دکه مطبوعات - ۱۶ دی ۹۵
New Eastern Europe
میدان سوم
مجله نیو استرن یوروپ «New Eastern Europe» دو ماهنامهای است که اولویت اول مطالب آن مسائل اروپای شرقی است. این مجله در شماره ژانویه و فوریه به داستان اوکراین میپردازد. داستانی که به انقلابهای متواتر این کشور اشاره دارد. این مجله مینویسد: در سال ۲۰۱۴ مجله مطلبی را به قلم پاول کووال (نماینده سابق پارلمان اروپا)و ماچیج ویپینسکی، محقق و کارشناس جوان در حوزه اوکراین داشت. عنوان مطلب هم «داستان سه میدان» بود.
New Eastern Europe
میدان سوم
مجله نیو استرن یوروپ «New Eastern Europe» دو ماهنامهای است که اولویت اول مطالب آن مسائل اروپای شرقی است. این مجله در شماره ژانویه و فوریه به داستان اوکراین میپردازد. داستانی که به انقلابهای متواتر این کشور اشاره دارد. این مجله مینویسد: در سال ۲۰۱۴ مجله مطلبی را به قلم پاول کووال (نماینده سابق پارلمان اروپا)و ماچیج ویپینسکی، محقق و کارشناس جوان در حوزه اوکراین داشت. عنوان مطلب هم «داستان سه میدان» بود. این مقاله اشاره به این داشت که اوکراینیها اعتراضات شهری خود را توسعه داده اند، اعتراضاتی که از سال ۱۹۹۰ آغاز شد و گفته شد این اعتراضات در واقع به دلیل این است که تغییر شکل و انتقال در این کشور به خوبی رخ نداده است. در آن زمان نتیجه گرفته شد: فارغ از اینکه چه کسی حکومت کند، آن فرد باید دست به اصلاحات بیشماری بزند.
حالا در سومین سال انقلاب اوکراین ما دوباره به این تز رجوع میکنیم اما با جزئیات بیشتر. به نوشته این مجله تغییر سیستم یکی از کشورهای اتحاد جماهیر شوروی یعنی اوکراین بسیار دارای اهمیت است و برای همین بیشتر محققان در اقصی نقاط دنیا به آن توجه دارند. برای درک تحولات اوکراین ابتدا باید به توسعههای اجتماعی در ۲۵ سال گذشته در این کشور نگاه کرد. آنها دست کم سه اعتراض بزرگ را در طول این مدت سازماندهی کردهاند. انقلابهایی موسوم به «انقلاب گرانیتی»، «انقلاب نارنجی» و «انقلاب یورومیدان».
اوکراین از زمانی که از بند شوروی رها شده است سه تحول سیاسی و اجتماعی عظیم داشته است. برای همین بیراه نیست بگوییم اوکراین با سه انقلاب روبهرو شده است. این ادعا وجود دارد که اوکراین هنوز درگیر پروسه انتقال است و نتوانسته راه خود را پیدا کند. برای همین برخی میگویند شاید برای اوکراین یک «میدان» دیگر لازم باشد، میدانی که مکمل انقلاب اخیر این کشور خواهد بود. اگر انقلاب گرانیتی برای «اوکراین بدون کوچما» صورت گرفت، انقلاب نارنجی در اعتراض به «فسادهای مالی» و انقلاب سوم برای پیدا کردن «راه آخر» است.
Indianapolis
آقای نایب رئیس
ماهنامه ایندیانا پولیس در شماره اخیر خود به معاونت مایک پنس پرداخته است. این مجله برای شماره ماه ژانویه خود تیتر «نایب رئیس» را برای مایک پنس انتخاب میکند. مایک پنس از این جهت برای مجله ایندیانا اهمیت دارد که وی فرماندار این ایالت بوده است. این مطلب به نویسندگی کریگ فهرمن، سردبیر این مجله است و در آن آمده است: پنس یک میراث شگفت انگیز از خود در ایندیانا به جای گذاشت. مایک پنس همچون میچ دانیلز که وی نیز یک جمهوریخواه تمامعیار است توانست میراث خوبی در ایندیانا به جای بگذارد. میچ دانیلز از سال 2006 تا سال 2013 فرماندار این ایالت بوده است. ایندیانا همچون قلعه جمهوریخواهان میماند.
