۱۰ واقعیت درباره انتشار کتاب که نمی دانستید
ترجمه: بهنام ناصح
شاید بسیاری از نویسندگان وطنی که آمار برخی نویسندگان پرفروش مانند خالق هریپاتر را میبیینند، گمان کنند در آن سوی آبها وضع چاپ و نشر پر رونق و به تبع آن نان نویسندگان در روغن است ولی از آنجا که فقط در خیال، مرغ همسایه غاز است شاید بهتر باشد با حقایق نهچندان خوشایند این صنعت در غرب آشنا شویم؛ حقایقی که استیون پرسنتی، مدیر موسسه انتشاراتی برت-کوهلر در اختیار ما میگذارد.
۱- تعداد کتابهای منتشر شده در هر سال رو به انفجار است. بنا به گزارش نشریه «باوکر ریپورتر» در سال ۲۰۱۳،بالغ بر ۳۹۱ هزار کتاب در آمریکا به وسیله مولف- ناشران منتشر شده که نتیجه شگفتانگیز افزایش ۴۲۲ درصدی نسبت به سال ۲۰۰۷ را نشان می دهد.
ترجمه: بهنام ناصح
شاید بسیاری از نویسندگان وطنی که آمار برخی نویسندگان پرفروش مانند خالق هریپاتر را میبیینند، گمان کنند در آن سوی آبها وضع چاپ و نشر پر رونق و به تبع آن نان نویسندگان در روغن است ولی از آنجا که فقط در خیال، مرغ همسایه غاز است شاید بهتر باشد با حقایق نهچندان خوشایند این صنعت در غرب آشنا شویم؛ حقایقی که استیون پرسنتی، مدیر موسسه انتشاراتی برت-کوهلر در اختیار ما میگذارد.
۱- تعداد کتابهای منتشر شده در هر سال رو به انفجار است. بنا به گزارش نشریه «باوکر ریپورتر» در سال ۲۰۱۳،بالغ بر ۳۹۱ هزار کتاب در آمریکا به وسیله مولف- ناشران منتشر شده که نتیجه شگفتانگیز افزایش ۴۲۲ درصدی نسبت به سال ۲۰۰۷ را نشان می دهد. تعداد کتابهای منتشر شده توسط ناشران هم در همین بازه زمانی ۳۰۰ عدد هزار افزایش یافته که در نتیجه آمار آثار منتشر شده هر سال در آمریکا به بیش از ۷۰۰ هزار عنوان کتاب رسیده است. همچنین از سال ۲۰۰۷ نزدیک به ۱۰ میلیون کتاب بازنشر شده از سوی موسسات انتشاراتی روانه بازار کتاب شده است. از اینرو به نظر میرسد متاسفانه بازار کتاب اشباع شده و قابلیت جذب این حجم کتاب را ندارد.
۲- با وجود انفجار این حجم کتاب منتشر شده، بازار صنعت نشر رو به نزول است. طبق گزارشهای انجام گرفته در سال ۲۰۱۴، تا سال ۲۰۰۷ آمار فروش کتابهای غیرداستانی هر سال بالا میرفت و در این سال به نقطه اوج خود رسید و پس از آن رو به کاهش گذاشت.
۳- با وجود رشد فروش کتابهای الکترونیکی، فروش کلی کتاب (کتابهای چاپی و الکترونیکی) کاهش یافته است. پس از رشد سرسامآور کتابهای الکترونیکی از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲، سرانجام از سال ۲۰۱۳ میزان فروش ثابت مانده است و متاسفانه کاهش کتابهای چاپی از افزایش کتابهای الکترونیکی پیشی گرفته است؛ به نحوی که طبق اطلاعات گزارش انجمن ناشران آمریکا در سال ۲۰۱۳، در سال ۲۰۱۲ بازار نشر کتاب دوباره سقوط کرد و به میزان ۱/ ۲۷ میلیارد دلار رسید.
