پایان عصر تغییر

پیتر روف

عصر «امید» و «تغییر» در حال به پایان رسیدن است. چیزی به پایان دوران حضور اوباما در کاخ سفید نمانده است. اول بهمن اوباما باید کاخ سفید را به رئیس‌جمهور ترامپ تحویل دهد. آنچه او و دیگران پس از آن انجام خواهند داد تلاش و البته اختصاص زمانی قابل‌توجه برای تبیین میراث دوران اوست. برای برخی از روسای‌جمهور قبل، مساله میراث امری سهل و ساده است. رونالد ریگان را در نظر بگیرید. او بدون شلیک یک گلوله پیروز جنگ سرد بود، آمریکا را از عمق رکود خارج کرد و سیاست‌هایی را به‌کار گرفت که باعث خلق ۲۰ میلیون شغل جدید شد و همچنین موجب رونقی فراوان شد که طی قرن بعد هم ادامه یافت. او در روزهای پایانی حضور در کاخ بیضی شکل گفت: «بد نبود. اصلا بد نبود.»

برای رئیس‌جمهورهایی مانند ریچارد نیکسون و لیندون جانسون، مساله میراث چندان روشن نیست. نیکسون درها را به روی چین گشود و همواره روش تعامل ابرقدرت‌های نظامی جهان را تغییر داد اما... واترگیت.... لیندون جانسون قانون «حق رای» را امضا کرد اما... ویتنام.... هر دو اقتدار رئیس‌جمهور را به شکلی قابل‌توجه کاهش دادند؛ اقتداری که با آن نظام سیاسی کشور همچنان در تب و تاب است تا آن را بشناسد. برای اوباما، مساله میراث هم سهل است و هم ممتنع. از سوی دیگر، این میراث وقتی او سوگند یاد کرد تضمین شد زیرا اولین رئیس‌جمهور سیاه پوست تاریخ آمریکا بود. مهم نیست که او چه کرد اما این نشانه‌ای است که در تمام تاریخ- خوب یا بد- او را دنبال خواهد کرد. شاید بتوان گفت او این را یک جورهایی مشکل می‌پندارد. اما برای اینکه به‌خاطر بیاوریم که او که بود نه اینکه چه کرد، آن هم با قدرتی که دو بار از سوی رای دهندگان در ید او قرار گرفت، یک جورهایی ناکافی به نظر می‌رسد. بیایید به سابقه نگاهی بیندازیم که آیا چیزی قوی‌تر یا لااقل به یاد ماندنی‌تر از میراث او می‌تواند برقرار شود یا خیر.

به گفته وزارت خزانه‌داری آمریکا، در دوران اوباما، طی ۸ سالی که او رئیس‌جمهور بود، بدهی ملی به ۹/ ۱۹ تریلیون دلار رسید. البته او مسوول همه آن نبود؛ فقط ۲/ ۹ تریلیون دلارش متعلق به او بود که این هم رقم کمی نیست. «انجمن اقدام آمریکا» اعلام کرد که به گفته «کمیته مجلس نمایندگان آمریکا برای روش‌ها و ابزارها» او ۱ تریلیون دلار بر مالیات‌ها افزوده است، از جمله ۳۷۷ میلیارد دلاری که به سوی طبقه متوسط سرازیر شد در حالی که هزینه تخمین اقتصادی تمام مقررات جدید نهایی شده فدرال از زمانی که او رئیس‌جمهور شد ۳/ ۸۷۰ میلیارد دلار بود. به گفته موسسه «Heartland» فقط «برنامه انرژی پاک»، که هزینه برق برای همه را افزایش داد، می‌تواند ۲۹۲ میلیارد دلار بر آن رقم بیفزاید. به گفته «دفتر آمار کارگری آمریکا»، کشور در دوران اوباما ۳۰۱ هزار مشاغل تولیدی را از دست داد و قواعد حمایتی جدید وزارت کشور نیز ممکن است حدود ۲۸۰ هزار شغل تولیدی را از میان بردارد. به لحاظ سیاسی، اوباما پس از بیل کلینتون بدترین پدیده‌ای بوده که برای حزب دموکرات رخ داده است. طی ۸ سال ریاست جمهوری او، حزب دموکرات ۷۱۷ کرسی را در مجلس‌های ایالتی در تمام کشور و ۲۳۱ کرسی در سناهای ایالتی و ۶۳ کرسی در مجلس نمایندگان آمریکا و ۱۲ فرمانداری و ۱۲ کرسی در سنای آمریکا را از دست داد. با ترک کاخ سفید، ۷۰ کرسی قانونگذاری ایالتی تحت کنترل جمهوری‌خواهان قرار می‌گیرد، از جمله کرسی‌هایی در ۳۲ ایالت که نمایندگانش همگی جمهوری‌خواه هستند در مقایسه با ۱۳ کرسی دموکرات‌ها.

در ۲۴ ایالت از ۳۲ ایالتی که مجالسش در کنترل جمهوری‌خواهان است، رای دهندگان فرمانداران جمهوری‌خواه را انتخاب کردند در حالی که دموکرات‌ها همه چیز را فقط در ۷ ایالت در اختیار دارند. عدد و رقم‌های جالب دیگری هم هست که «کمیته ملی جمهوری‌خواهان» جمع آوری کرده است. شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم نتیجه دوران او اگرچه ملغمه‌ای از خوب و بد است اما کفه ترازوی «بد» سنگین‌تر است. وضعیت ما در سطح جهانی «بد» شد همان‌طور که در اوضاع داخلی «بد» شد و البته به‌دلیل سیاست‌های او «بدتر» شد. تصور بر این بود که سخنرانی افتتاحیه اوباما می‌تواند پایان محافظه‌کاری مدرن باشد. قرار بود آغاز دومین قرن مترقیانه باشد؛ قرنی که در آن آمریکا می‌تواند دولتی داشته باشد که با اعتماد به نفس بتواند مشکلات کشور را حل و مردم را سالم و ایمن نگه دارد. در عوض، وقتی اوباما کاخ سفید را ترک می‌کند، ما مثل دوران جنگ سرد متفرق هستیم. با سخنان رئیس‌جمهور جدید که در فضای مجازی یورتمه وار در حال حرکت است، همسایه علیه همسایه شوریده است. تا جایی که به تاریخ مربوط است، رئیس‌جمهوری که در حال وداع است ممکن است با این اندیشه شادمان باشد که کسی نمی‌تواند نوبل را از او باز پس گیرد.