از زمان هری ترومن، معاونان رئیس جمهوری ایالات متحده نقش پر رنگی در دولت پیدا کرده اند. از این رو نقش مایک پنس در کنار دونالد ترامپ میتواند بسیار برجسته باشد. به همین دلیل سردبیر این مجله میگوید که مایک پنس دو الگو بیشتر ندارد. ابتدا وی میتواند نقشی همچون دیک چنی داشته باشد. دیک چنی معاون جورج بوش دوم بود. گفته میشود او هر آنچه را بوش آرزو میکرد، محقق میساخت. وی در پشت پرده برنامههای بوش را تنظیم میکرد و نقشی اساسی در دولت جورج بوش دوم داشته است. نقش دوم اما نقشی است که شاید پنس چندان از آن استقبال نکند، اما ممکن است گریزی از آن نداشته باشد. نقشی که عمو جو (بایدن) در دولت باراک اوباما داشته است. بایدن فردی زیرک و کارکشته بود و نقش ارتباطی با کنگره و نمایندگان داشت. او یک لابیگر فعال در دولت باراک اوباما بود و میتوانست با نمایندگان کنگره بهتر کار کند. علت اینکه وی توانست به خوبی از عهده این کار بر بیاید به سابقه نمایندگی وی باز میگردد. وی برای سالیان سال یک نماینده برجسته از حزب دموکرات بوده و راه چانهزنی با نمانیدگان را بهتر از هرکس دیگری میدانست.
Newsweek
انقلاب در اصلاح ژنتیکی
نسخه اروپایی مجله نیوزویک در تازهترین شماره خود به موضوع مهمی پرداخته است. موضوعی که در علم ژنتیک یک انقلاب به حساب میآید. دیرزمانی است که دانشمندان ژنتیک در پی دستکاری ژن انسانی هستند. به نوشته این مجله در این اواخر دانشمندان علم ژنتیک سعی میکنند تا با استفاده از این علم سرطان را درمان کنند. این مجله مینویسد: داستان لیلا یک داستان عجیب است که در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاده است. لیلا دختر ۱۴ هفتهای که سرحال و شاداب به نظر میرسید در یک عصر پاییزی دیگر از شیر مادر نمیخورد و شروع به گریه میکند. گریهای که امان مادر و پدر لیلا را میبرد. آنها تصمیم میگیرند برای این موضوع نوزاد را به دکتر ببرند. اما دیدار با دکتر برای آنها خوشایند نبود. آنها خبر به شدت وحشتناکی شنیدند. لیلا دختر ۱۴ هفتهای به سرطان خون شدید دچار شده است. به گفته دکتر، او دچار سرطان خون از نوع حاد آن شده است و باید بلافاصله روند درمانی نوزاد را آغاز کنند. وی برای این منظور به یکی از بیمارستانهای معروف اطفال در لندن سپرده میشود. دکترهای این بیمارستان روند شیمی درمانی را آغاز و در نهایت نیز کودک را عمل جراحی میکنند. آنها بدین منظور سلولهای آسیبدیده خونی نوزاد را تعویض میکنند اما هیچکدام از این راهها جواب نمی دهد. دیگر تنها یک راه مانده بود: کودک را از شیمی درمانی راحت کنند، زیرا دیگر بدن کودک به روند درمانی پاسخ نمی داد. در این میان تنها یک معجزه میتوانست اتفاق بیفتد. معجزهای که توسط یک دانشمند علم ژن به نام دکتر وسیم قاسم اتفاق افتاد. او موفق به راه درمانی جدیدی از طریق دستکاری ژنتیک در درمان سرطان شده بود اما وی این روش را تنها بر روی موشهای آزمایشگاهی امتحان کرده بود. او تاکنون این شیوه را بر روی انسانها تست نکرده بود. لیلا نخستین آنها بود و وی توانست با شیوهای جدید مبنی بر استفاده از گلبولهای سفید اهداکنندگان به اشغالگران خارجی حمله کند. شیوهای که لیلا را به زندگی برگرداند و او دو سال است که شاداب در کنار والدین خود زندگی میکند.