۴- میانگین فروش کتاب بهطور تکاندهندهای کم و با سرعت رو به سقوط است. ترکیب پدیده انفجار عناوین منتشر شده در بازار کتاب و فروش پایین موجب میشود که میانگین فروش هر عنوان کتاب کاهش یابد. طبق آمار در سال ۲۰۱۳ از مجموع کتابفروشیها، فروش آنلاین و خردهفروشیها تنها ۲۲۵ میلیون نسخه کتاب از همه نوع کتاب غیرداستانی بزرگسال در آمریکا فروش رفته است که این یعنی فروش متوسط هر عنوان، کمتر از ۲۵۰ نسخه در هر سال و ۲۰۰۰ نسخه برای همیشه و تنها عناوین معدودی پرفروش شدهاند. طبق آمار سال ۲۰۱۰ نشریه نیویورک تایمز، از هر ۱۰۰۰ عنوان کتاب مرتبط با موضوع کسبوکار، تنها ۶۲ عنوان توانستهاند به فروش بیش از ۵۰۰۰ نسخه دست یابند.
۵- کمتر از یک درصد کتابها شانس این را دارند که به کتابفروشیهای متوسط راهیابند. در هر قفسه کتابفروشی ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ عنوان کتاب برای رقابت وجود دارد. برای مثال از کتابهایی با موضوع کسبوکار در کتابفروشیهای کوچک نزدیک به ۱۰۰ عنوان و در کتابفروشیهای بزرگ بیش از ۱۵۰۰ عنوان موجود است. با این حال صدها هزار کتاب مرتبط با کسبوکار به چاپ رسیده است که با محدودیت عرضه در کتابفروشیها در حال جنگند.
۶- فروش کتاب سال به سال سختتر میشود. درباره هر موضوعی، کتابهای زیادی نوشته شده و از این نظر بازار اشباع شده است پس هر کتاب برای پایداری در بازار راه دشوارتری پیشرو دارد زیرا علاوهبر اینکه امروزه رسانههای مختلف بیشتر وقت مردم را به خود مشغول کردهاند، هر کتاب باید با دهها میلیون کتاب منتشر شده دیگر رقابت کند. نتیجه اینکه بازده سرمایهگذاری در این عرصه نسبت به سالهای گذشته کمتر شده است.
۷- اغلب کتابهایی که امروزه چاپ میشوند فقط در اجتماع نویسندگان و اهالی نشر طرفدار دارند. هر خواننده صدها کتاب جالب و مفید پیشرو دارد ولی فقط میتواند وقت محدودی را به مطالعه اختصاص دهد پس اغلب مردم تنها کتابهایی را میخوانند که در جامعه خیلی مهم تلقی میشود یا مجبورند آن را مطالعه کنند. مخاطب عام برای کتابهای غیرداستانی وجود ندارد درحالیکه نبود ارتباط موثر ناشران با عامه مردم مثل رفتن به دنبال سراب است.
۸-امروزه اغلب بازاریابی کتابها توسط نویسندگان انجام میگیرد، نه ناشران. بسیاری از ناشران برای غلبه بر بیثباتی بازار و سرپا نگهداشتن خود وظیفه بازاریابی را به دوش نویسندگان میاندازند. هرچند ناشران هنوز نقش مهمی در صنعت نشر و موفقیت کتابها در بازار دارند ولی به نظر میرسد دیگر نویسندگان هستند که در معرفی آثارشان نقش اصلی را ایفا میکنند.
۹- هیچ صنعتی تا این میزان محصول جدید معرفی نمیکند. هر کتابی، محصولی جدید است که نیازمند آمادهسازی، قیمتگذاری، بستهبندی، انبار شدن، معرفی و فروش است. با این حال هر کتاب جدیدی تنها ۵۰ تا ۱۵۰ هزار دلار فروش میرود که این مبلغ باید تمام هزینههای یاد شده را تامین کند؛ مشکلی که الزاما همیشه حل نمیشود. این موضوع بیش از هر چیز دست ناشران را برای عرضه و بازاریابی کتابی جدید میبندد.
۱۰- دنیای نشر با آشفتگی بیپایانی دستبه گریبان است. نامطمئن بودن، پیچیدگی نوع کسبوکار، رقابت شدید با فناوریهای جدید و رشد دیگر رسانهها موجب شده که برخی کتابفروشیها به تعطیلی یا به مرز ورشکستگی کشیده شوند. به نحوی که انتظار میرود در سالهای بعد این وضع بدتر شود.
ارسال نظر