لزوم نظارت کاربران بر خبررسانهای موبایلی
علیاصغرمحکی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
در شرایط کنونی به دنبال گسترش وسایل ارتباطی و اطلاعرسان که شیوع شتابانی در میان مردم دارند، بررسی ابعاد مختلف آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. به خصوص آنکه بررسی تاثیرگذاری این نوع خبررسانها بر حوزه رفتار مصرف رسانهای مردم، تصمیمات و شکلگیری ذهنیتشان دارای اهمیت بسیار است، زیرا واکاوی در این حوزه میتواند به یافتن پاسخهای منطقی و درست منجر شود. تاثیر خبررسانها به ویژه تلفنهای همراه هوشمند در انتقال سریع اطلاعات و تغییر ذائقه مصرف مخاطبان بسیار بالاست.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
در شرایط کنونی به دنبال گسترش وسایل ارتباطی و اطلاعرسان که شیوع شتابانی در میان مردم دارند، بررسی ابعاد مختلف آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. به خصوص آنکه بررسی تاثیرگذاری این نوع خبررسانها بر حوزه رفتار مصرف رسانهای مردم، تصمیمات و شکلگیری ذهنیتشان دارای اهمیت بسیار است، زیرا واکاوی در این حوزه میتواند به یافتن پاسخهای منطقی و درست منجر شود. تاثیر خبررسانها به ویژه تلفنهای همراه هوشمند در انتقال سریع اطلاعات و تغییر ذائقه مصرف مخاطبان بسیار بالاست.
علیاصغرمحکی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
در شرایط کنونی به دنبال گسترش وسایل ارتباطی و اطلاعرسان که شیوع شتابانی در میان مردم دارند، بررسی ابعاد مختلف آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. به خصوص آنکه بررسی تاثیرگذاری این نوع خبررسانها بر حوزه رفتار مصرف رسانهای مردم، تصمیمات و شکلگیری ذهنیتشان دارای اهمیت بسیار است، زیرا واکاوی در این حوزه میتواند به یافتن پاسخهای منطقی و درست منجر شود. تاثیر خبررسانها به ویژه تلفنهای همراه هوشمند در انتقال سریع اطلاعات و تغییر ذائقه مصرف مخاطبان بسیار بالاست. این شرایط جدید چشم اندازهای روشن و تاریکی را پیش روی مردم، سیاستگذاران و مدیران جامعه میگذارد.
چشم انداز روشن آنجایی است که دسترسی آسان و کم واسطه مردم به اخبار و رویدادها را موجب میشود و زمینه را برای دریافت فوری و بدون واسطه نظر و دیدگاه مردم فراهم میکند. در واقع ستارههای اندکی که شانس ورود به رسانههای یک سویهای مثل رادیو و تلویزیون را داشتند و فرصت تحلیل و نقد اخبار و رویدادها محدود به دیدگاههای خاص میشد، امروز وسعت پیدا کرده است و سطح گستردهتری از بازیگران رسانهای را شامل میشود. این شرایط کمک میکند به اینکه مردم بتوانند محمل فراختری برای انتقال ایدهها، اخبار و اندیشههای خود داشته باشند. اما یک نکته وجود دارد؛ اینکه دشواری تشخیص خبر درست و نادرست به تعبیر دیگر شایعه و اخبار نیز در این میان نیز نسبت به گذشته بیشتر شده و بخش تاریک چشم انداز مورد نظر است. اگر بخواهیم آسیبهای ناشی از تفکیک پیام درست از نادرست را به حداقل برسانیم باید به افزایش سواد رسانهای مخاطبان پرداخت. سواد رسانهای به مخاطب این بینش را میدهد که به محض رویارویی با یک خبر در پی یافتن منبع نقل خبر و دلایل انتشار خبر باشد، درواقع مخاطب با افزایش دانش به زاویه نگاه و رویکرد اخبار در صحت و سقم آنها میپردازد. بنابراین سادهانگارانه و سطحینگر با خبر به صورت دست بسته روبهرو نمیشود. اما این فقط یک ضلع ماجراست و ضلع دیگر ماجرا به عملکرد رسانههای رسمی باز میگردد. شایعه در شرایطی شکل میگیرد که دو فاکتور با هم همزمان وجود داشته باشد؛ اول موضوع مهم باشد و دوم اینکه راجع به آن موضوع اطلاعات کافی و به موقع در اختیار مخاطب قرار نگرفته باشد.
