داوود میرباقری در پنجمین جشنواره حسنات اصفهان:
بازیگری یک فرایند خلاقانه است
وی با بیان اینکه بازیگر میتواند چندین پیشنهاد خلاقانه برای کارگردان داشته باشد، افزود: این پیشنهادها بر مبنای تحلیل، استنباط و تفکر بازیگر است. من در طول کارهایم بارها با بازیگرانی روبرو شدم که کارگردان را برابر چند انتخاب قرار میدهند که کار را سخت میکند. این کارگردان سینما تاکید کرد: به این باور قطعی رسیدم که بازیگری یک فرایند خلاق است و نمیتوان بر اساس چند فرمول کلیشهای شخصیت بازیگر را شکل داد. وی ادامه داد: از سویی انسان از ابزار مهم و مادر در سینمای ایران است که باید پیش از کار شناخت دقیقی از ابزار داشته باشیم.
میرباقری به ذکر مثالی در این ارتباط پرداخت و بیان داشت: برای نقش قطام نیازمند نمایش یک زن اغواگر بودیم؛ پیشنهادهای بسیاری میتوان درباره این شخصیت از نظر نگارش فیلمنامه، فیزیک، خلقیات و غیره مطرح کرد و این امر در کار بازیگری تاثیر دارد. وی اضافه کرد: این در حالی است که به طور مثال در بسیاری از فیلمها شخصیتهای حزباللهی را به یک شکل و شمایل نشان میدهند و این در حالی است که در ۱۰ فیلم میتوان ۱۰ نوع از این انسانها را نشان داد. کارگردان فیلم امامعلی(ع) با بیان اینکه اگر اهل خلق شخصیت باشیم تماشاگر نیز از دیدن آفریده شما لذت میبرد، ادامه داد: آفرینش، خلقکردن و کندوکاو در شخصیتها بسیار مهم است و اگر کنار بازیگری خوب قرار گیرد فیلم بسیار زیبا میشود.
بازیگری نیازمند خلق شخصیت و تمرکز ویژه است
میرباقری با بیان اینکه مهمترین رکن یک اثر سینمایی بازیگر آن است، تصریح کرد: اگر متن، کارگردانی، نورپردازی و مابقی ارکان درجه یک باشند اما بازیگر نتواند نقش خود را به درستی ایفا کند مخاطب و کارگردان نتیجهای نخواهد گرفت. وی اضافه کرد: مسئله بازیگر اصلیترین و مهمترین بخش یک فیلم داستانی و پر از آفرینش و تخیل است و همه اینها بستگی به ضریب هوشی بازیگر دارد که هر چه بیشتر نقش وی ماندگارتر میشود. کارگردان شاهگوش درباره استفاده از بازیگران حرفهای و غیرحرفهای در فیلم خود ابراز داشت: در کارهای من کار اولیها به همان اندازه حرفهایها حضور دارند؛ به طور مثال برای نقش قطام افراد بسیاری کاندیدا بودند اما هیچکدام مطابق نقش ذهنی من از قطام نبودند و آن اینقدر میان بازیگران جستوجو کردم تا خانم آسایش را مناسب این نقش دیدم.
ضرورت بازنویسی فیلمنامه برای کشف زوایای پنهان
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با توجه به اینکه اغلب آثاری را که کارگرانی کرده خود نگاشته است، گفت: توصیه من به کارگردانها این است که زمانی که فیلمنامهای را خودتان ننوشتید حداقل یکبار آن را بازنویسی کنید تا زوایای پنهان آن را کشف کنید و ارتباط شما با کار گسترده شود. میرباقری تصریح کرد: در واقع صحبت من این است که کارگردان باید تصور روشنی از آنچه رخ میدهد داشته و نزدیک به آن ذهنیت را تخیل و تصور کرده باشد تا به آنچه میخواهید برسید. وی با بیان اینکه در حوزه کار هنری دو تا سه مسئله را باید محور کار خود قرار دهید که شامل مطالعه، مشاهده و تجربه است، افزود: برای درک شخصیتها بهتر است به ایدهها و تجربههای خود در زندگی رجوع کنیم.
