شبهجزیره اسرارآمیز - ۲۷ خرداد ۹۵
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
سه دستهبندی مهم سیاسی برای تقسیم جامعه در کرهشمالی وجود دارد:«طبقه اصلی » یا کادرهای وفادار؛ «طبقه مردد » که مظنون بوده و تحتنظر است؛ «طبقه دشمن» که به لحاظ سیاسی غیرقابل اعتماد است. یک زیر گروه یا زیرشاخه ۵۱ تایی هم هست که - در میان سایر ملاکها مبتنی است بر پیشینه خانوادگی و عملکرد در آزمونهای سیاسی. کنگره حزبی سال ۱۹۸۰بالغ بر ۲۵ درصد از جمعیت را در زمره «طبقه اصلی» قرار داد، ۵۰ درصد را در زمره طبقه مردد و ۲۵ درصد دیگر را در زمره طبقه دشمن گنجاند.
درحالیکه فلسفه سنتی کره برای تقویت نظری اختلافات در جامعه و حفظ نخبگان حاکم استفاده میشد اما کیم از گنجاندن تفکر سنتی کره در جوچه بهعنوان راهی برای مقابله با آنچه که او جنبههای بسیار منفی در گذشته اخیر کره میپنداشت دفاع میکرد که اعتباری غیر ضروری به چیزهای غیر کرهای میبخشید. در این معنا، این روش دیگری برای اثبات استقلال کرهشمالی از قدرتهای بزرگ سوسیالیستی و تاریخ اخیر انقیاد در این شبه جزیره بود. با این حال، کیم همیشه آگاه بود که دادن نفوذ بیش از حد به سنت کرهای میتواند موقعیت حزب حاکم را تهدید کند و بنابراین، عناصر تفکر سنتی که جوچه با هشدار علیه «بازگشت گرایی» آن را ترویج میکرد را معتدل ساخت؛ بازگشت گرایی که در قاموس او به معنای بازگشت به هرگونه پذیرش بیچون و چرای تفکر سنتی بود.
مهمترین مساله این حقیقت است که به تاریخ کره اغلب «اشاره» میشود تا اینکه واقعا مورد «مطالعه» قرار گیرد. بیش از نیمی از ۳۳ جلد تاریخ رسمی کره که در کرهشمالی آموزش داده میشود و هدفش خلق یک ملت کرهای مجزا و قابل شناسایی است، با حوادثی پس از تشکیل کرهشمالی مربوط است. این بازنویسی تاریخ سنتی با حذف رویدادهایی برجسته در تاریخ کره مانند «حادثه دهم ژوئن» و «جنبش اول مارس» که تا حد زیادی ظاهرا به نفع تاسیس چریکهای کیم در سال ۱۹۳۲ و تاسیس کرهشمالی از سرفصلهای درسی حذف شده ادامه یافته است.
معماران جوچه
حقیقت این است که نظریه جوچه مخلوق کیم ایل- سونگ و فرزندش کیم جونگ- ایل است. بر اساس گزارشهای رسمی، آنها پدران جوچه هستند؛ نظریهای که میگوید جوچه «هدیهای است که از سوی خاندان کیم به ملت کرهشمالی داده شده است». کیم جونگ- اون این سنت را ادامه داده و میگوید:«بیایید هوشمندانه انگیزه انقلابی جوچه را به سرانجام برسانیم». با این حال، افراد دیگری هم در این نظریه دخیل هستند. اگرچه کرهشمالی میکوشد تا نشان دهد که کیم ایل- سونگ ایده جوچه را در اوایل دهه ۱۹۳۰ توسعه داد اما برخی اسناد رسمی برای انعکاس این مساله بازنویسی شده است. یکی از زندگینامه نویسان کیمِ اول ادعا میکند که سخنرانیهای کاملا مَندرآوردی - مانند سخنرانی که ظاهرا برای گروهی از جوانان منطقهای در ژوئن ۱۹۳۰ (وقتی کیم ۱۸ ساله بود) ارائه شد و خواستار اصول جوچهوار شده بود- وارد کارنامه تاریخیِ رسمیِ کرهشمالی شده است. دست کم ۱۵ مورد از این سخنرانیهای مجعول و موهوم- همگی در دهه ۷۰ چاپ شده و ادعا میشد که در دهه ۳۰ ایراد شده است- جعل شده است. برعکس، بیانیهها و سخنان منتشر شده از سوی کیم در دهه ۴۰ درباره آموختن از تجربه استالین و شوروی از این سوابق پاک شده است. کیم برای اولین بار حدود سال ۱۹۵۵ جوچه را مطرح کرد تا استقلال کرهشمالی را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام کند. همگام با این اعلام، جوچه هم به پاکسازی گروههای کرهای ساکن شوروی و هم به آنچه به کیم آن را تقلید کورکورانه فناوریهای شوروی در آموزش و تبلیغات میدانست پرداخت. با وجود اعلام این مساله در سال ۱۹۵۵ اما تا سال ۱۹۶۳ بهطور رسمی کمتر در مورد این مساله صحبت شد. بین سالهای ۱۹۵۵ و ۱۹۶۳ کیم دست به نوعی «دیپلماسی رفت و برگشت» میان مسکو و پکن زد و میکوشید تا در شکافِ میان چین - شوروی به موقعیت قویتری دست یابد.
آنگاه که کیم میکوشید تا میان مسکو- پکن بازی کند و میان آنها با یکدیگر را شکرآب کند، استقلال واقعا چیزی نبود که او خواهان طرح آن باشد. در کنگره چهارم حزبی در سال ۱۹۶۱، نمایندگان و هیاتهای حزب کمونیست از روسیه و چین شرکت داشتند اما نامی از جوچه به میان نیامد. نقطه عطف برای کیم سال ۱۹۶۳ بود آنگاه که اتحاد جماهیر شوروی بهطور موقت کمکهای اقتصادی و نظامی خود را متوقف کرد و بهطور موثر در مورد مواضع کیم در اختلاف چین- شوروی برای وی تصمیمگیری شد. از آن زمان به بعد، بهطور مداوم در کرهشمالی به جوچه ارجاع میشود. پایان کمکهای نظامی از مسکو، در زمانی که پکن قادر به ارائه سطوح مشابهی از کمک نبود، منجر به طرح رسمی مفهوم «چاوی» و «ابتدا ارتش» شد. در سال ۱۹۶۵ کیم استقلال کامل خود از مسکو و پکن را اعلام کرده و در یک سخنرانی در اندونزی به طرح دوباره جوچه پرداخت. کیم، از جوچه بهعنوان «راه سوم» میان مسکو و پکن نام برد و بهدلیل دامن زدن به انشعاب در جهان سوم، خشم مسکو و پکن را برانگیخت و باعث شد که در دوره انقلاب فرهنگی در چین حملاتی به کیم صورت بگیرد.
ارسال نظر