بنابراین شایعه در مورد موضوعات غیر مهم چندان اتفاق نمیافتد و در مورد موضوعات مهم نیز اگر دقیق، سریع و شفاف اطلاع رسانی صورت بگیرد، زمینه شکل گیری شایعه را از بین میبرد. اگر مردم در یک جامعه به رسانه رسمی اعتماد نداشته باشند یا اینکه رسانه رسمی، به موقع و شفاف اطلاعات صحیح به مردم و مخاطبان ارائه نکند، خود به خود کمک به شیوع شایعه کرده است. بنابراین کسانی که در حوزه رسانهها سعی دارند جلوی انتشار شایعه را بگیرند، همیشه بر یک تقسیم وظیفه تاکید دارند. در این تقسیم وظیفه رسانههای رسمی باید در حداکثر سرعت ممکن اخبار و اطلاعات جامع، شفاف و درست را به مخاطب ارائه دهند. از آن طرف درمورد رسانههای غیررسمی ازجمله خبررسانهای هوشمند از راه ارتقای سواد رسانهای مخاطبان کمک میشود تا شایعه پرورش پیدا نکند. اما پرورش سواد رسانهای مخاطبان صرفا از طریق آموزشهای رسمی امکان پذیر نیست بلکه نیازمند این است که افرادی که دارای سواد رسانهای هستند در گروه ها، کانالها وشبکههای اجتماعی در کنار مردم قرار بگیرند و به مرور زمان آموزش غیررسمی به مردم دهند. یعنی به محض اینکه با خبری مواجه شدند، بپرسند منبع خبر شما کیست؟ با چه نیتی این خبر منتشر شده است و تا چه اندازه به سوالات شش گانه پیرامون خبر پاسخ داده است و اینکه براساس سوابق و پیشینه قبلی تا چه اندازه به منبع انتقالدهنده خبر میتوان اعتماد کرد. این موارد به مرور زمان و در گذر استفاده هوشمندانه مردم و نخبگان از این فضای مجازی صورت میگیرد.از آنجا که سرعت در ذات فناوریهای جدید قرار دارد، یک فرصت را ایجاد میکند اما برای اینکه سرعت تاثیر منفی بر صحت و درستی اطلاعات و پیامها نگذارد باید به هوشمندسازی و گزینش مخاطبان دست زد. یعنی فیلترینگ به جای اینکه بخواهد در اپلیکیشن اتفاق بیفتد باید در ذهن مخاطب از طریق آگاهسازی اتفاق بیفتد. این آگاه سازی نیز از طریق آموزش رسمی صورت نمیگیرد بلکه در جریان داد و ستد اطلاعات همراه با فرهیختگان و افرادی که سواد رسانهای دارند به مرور ایجاد میشود. باید به جامعه فرصت داد، اشتباهاتش را به آن یادآوری کرد و به جای امر ونهی مستقیم سعی کرد از آموزش غیرمستقیم بهره برد، برای اینکه سواد رسانهای اتفاق بیفتد.