FT Weekend
سال آشتی با زبان
مجله آخر هفته روزنامه فایننشال تایمز در آخرین شماره خود در سال 2016 به بررسی واژه سال پرداخته است. به نوشته این مجله واژه سلفی یا خود گرفت Selfie در سال 2014 بهعنوان واژه سال شناخته شد. واژهای که بهدلیل قابلیتهای گوشیهای هوشمند وارد ادبیات زبان شده بود. برای این منظور در آن سال دیکشنری چمبرز، سلفی را وارد ادبیات خود کرد اما از آن بهعنوان «Overshare» یاد کرد؛ این اصطلاح یعنی اینکه کسی گوشه نامناسبی از زندگی شخصی خود را آشکار سازد. البته دیکشنری کالینز برای سلفی معادل «Photobomb» را انتخاب کرد. در سال 2015 اما به جای اینکه واژه سال انتخاب شود، زبان در یک پسرفت عجیب به دو ایموجی رسیده بود. ایموجی جهانی سال 2015 ایموجی قلب بود و ایموجی غربیها در آن سال آیکون خنده به همراه اشک بود. امور آنچنان که باید میبود و غربیها همچنان در فیسبوک چرخ میزدند. اما در این سال زبان دوباره اهمیت پیدا کرده است. علت این اهمیت را میتوان در مسائل سیاسی جستوجو کرد. بهعنوان مثال دنیا در سال 2016 شاهد دو اتفاق عجیب بود: یکی خروج بریتانیا از اروپا و دیگری انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده و انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا. خلق واژه برگزیت (BREXIT)، پس از برگزاری همهپرسی خروج بریتانیا از اروپا یکی از مهمترین تحولات زبانی بوده است؛ بهگونهای که میتوانیم بگوییم واژه فرگزیت هم به ادبیات راه پیدا کرده است.همچنین در این سال با انتخاب دونالد ترامپ، «Xenophobia» دوباره جان گرفته است. این واژه به معنی بیگانه هراسی است و اساس تئوری انتخاباتی ترامپ بوده است. این واژه از سوی سایت «dictionary.com» بیشترین بازدید را داشته است. همچنین میتوان از عواقب روی کارآمدن ترامپ به انتخاب واژه فاشیسم از سوی دیکشنری میریام اشاره کرد. کلمه پارانویید هم از سوی دیکشنری کالینز بهعنوان کلمه سال انتخاب شد. به نوشته این مجله رجوع مردم به این کلمات ناشی از انتخاب ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری ایالاتمتحده بوده است.
