اخلاق حرفه ای و بهرهوری انسان خوب محصول خوب تولید می کند
بطورکلی در تمامی حوزه ها چهار عنصر اساسی ارزش، بینش، دانش و کنش در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند، اما نظام ارزشی بیش از دیگر عناصر، در کارایی و بهرهوری انسان مؤثر است. در واقع باورها و انگیزههای انسان، که در واژه ارزشهای فرهنگی تجلی می یابد، پایه و اساس تلاش هدفدار انسان است. در نظام ارزشی که مقصود و هدف غایی از زندگی و تلاش در آن مشخص میشود، اینکه انسان برای دستیابی به چه هدفی فعالیتهای خود را انتخاب و برای آنها تلاش مینماید، بسیار تعیینکننده است.
بعد از ارزش، بینش و نوع نگاه انسان که همان راه رسیدن به مقصود و هدف است، نقش کلیدی بازی میکند.
بعد از ارزش، بینش و نوع نگاه انسان که همان راه رسیدن به مقصود و هدف است، نقش کلیدی بازی میکند.
بطورکلی در تمامی حوزه ها چهار عنصر اساسی ارزش، بینش، دانش و کنش در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند، اما نظام ارزشی بیش از دیگر عناصر، در کارایی و بهرهوری انسان مؤثر است. در واقع باورها و انگیزههای انسان، که در واژه ارزشهای فرهنگی تجلی می یابد، پایه و اساس تلاش هدفدار انسان است. در نظام ارزشی که مقصود و هدف غایی از زندگی و تلاش در آن مشخص میشود، اینکه انسان برای دستیابی به چه هدفی فعالیتهای خود را انتخاب و برای آنها تلاش مینماید، بسیار تعیینکننده است.
بعد از ارزش، بینش و نوع نگاه انسان که همان راه رسیدن به مقصود و هدف است، نقش کلیدی بازی میکند. تصمیمات و انتخابهای ما نیز در همین نظام صورت میپذیرد. دانش، شیوههای درست پیمودن راه را برای ما تبیین می کند، و سرانجام کنش و راه رفتن ما بر اساس طریقه دانشی و در یک مسیر بینشی و برای یک مقصد ارزشی خواهد بود. این مجموعه، فعالیتهای ما را در عرصههای مختلف معنیدار نموده و راندمان آنها را به نحو چشمگیری افزایش میدهد. به عنوان شاهدی بر این مدعا، بهتر است از کشوری یاد کنیم که جز آب و آدم چیزی ندارد ولی از کشورهای سرآمد جهان در زمینه بهرهوری است. کمتر کسی است که ژاپن را به عنوان یک کشور بهرهور قبول نداشته باشد. شیوههای مدیریت ژاپنی به ویژه در زمینه مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی در تمامی دانشگاهها و مراکز صنعتی جهان تبین و اجرا میگردد. روشهای مدیریتی ژاپنی نظیر JIT ، TQM ، TPM و نظایر آنها، بر دو عنصر انسان و زمان استوار است؛ اینکه انسان فقط یک سرمایه دارد و آن زمان است. مدیریت ژاپنی، انسان را اساس و پایه تولید میداند. در قانون اساسی ژاپن بیش از آنکه به اقتصاد پرداخته شده باشد، بر فرهنگ تأکید شده است. اعتقاد کلی بر این است که انسان خوب، محصول خوب تولید میکند. ماتسوشیتا در کتاب "نه فقط برای لقمهای نان" تأکید بر این دارد که "من، ژاپنی خوب میسازم و ژاپنی خوب، تلویزیون خوب میسازد." هوندا و ماتسوشیتا بیشترین کمک را به نظام تربیت نیروی انسانی ژاپن کردند تا از کودکان ژاپنی، انسانهایی پایبند به ارزش های والا و دارای بینشهای خوب بسازند. شعار وزارت تربیت ژاپن این است که "تربیت، سرمایهگذاری در آینده است (Education is investment in future ) ".( برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب "ژاپن چگونه ژاپن شد"، با مضمون تربیت برای توسعه و توسعه برای تربیت مراجعه شود. )
در عین حال در همه دنیا اتفاق نظر وجود دارد که ژاپنیها مردمی اخلاق مدار هستند. ادب و اخلاق در ژاپن بسیار مشهود و ملموس است. رعایت بسیاری از ارزشهای سنتی در جامعهای مدرن، کشوری پست مدرن به وجود آورده و لذا بهرهوری در آن بسیار بالاست. بالاترین میزان بهرهوری جهان در ژاپن، قرابت بسیار نزدیکی با ارزشهای اخلاقی و رعایت جدی آنها در تمام زمینههای زندگی به ویژه در زمینههای شغلی و حرفهای دارد. این همان چیزی است که کشورهای دیگر نیز باید به دنبال آن باشند و آن را تمرین کنند؛ امری که به سادگی محقق نمیشود زیرا تربیت و اخلاق به مرام است، نه به کلام.