هر چند در این میان برخی اعتقاد به نظارت از بالا دارند اما باید یادآور شد که نظارت در خصوص خبررسانهای موبایلی با رسانهها و مجاری رسمی تفاوت اساسی دارد. زیرا در خصوص خبررسانهای موبایلی نظارت باید از طریق خود کاربران با سوادی که در درون شبکهها حضور دارند، صورت بگیرد، در واقع یک نوع نظارت صنفی وحرفهای که داوطلبانه، خودجوش و درون زاست. بنابراین نظارت رسمی در رسانههای رسمی باید صورت بگیرد حال آنکه نوع نظارتی که در رسانههای رسمی اعمال میشود نباید ناظر بر خبررسانهای موبایلی باشد. چرا این خبر منتشر شد یا نشد، باید ناظر بر این باشد که آیا به موقع، شفاف و صحیح اطلاعات در اختیار مخاطبان قرار گرفت یا خیر؛ دوم آیا برآیند عمل رسانههای رسمی منتهی به اعتماد بیشتر مخاطبان شد یا سلب اعتماد آنها را رقم زده است. اگر مخاطب به رسانه رسمی اعتماد داشته باشد و به موقع اخبار و اطلاعات را از مجاری رسمی دریافت کند، ریشه های بروز شایعه خشک میشود. اما اگر رسانه رسمی بد عمل کند و در درون رسانههای غیررسمی از جمله خبررسانهای موبایلی افراد هوشمند و با سواد فعال نباشند و در کنار کاربران قرار نگیرند در کوتاه مدت با حجم وسیعی از شایعات روبهرو خواهیم بود. در هر صورت نباید از یاد برد که کاربران در بلندمدت یاد میگیرند که خبر درست و نادرست را از هم تشخیص دهند.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
در شرایط کنونی به دنبال گسترش وسایل ارتباطی و اطلاعرسان که شیوع شتابانی در میان مردم دارند، بررسی ابعاد مختلف آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. به خصوص آنکه بررسی تاثیرگذاری این نوع خبررسانها بر حوزه رفتار مصرف رسانهای مردم، تصمیمات و شکلگیری ذهنیتشان دارای اهمیت بسیار است، زیرا واکاوی در این حوزه میتواند به یافتن پاسخهای منطقی و درست منجر شود. تاثیر خبررسانها به ویژه تلفنهای همراه هوشمند در انتقال سریع اطلاعات و تغییر ذائقه مصرف مخاطبان بسیار بالاست. این شرایط جدید چشم اندازهای روشن و تاریکی را پیش روی مردم، سیاستگذاران و مدیران جامعه میگذارد.
چشم انداز روشن آنجایی است که دسترسی آسان و کم واسطه مردم به اخبار و رویدادها را موجب میشود و زمینه را برای دریافت فوری و بدون واسطه نظر و دیدگاه مردم فراهم میکند. در واقع ستارههای اندکی که شانس ورود به رسانههای یک سویهای مثل رادیو و تلویزیون را داشتند و فرصت تحلیل و نقد اخبار و رویدادها محدود به دیدگاههای خاص میشد، امروز وسعت پیدا کرده است و سطح گستردهتری از بازیگران رسانهای را شامل میشود. این شرایط کمک میکند به اینکه مردم بتوانند محمل فراختری برای انتقال ایدهها، اخبار و اندیشههای خود داشته باشند. اما یک نکته وجود دارد؛ اینکه دشواری تشخیص خبر درست و نادرست به تعبیر دیگر شایعه و اخبار نیز در این میان نیز نسبت به گذشته بیشتر شده و بخش تاریک چشم انداز مورد نظر است. اگر بخواهیم آسیبهای ناشی از تفکیک پیام درست از نادرست را به حداقل برسانیم باید به افزایش سواد رسانهای مخاطبان پرداخت. سواد رسانهای به مخاطب این بینش را میدهد که به محض رویارویی با یک خبر در پی یافتن منبع نقل خبر و دلایل انتشار خبر باشد، درواقع مخاطب با افزایش دانش به زاویه نگاه و رویکرد اخبار در صحت و سقم آنها میپردازد. بنابراین سادهانگارانه و سطحینگر با خبر به صورت دست بسته روبهرو نمیشود. اما این فقط یک ضلع ماجراست و ضلع دیگر ماجرا به عملکرد رسانههای رسمی باز میگردد. شایعه در شرایطی شکل میگیرد که دو فاکتور با هم همزمان وجود داشته باشد؛ اول موضوع مهم باشد و دوم اینکه راجع به آن موضوع اطلاعات کافی و به موقع در اختیار مخاطب قرار نگرفته باشد.