National Enquirer
دو ماه تا پایان الیزابت
مجله درست راستی و طرفدار ترامپ شاخص خوبی برای شناسایی طرفداران افراطی رئیسجمهوری منتخب ایالاتمتحده هستند. این مجله اساسا طرفدار دیدگاههای ضد مهاجرتی ترامپ است و میتوان گفت تنها مجلهای بوده است که در طول کارزار انتخاباتی ترامپ از طرحهای نفرتپراکنانه وی آشکارا حمایت میکرده است. این مجله در این شماره یکی از مطالب خود را به باراک اوباما اختصاص داده و از تئوری پیشین ترامپ که اوباما متولد ایالاتمتحده نیست حمایت میکند و در این شماره مینویسد که توانسته مدارکی به دست آورد که نشان میدهد اوباما آمریکایی نیست. اما نشنال انکوایرر این هفته خبر مهمی را منتشر کرده است و میگوید که حال ملکه انگلستان به شدت وخیم است. این مجله در این شماره اخیر خود مدعی شده که خبرهای موثقی از ملکه انگلستان به دست آورده است و معلوم شده که او دو ماه دیگر بیشتر زنده نیست. گواه سخنان وی عدم حضور ملکه در کلیسا به مناسبت آغاز سال نوی میلادی است. مجله نشنال انکوایرر مینویسد: ملکه انگلستان تنها دو ماه دیگر زنده خواهد بود. وی به شدت ذاتالریه کرده و با توجه به کهولت سن وی ممکن است تنها ۲ ماه زنده بماند. ملکه انگلستان ۹۰ ساله است و اخیرا بهدلیل مریضی که گفته میشود سرماخوردگی شدید است نتوانسته در مراسمهای رسمی حضور پیدا کند. از حالا گمانهزنیها آغاز شده است و احتمالا چارلز خود را برای پادشاهی باید آماده کند.مجله انکوایرر مدعی است که اطلاعات خود را از مقامات دربار انگلستان به دست آورده و براساس گفتههای منبع اطلاعاتیاش، ملکه انگلستان به سختی نفس میکشد. براساس این اطلاعات، قرار است تاج و تخت به پسر ۶۸ ساله وی یعنی چارلز منتقل شود. چارلز به لحاظ اخلاقی شهرت خوبی ندارد و گاهگاهی از روابط خارج از عرف وی اخباری منتشر میشود.گفته میشود ملکه انگلستان چند روز پیش از کریسمس غش کرده است. این منبع اطلاعاتی به مجله میگوید: ما هرگز وی را به این شدت مریض ندیده بودیم.
The nation
عصر سیاست خارجی ترامپ
مجله نیشن در نخستین شماره خود در ماه ژانویه سال 2017 موضوع دیپلماسی خارجی ایالاتمتحده را انتخاب کرده است. باراک اوباما تا چند روز دیگر دولت را به دونالد ترامپ تحویل خواهد داد و وی احتمالا کسی است که تمامی آثار خارجی باراک اوباما را نابود یا دستکم تضعیف کند. همچنین وی احتمالا بیتوجه به برخی رویههای دو دهه گذشته، سعی خواهد کرد سیاست خارجی را براساس علقههای خود به پیش ببرد. بنا به نوشته این مجله، در دو دهه گذشته سیاست خارجی ایالاتمتحده مبنی بر ترقی بوده است، هر چند از سال 2003 با حضور نومحافظهکاران با اشغال عراق و افغانستان سیاست خارجی به سمت و سوی تهاجم نیز پیش رفت. نتیجه این سیاست اما چندین جنگ خونین در خاورمیانه بوده که هنوز این منطقه بهدلیل اتخاذ آن سیاستها در آتش جنگ میسوزد. البته در عمل هنوز جزئیات شکل و شمایل سیاست خارجی مترقی که ایالاتمتحده بهدنبال آن بوده، کامل روشن نشده است. در اینجا از سیاست خارجی مترقی میتوان دو برداشت متفاوت کرد. نخست، دوری از هر کاری که ترامپ بهدنبال انجام آن است، که این گزینه به گفته برخی کارشناسان از اساس منتفی است، زیرا وی پیشتر آدمهای خطرناک خود را برای پیشبرد سیاستهای خود انتخاب کرده است. البته برخی میگویند برخی از بیانیههای وی درخصوص ارتباطگیری با روسیه موجب شده است تا از سیاست انتحاری دوری کند، اما برداشت دوم این است که از بازگشت به نوستالژی دوره اوباما جلوگیری به عمل آید. این مجله مینویسد: البته ما باید از دستاوردهای دوران اوباما از جمله انعقاد برجام با ایران و رابطه با کوبا دفاع کنیم، اما باید از رویکردهای وی درخصوص مبارزه با تروریسم و عایدی کم سیاست خارجی وی در این زمینه انتقاد داشته باشیم. بهرغم اینکه گستره عملیات پهپادهای جنگی آمریکا بیشتر نیز شده است، اما باراک اوباما در واقع نتوانسته آنگونه که لازم است در مبارزه با تروریسم موفق ظاهر شود.
ارسال نظر