نفیسه قانیان

اول: هفته گذشته خبرگزاری ایلنا از قول سخنگوی شرکت ملی گاز ایران اعلام کرد: ۷۸ میلیون ایرانی در یک روز۵۳۰ میلیون متر مکعب گاز مصرف کرده‌اند که برابر مصرف کل اتحادیه اروپا در یک روز است! این آمار، عجیب و باورنکردنی است. شکی نیست که این میزان مصرف، بیش از آن که ناشی از نیاز مردم باشد، از فرهنگ اشتباه مصرف انرژی در ایران نشأت می‌گیرد. چندین نسل است که چیزی به نام آینده نگری در خصوص منابع انرژی در ایران وجود نداشته است.

پشت مان به منابع نفت و گاز و گازوییل گرم بوده و با دیدن زاینده رود پر آب با خود گفته ایم مگر آب هم تمام می شود؟ تازه چند سالی است که درست سر پیچ بحران یادمان افتاده که باید فرهنگ سازی کنیم، پدر و مادرها و فرزندان را آموزش دهیم و پا را از آموزش های محدود و کلیشه ای " بابابرقی" و شعار "مصرف بی رویه، کار خیلی بدیه" فراتر بگذاریم. در فرهنگ مردم ایران، مشکلات ریشه داری در خصوص مصرف بهینه و مدیریت انرژی وجود دارد؛ بخاری های روشن و پنجره های باز، تنها یکی از مدل‌های رفتاری اشتباهی است که در بسیاری از خانواده ها وجود دارد. با وجود بحران شدید آب، همچنان خانواده های زیادی هستند که به هیچ وجه در مصرف آب، صرفه جویی نمی‌کنند، هنوز از آب به جای جارو استفاده می شود و برای شستن یک بشقاب، چیزی حدود سه یا چهار برابر میزان مورد نیاز، آب به مصرف می رسد. اصطلاحاتی مثل وارونگی هوا یا گرم شدن کره زمین، نیز اصطلاحاتی است که نسل های قبل از ما با آن بیگانه بود اما امروز به معضلاتی عمده برای زندگی امروز و فردای جهان تبدیل شده است.

دوم: یک تولیدکننده لوازم خانگی، طرح تعویض یخچال‌های قدیمی با یخچال های جدید به صورت اقساطی اعلام کرده است. می گویند یخچال های قدیمی چیزی در حدود یک سوم انرژی مصرفی برق منزل را به خود اختصاص می‌دهند؛ این طرح، به این منظور هدف گذاری شده که مردم رغبت کنند، از یخچال های قدیمی دل بکنند و یخچال هایی با برچسب مصرف انرژی A بخرند. جای دیگری از شهر، نوشته است: طرح تعویض شیرآلات قدیمی با شیرآلات اهرمی و چشمی جدید؛ این هم طرح تشویقی دیگری برای مردم است تا با عوض کردن شیرآلات قدیمی خانه خود و روی آوردن به نمونه های جدید، آب را کمتر هدر دهند. که البته با این طرح، عرضه کنندگان هم فروش بیشتری خواهندداشت. برای هدر رفت گرمایش ساختمان‌ها نیز چند سالی است طرح هایی مثل دو جداره کردن پنجره ها به صورت تشویقی آغاز شده و برخی برندهای تولیدکننده در و پنجره های جدید با این طرح کمک کرده اند تا خانه ها در برابر هدر رفت انرژی، عایق تر باشند. این ها چیزهایی است که به کمک اصلاح فرهنگ مصرف انرژی می آید.

سوم: یکی از شبکه های غیر ایرانی، چند وقتی است که میان برنامه هایی با موضوع محیط زیست را برای مخاطب فارسی زبان ارایه می‌دهد؛ کاری که رسانه ملی خودمان از آن غافل است. در این پیام های چند دقیقه ای، فرهنگ سازی های موجز اما تأثیرگذاری ارایه می‌شود. مثلاً به گرم شدن تدریجی کره زمین اشاره می کند و این که سهم هر کدام از ما در جلوگیری از تشدید این معضل چیست. بعد با آموزش هایی ساده به بیننده می فهماند که تا چه اندازه می تواند در این زمینه مؤثر واقع شود؛ چیزهای ساده ای مثل این که اگر در طول آشپزی، درِ ظرف روی اجاق را ببندید، انرژی کمتری صرف، و در نتیجه آسیب کمتری به محیط زیست وارد می‌شود. یا این که وقتی وسایل الکترونیک را در حالت استراحت یا به اصطلاح استندبای قرار می‌دهید، انرژی زیادی مصرف می کند، پس سعی کنید این کار را کمتر انجام دهید. با دیدن چنین نمونه هایی می‌شود به این نتیجه رسید که آگاه سازی مردم و اصلاح فرهنگ غلطی که سال ها از آن غافل بوده ایم، همیشه نیازمند صرف هزینه ها و بودجه های کلان و یا برنامه ریزی های پیچیده نیست. می‌شود از همین محتواسازی‌های ساده ای که جریان سازی های بزرگی ایجاد می کنند، آغاز کرد.

چهارم: این روزها دیگر در انتخاب و تهیه کالا و محصول به ویژه وسایل برقی تنها توجه به مواردی چون شکل ظاهری، مدل، کارخانه سازنده و تکنولوژی ساخت، شرط‌ لازم انتخاب نیست. همان طور که توجه به نشان استاندارد، روزی در ذهن مردم ایران فرهنگ سازی شد، توجه به دارا بودن برچسب انرژی نیز باید به یکی از شرط‌ های ضروری در انتخاب و تهیه وسایل برقی تبدیل شود.

پنجم: شوخی های فضای مجازی و جک سازی هایی مثل خاموش کردن کولر توسط پدرها واقعاً در حد جک و شوخی است. کاش در دنیای واقعی هم همین قدر متعصبانه و با احتیاط از منابع انرژی استفاده می‌کردیم. دوستی تعریف می کرد زمانی که برای تحصیل در کشور بلژیک زندگی می کرد، تا مدت ها از احتیاطِ مردم این کشور در مصرف انرژی متعجب بود و این موضوع را پای خساست یا محدودیت منابع این کشور می‌گذاشت. یک بار این موضوع را با یکی از هم دانشگاهی های بلژیکی اش مطرح می کند و او جواب می‌دهد: " ما کشورمان را دوست داریم و دلمان برای منابع ملی و آیندگان می‌سوزد". واقعیت این است که تعلق خاطر به منابع ملی کشور، رفتاری دقیقاً مانند احترام گذاشتن به پرچم و سرود کشور است.

اصلاح فرهنگ، چند بازو بیشتر ندارد؛ آموزش، اصلاح زیرساخت‌ها، اطلاع رسانی و ایجاد انگیزه؛ به نظر می‌رسد در موضوع مدیریت مصرف انرژی و اصلاح سبک زندگی مردم برای مصرف بهینه، همه این بازوها به کار افتاده، اما کمی بی رمق و کُند؛ باید کمک کرد. آینده بی انرژی، نزدیک و سخت است.