بنابراین شایعه در مورد موضوعات غیر مهم چندان اتفاق نمیافتد و در مورد موضوعات مهم نیز اگر دقیق، سریع و شفاف اطلاع رسانی صورت بگیرد، زمینه شکل گیری شایعه را از بین میبرد. اگر مردم در یک جامعه به رسانه رسمی اعتماد نداشته باشند یا اینکه رسانه رسمی، به موقع و شفاف اطلاعات صحیح به مردم و مخاطبان ارائه نکند، خود به خود کمک به شیوع شایعه کرده است. بنابراین کسانی که در حوزه رسانهها سعی دارند جلوی انتشار شایعه را بگیرند، همیشه بر یک تقسیم وظیفه تاکید دارند. در این تقسیم وظیفه رسانههای رسمی باید در حداکثر سرعت ممکن اخبار و اطلاعات جامع، شفاف و درست را به مخاطب ارائه دهند. از آن طرف درمورد رسانههای غیررسمی ازجمله خبررسانهای هوشمند از راه ارتقای سواد رسانهای مخاطبان کمک میشود تا شایعه پرورش پیدا نکند. اما پرورش سواد رسانهای مخاطبان صرفا از طریق آموزشهای رسمی امکان پذیر نیست بلکه نیازمند این است که افرادی که دارای سواد رسانهای هستند در گروه ها، کانالها وشبکههای اجتماعی در کنار مردم قرار بگیرند و به مرور زمان آموزش غیررسمی به مردم دهند. یعنی به محض اینکه با خبری مواجه شدند، بپرسند منبع خبر شما کیست؟ با چه نیتی این خبر منتشر شده است و تا چه اندازه به سوالات شش گانه پیرامون خبر پاسخ داده است و اینکه براساس سوابق و پیشینه قبلی تا چه اندازه به منبع انتقالدهنده خبر میتوان اعتماد کرد. این موارد به مرور زمان و در گذر استفاده هوشمندانه مردم و نخبگان از این فضای مجازی صورت میگیرد.از آنجا که سرعت در ذات فناوریهای جدید قرار دارد، یک فرصت را ایجاد میکند اما برای اینکه سرعت تاثیر منفی بر صحت و درستی اطلاعات و پیامها نگذارد باید به هوشمندسازی و گزینش مخاطبان دست زد. یعنی فیلترینگ به جای اینکه بخواهد در اپلیکیشن اتفاق بیفتد باید در ذهن مخاطب از طریق آگاهسازی اتفاق بیفتد. این آگاه سازی نیز از طریق آموزش رسمی صورت نمیگیرد بلکه در جریان داد و ستد اطلاعات همراه با فرهیختگان و افرادی که سواد رسانهای دارند به مرور ایجاد میشود. باید به جامعه فرصت داد، اشتباهاتش را به آن یادآوری کرد و به جای امر ونهی مستقیم سعی کرد از آموزش غیرمستقیم بهره برد، برای اینکه سواد رسانهای اتفاق بیفتد.
هر چند در این میان برخی اعتقاد به نظارت از بالا دارند اما باید یادآور شد که نظارت در خصوص خبررسانهای موبایلی با رسانهها و مجاری رسمی تفاوت اساسی دارد. زیرا در خصوص خبررسانهای موبایلی نظارت باید از طریق خود کاربران با سوادی که در درون شبکهها حضور دارند، صورت بگیرد، در واقع یک نوع نظارت صنفی وحرفهای که داوطلبانه، خودجوش و درون زاست. بنابراین نظارت رسمی در رسانههای رسمی باید صورت بگیرد حال آنکه نوع نظارتی که در رسانههای رسمی اعمال میشود نباید ناظر بر خبررسانهای موبایلی باشد. چرا این خبر منتشر شد یا نشد، باید ناظر بر این باشد که آیا به موقع، شفاف و صحیح اطلاعات در اختیار مخاطبان قرار گرفت یا خیر؛ دوم آیا برآیند عمل رسانههای رسمی منتهی به اعتماد بیشتر مخاطبان شد یا سلب اعتماد آنها را رقم زده است. اگر مخاطب به رسانه رسمی اعتماد داشته باشد و به موقع اخبار و اطلاعات را از مجاری رسمی دریافت کند، ریشه های بروز شایعه خشک میشود. اما اگر رسانه رسمی بد عمل کند و در درون رسانههای غیررسمی از جمله خبررسانهای موبایلی افراد هوشمند و با سواد فعال نباشند و در کنار کاربران قرار نگیرند در کوتاه مدت با حجم وسیعی از شایعات روبهرو خواهیم بود. در هر صورت نباید از یاد برد که کاربران در بلندمدت یاد میگیرند که خبر درست و نادرست را از هم تشخیص دهند.
ارسال نظر