تعامل حساسیت
جواد سروش تعامل حساسیت بعضی وقتها کار از کار میگذرد و این درست همان زمانی اتفاق میافتد که از نمایشگاه مسلمیان سرسلامت بیرون نیامده، خبر میرسد که «علی نصیر» بعد از سه سال با یک مجموعه جدید آمده تا کار دستمان بدهد. کار را هم معمولا توی شیب دستمان میدهند. یعنی بر حسب تجربه میتوان گفت نقاش جماعت از زمین صاف خوشش نمیآید. این است که به دو راهی قلهک که رسیدی، شیب تند کوچه ژیلا را به نرمی طی میکنی تا سمت راست، در باز «گالری خاک» با آثار هنرمند با سابقهاش کارت را تمام کند. فضای گالری برایت آشنا باشد یا نه باز هم دو نوع برخورد پیش میآید که معمولا هم ناخودآگاه است؛ یعنی اگر نظر من را بخواهی، بیشتر مربوط به آثار میشود تا مخاطب.
جواد سروش تعامل حساسیت بعضی وقتها کار از کار میگذرد و این درست همان زمانی اتفاق میافتد که از نمایشگاه مسلمیان سرسلامت بیرون نیامده، خبر میرسد که «علی نصیر» بعد از سه سال با یک مجموعه جدید آمده تا کار دستمان بدهد. کار را هم معمولا توی شیب دستمان میدهند. یعنی بر حسب تجربه میتوان گفت نقاش جماعت از زمین صاف خوشش نمیآید. این است که به دو راهی قلهک که رسیدی، شیب تند کوچه ژیلا را به نرمی طی میکنی تا سمت راست، در باز «گالری خاک» با آثار هنرمند با سابقهاش کارت را تمام کند. فضای گالری برایت آشنا باشد یا نه باز هم دو نوع برخورد پیش میآید که معمولا هم ناخودآگاه است؛ یعنی اگر نظر من را بخواهی، بیشتر مربوط به آثار میشود تا مخاطب. برخورد اول این است که از در وارد میشوی، چشم میچرخانی تا چیدمان کلی آثار را ببینی، ابعاد و چگونگی قرارگیری آنها کنار هم، بعد شاید چند دقیقهای به همین منظور در گالری قدم بزنی و سپس تصمیم بگیری که یک یک آثار را به دقت ببینی و چند دقیقهای در هر اثر فرو روی، اما برخورد دوم: به محض ورود چشمانت روی اولین اثر میمانند و تو را به سمت آن میکشند و بعد از چند دقیقه سراغ کار بعدی میروی و به
این منوال کل نمایشگاه را میبینی و همزمان در جریان ابعاد و چیدمان آثار قرار میگیری. در مورد آثار «علی نصیر» برخورد دوم محتملتر است، یا حداقل میتوان گفت این برخورد در مورد من صادق بود. همنشینی رنگهای شفاف و گاهی متضاد در کنار هم فضایی را برای حضور انسانهایی متفاوت در آثار ایجاد کرده است. انسانهایی با حساسیت و تعامل بالا نسبت به یکدیگر و محیط اطراف. اما این تعامل چیست و در چه سطحی است؟ سادهترین جواب این است که نوع قرارگیری رنگها و حتی عدم حضور رنگها در محیط اطراف انسانها، همان ترکیبی است که در خلق انسانهای موجود در آثار به کار رفته و حتی خطوطی که ابعاد وجودی آنها را از محیط اطراف جدا میکند، همان خطوطی است که در طراحی اجزای مختلف محیط پیرامون به کارگرفته شده است، اما این تعامل را در سطح دیگری نیز میتوان یافت، سطحی که در آن واکنش انسانها نسبت به اتفاقهای پیرامون بهشدت ملموس است، واکنشهایی که در حالت چهره یا نوع حرکت آنها در تصویر بهخوبی مشهود است. این تعامل شامل حیوانات نیز میشود. به بیان دقیقتر حیوانات خلق شده در آثار «نصیر» ارزشی برابر با انسان دارند و این مساله از شکل طراحی و رنگگذاری
آنها به نوع تعاملشان با محیط و انسانها تعمیم مییابد؛ یعنی «حیوان» در آثار نصیر از حساسیتی برابر با «انسان» برخوردار است، البته ناگفته نماند که این سطح از حساسیت و تعامل بین عناصر موجود در هر اثر، فاصله زیادی از میزان حساسیتها و تعاملات موجود در جامعه امروز ما دارد. شاید اصلیترین دلیل این فاصله را بتوان در تفاوت جغرافیای زندگی هنرمند یافت کرد. «علی نصیر» هنرمندی است که از سال پنجاه و سه یعنی از بیست و سه سالگی در آلمان زندگی میکند. طبیعی است که هر هنرمندی آثاری را خلق میکند که متاثر از حساسیتها و تعاملات محیط زندگی اوست. آثار او از یک و نیم میلیون تا بیست و دو میلیون تومان قیمتگذاری شده است که با توجه به میزان تجربه و کیفیت آثار قیمتگذاری معقولی به نظر میرسد. شاید به همین دلیل است که کنار اغلب تابلوها برچسب قرمز - به معنای فروخته شده- میبینیم. من کلکسیونر یا مجموعهدار نیستم ولی در صورتی که توان مالی خرید حتی یک اثر از او را داشتم، درنگ نمیکردم، چراکه جدا از ارزش تجاری، هر کدام از آثار «علی نصیر» تو را به دنیایی سوق میدهند که زیبایی آن پرسشبرانگیز است. زیبایی که لذتهای من را به سطوح متفاوتتری
از حساسیتهای امروزیام سوق میدهد، اما از آنجا که امکان خرید هیچ کدام از آثار را ندارم تنها تا دوازدهم خرداد میتوانم از دیدن آثار «علی نصیر» وارد تجربههای شخصی او شوم.
ارسال نظر