکار خانوادگی را جذاب میکند.
برخی بر این باورند که استانداردهای گزینش در کسبوکارهای خانوادگی پایینتر است. همین طور است؟
تفاوتهایی میان کسبوکارهای خانوادگی با دیگر کسبوکارها وجود دارد، اما مهم این است که بدانیم این کسبوکارهای اولیه بودند که سازمانهایی نه چندان نیرومند را تشکیل میدادند. باید توجه داشته باشیم که امروزه وقتی نوبت به استخدام نیرو در کسبوکارهای خانوادگی میرسد، هم ترازی افراد با ارزشهای شرکت مورد تاکید است. کسبوکارهای خانوادگی موفق، عملکرد شخص را با برون داد فعالیت او ارزیابی میکنند و علاقهمند هستند بدانند افراد چگونه در مسیر اهداف شرکت حرکت میکنند. این یکی از رویکردهایی است که برای افرادی که مایل به کار در سازمانهای ارزش نهاد هستند، فرصت ایجاد میکند. البته چالش ارتباط برقرار کردن با کارکنانی که عضو خانواده نیستند وجود دارد؛ چراکه برخی از آنها اهدافی متفاوت با ارزشهای غیرنتیجه گرای شرکت دارند. تفاوتها باید به حساب بیاید چراکه وقتی به کارآیی شرکتهای خانوادگی نگاه میکنیم، یکی از دلایل عملکرد بهتر آنها را این موضوع مییابیم که افراد حاضر در چنین شرکتهایی خود را عضوی از یک اجتماع با ارزشهای خاص میدانند. در چنین شرکتهایی اشتغال مادام العمر، وفاداری و روابط خوب وجود دارد. اما این سازمانها هم ضعفهایی دارند. در کسبوکارهای خانوادگی ارزیابیها گاهی بیشتر بر اساس اعتماد و وفاداری انجام میشود تا کیفیت کار. اگر شرکت بتواند مزایای یک سازمان حرفهای بودن و یک اجتماع با اهداف درازمدت بودن را یکی کند، جذب استعدادهای درست ممکن است.
بنابراین درهای کسبوکارهای خانوادگی باید به روی غریبهها باز باشد؟
من معتقدم آنها باید سازمانهایی باز باشند تا ایدهها و افراد شایسته جدید را جذب کنند. البته که همزمان باید قادر باشند استعدادهای موجود را هم به کار بگیرند. ایده استخدام درازمدت خوب است، اما باید از استعدادهای خانواده خواست مدارک تحصیلی هماهنگ داشته باشند تا بتوانند در شرکت رشد کنند. در چنین شرکتی شما ممکن است ۴۰ سال با کسی کار کنید و با توجه به اینکه دنیا در حال تغییر است، قابلیت سازگاری مهم است. مفهوم استخدام طولانی باید با مفهوم آموزش ممتد آمیخته شود.
اگر من یک سرمایه دار باشم، باید به یک شرکت خانوادگی بیشتر از یک شرکت غیرخانوادگی اعتماد کنم؟
اگر به شرکتهای حاضر در بازار سهام نگاه کنید، میبینید که عملکرد شرکتهای خانوادگی در درازمدت بهتر از متوسط بازار است. این مربوط به قدرت این سازمانها است که استراتژیهایی انتخاب میکنند که مطمئن باشند نسل بعد از آنها نیز از مزایای آنها بهرهمند میشود. پس چنین کسبوکارهایی جایگاه مهمی در اقتصاد کشورهای غربی دارند.
آیا در غرب، خانوادههایی که کسبوکارهای موفق را هدایت میکنند، برای حفظ یا بهبود موقعیت خود با بخش سیاسی برقرار می کنند؟
نکته خوبی است! مساله این است که در اروپا، نقش دولت در اقتصاد بسیار بسیار کمتر از دو دهه پیش است؛ بنابراین اساسا در بازاری که تنها شرکتهای خصوصی در آن حضور دارند، رقابت تعیینکننده است. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، وقتی درگیری دولت با اقتصاد بیشتر بود، شرکتهای خانوادگی شراکت خوبی با دولت داشتند، حتی در برخی صنایع کار فقط با دولت ممکن بود. امروز در کشورهایی که دولتها فقط به تنظیم دست میزنند و دولتها بخش اعظم داراییهای خود را خصوصی کردهاند، رابطه شرکتهای خصوصی و دولت بسیار کمتر از سالهای گذشته است. البته در برخی صنایع، ارتباط با دولت مفید و مناسب است.