بعد از ارزش، بینش و نوع نگاه انسان که همان راه رسیدن به مقصود و هدف است، نقش کلیدی بازی میکند. تصمیمات و انتخابهای ما نیز در همین نظام صورت میپذیرد. دانش، شیوههای درست پیمودن راه را برای ما تبیین می کند، و سرانجام کنش و راه رفتن ما بر اساس طریقه دانشی و در یک مسیر بینشی و برای یک مقصد ارزشی خواهد بود. این مجموعه، فعالیتهای ما را در عرصههای مختلف معنیدار نموده و راندمان آنها را به نحو چشمگیری افزایش میدهد. به عنوان شاهدی بر این مدعا، بهتر است از کشوری یاد کنیم که جز آب و آدم چیزی ندارد ولی از کشورهای سرآمد جهان در زمینه بهرهوری است. کمتر کسی است که ژاپن را به عنوان یک کشور بهرهور قبول نداشته باشد. شیوههای مدیریت ژاپنی به ویژه در زمینه مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی در تمامی دانشگاهها و مراکز صنعتی جهان تبین و اجرا میگردد. روشهای مدیریتی ژاپنی نظیر JIT ، TQM ، TPM و نظایر آنها، بر دو عنصر انسان و زمان استوار است؛ اینکه انسان فقط یک سرمایه دارد و آن زمان است. مدیریت ژاپنی، انسان را اساس و پایه تولید میداند. در قانون اساسی ژاپن بیش از آنکه به اقتصاد پرداخته شده باشد، بر فرهنگ تأکید شده است. اعتقاد کلی بر این است که انسان خوب، محصول خوب تولید میکند. ماتسوشیتا در کتاب "نه فقط برای لقمهای نان" تأکید بر این دارد که "من، ژاپنی خوب میسازم و ژاپنی خوب، تلویزیون خوب میسازد." هوندا و ماتسوشیتا بیشترین کمک را به نظام تربیت نیروی انسانی ژاپن کردند تا از کودکان ژاپنی، انسانهایی پایبند به ارزش های والا و دارای بینشهای خوب بسازند. شعار وزارت تربیت ژاپن این است که "تربیت، سرمایهگذاری در آینده است (Education is investment in future ) ".( برای اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب "ژاپن چگونه ژاپن شد"، با مضمون تربیت برای توسعه و توسعه برای تربیت مراجعه شود. )
در عین حال در همه دنیا اتفاق نظر وجود دارد که ژاپنیها مردمی اخلاق مدار هستند. ادب و اخلاق در ژاپن بسیار مشهود و ملموس است. رعایت بسیاری از ارزشهای سنتی در جامعهای مدرن، کشوری پست مدرن به وجود آورده و لذا بهرهوری در آن بسیار بالاست. بالاترین میزان بهرهوری جهان در ژاپن، قرابت بسیار نزدیکی با ارزشهای اخلاقی و رعایت جدی آنها در تمام زمینههای زندگی به ویژه در زمینههای شغلی و حرفهای دارد. این همان چیزی است که کشورهای دیگر نیز باید به دنبال آن باشند و آن را تمرین کنند؛ امری که به سادگی محقق نمیشود زیرا تربیت و اخلاق به مرام است، نه به کلام.
ارسال نظر