ما در ایران کسبوکارهای خانوادگی موفق و ناموفق را تجربه کردهایم. به نظر شما که در این حوزه کسبوکار تخصص دارید، محیط اقتصادی ایران چقدر برای این نوع فعالیت اقتصادی مناسب است؟
کسبوکارهای خانوادگی زیادی در ایران وجود دارد؛ بر اساس آماری که من دارم ۷۸ درصد کسبوکارهای ایران خانوادگی هستند. این به آن معنا است که کسبوکارهای خانوادگی در ایران کاملا شناخته شده هستند، اما در اینجا نیز، چالش وراثت از نسل اول به دوم و بعد به نسل سوم وجود دارد. وراثت از بنیانگذار شرکت مشکل بسیاری از کسبوکارهای خانوادگی است. ولی در کشور شما، اهمیت و ارزش خانواده امر بسیار مثبتی است. بسیاری از افراد به بودن در یک شرکت خانوادگی افتخار میکنند. در ایران، اشتیاق برای فعالیتهای کارآفرینانه وجود دارد و دانشجویان من هم سطح بالایی از دانش را نشان میدهند. حالا که تحریمها برداشته شده، وضعیت برای کسبوکارهای خانوادگی بهتر هم خواهد شد و فعالیت آنها میتواند به رشد کل اقتصاد هم کمک کند.
قطعا موانعی هم به نظر شما وجود دارد.
بله، موانعی هم وجود دارد. کسبوکارهای ایران نیاز به حرفهایتر شدن مدیریت خود دارند. افرادی که شرکت را در نسلهای بعد به دست میگیرند باید تخصص مدیریتی داشته باشند تا بتوانند با چالشها روبهرو شوند. اگر بخواهید جهانی شوید، باید تحصیلات مرتبط داشته باشید و با افراد مناسب کار کنید. تحصیل نسل جدید مدیران، عاملی است که تاکید زیادی روی آن دارم.
همان طور که اشاره کردید، ایران دوره پساتحریم را تجربه میکند. میتوانید استراتژی خاصی را برای کسبوکارهای خانوادگی در این دوره خاص پیشنهاد کنید؟
من فکر میکنم در وضعیت جدید که مرزی برای بازارها وجود ندارد، ورود شرکتهای دیگر به ایران برای تشکیل شرکتهای «جوینت ونچر» با کسبوکارهای خانوادگی ایران مهم است؛ بنابراین شرکتهای خانوادگی ایران باید بهدنبال یافتن شریک از خارج باشند، چه از میان شرکتهای خانوادگی و چه شرکتهای غیرخانوادگی. نباید صبر کرد، باید بهدنبال ارتباط برقرار کردن بود. به گمان من، ایرانیها با فرهنگ اروپایی تناسب دارند؛ بنابراین در روش کسب و ظرفیت کار مشکلی بهوجود نخواهد آمد. از این رو من حتی پیشنهاد میکنم که شرکتهای خانوادگی به فکر سرمایهگذاری در کشورهای اروپایی باشند.
شراکت دو شرکت خانوادگی از دو فرهنگ متفاوت دردسرساز نخواهد بود؟
اصلا! شراکت، اتحاد و کار دو شرکت خانوادگی از دو فرهنگ متفاوت امری کاملا رایج است. البته داشتن ارزشهای یکسان مهم است، اما با داشتن ارزشهای واحد، شکل دادن یک شرکت سرمایهگذاری مشترک با اعضایی که روش تفکر یکسان دارند، راهکاری بسیار خوب است.
یعنی خانوادگی بودن دو شرکتی که به فکر تشکیل یک شرکت جوینت ونچر هستند، یک مزیت است؟
بله، دقیقا! رفتار مشابه آنها در کسبوکار باعث میشود شرکت سرمایهگذاری مشترک عملکرد بهتری داشته باشد. در چنین دوستی و شراکتی، همکاری بر مبنای اعتماد است.
ارسال نظر