کارگردان مختارنامه در ارتباط با اینکه برای نقش مختار و قطام از بازیگرانی استفاده کرده که یا تازهکار و یا نقش درخشانی در طول بازی خود نداشتهاند و این اعتماد از کجا ناشی میشود، ابراز داشت: بخشی از این امر قابل توصیف نیست چراکه به شکل غریزی و جوهری است؛ البته من بیگدار به آب نمیزنم چون به کار خود اعتماد دارم. وی اضافه کرد: در نهایت در صورت انتخاب اشتباه نیز اتفاقی رخ نمیدهد چراکه بازیگر دو تا سه سکانس بازی میکند و در نهایت مشخص میشود که اشتباه کردهایم. میرباقری با بیان اینکه عربنیا پیش از بازی در نقش مختار نیز پیشینه خوبی داشت، گفت: باید به این نکته اشاره کنم که من عربنیا را برای نقشی دیگر در مختارنامه در نظر داشتم اما در جلسهای که با وی داشتیم به گونهای صحبت میکرد که انگار مختار است و من برای این نقش وی را در نظر گرفتم و پس از پایان کار به وی گفتم که وی را برای نقش دیگری میخواستم.
نوع درگیری عربنیا با مختارنامه به دغدغههای من نزدیک بود
وی اضافه کرد: در مسیر ساخت فیلم، به دلیل رخدادن اتفاقی برای عربنیا که همان بخشی از سر و چشم وی آسیب دید که در فیلم نیز نیاز به گریم داشت؛ شبواقعه من با عربنیا سه ساعت صحبت و متوجه شدم نوع مشغله و درگیری عربنیا مطابق تمام فضاهایی که در طول فیلمنامه نوشته و لمس کردم و درست از جنس دغدغههای من است. کارگردان مختارنامه تاکید کرد: در ادامه نیز متوجه تسلط بالای عربنیا با دو تا سه پیشنهاد درباره بازیگری شدم و هر بار نیز چند پیشنهاد برای کار خود داشت و این انرژی بازیگر به من میگفت قرار است شاهد اتفاقات خوبی برای فیلم باشم. وی در ارتباط با اینکه چگونه قاب تئاتریها یا سینماییها را در بازی سینما یا تئاتر میشکند، گفت: بازی در مدیوم سینما، تئاتر و تلویزیون دارای تفاوتهای آشکاری است؛ در تئاتر با بازیگری مواجه هستیم که در فضایی تاریک با صحنه خاص روبرو است و باید به گونهای صحبت کند تا ته سالن نیز صدای وی را متوجه شوند. این فاصلهها در سینما نیازی نیست. دوربین در فاصله بسیار کمی از بازیگر است و تصویری بستهای از وی به نمایش در میآید که کوچکترین ریاکشن پوستی را نیز میتوان در وی ثبت کرد.
در سینما نیازی به احساسات غلیظ، صدای درشت و حالت صورت خاص نیست
وی گفت: در سینما نیازی به احساسات غلیظ، صدای درشت و حالت صورت خاص نیست و با کوچکترین اشاره مطلب قابل القا به مخاطب است و این در حالی است که اگر تئاتری فاقد این خصوصیات باشد دیگر نباید نام تئاتر بر آن نهاد. میرباقری اضافه کرد: یکسال در جشنواره تئاتر متوجه این نکته شدم که بازیگران تئاتر سینمایی و زیرپوستی روی صحنه بازی میکنند و این امر نشان از دیدگاهی غلط است که چرا کار تئاتریها اغراقآمیز بوده؛ بدین ترتیب جای بازی تئاتری و سینمایی در برخی فیلمها و تئاترها عوض شده است. این کارگردان سینما ابراز داشت: بازی روی صحنه تئاتر باید به گونهای باشد که برای تمام تماشاگران تا ته سالن قابل درک باشد اما در سینما این فاصله با تماشاگر وجود ندارد و باید بازی بدون اغراق و پیراسته و اقدامات برای تماشگر قابل باور باشد. وی افزود: از تفاوتهای اساسی این دو نوع بازی اینکه سینما تکه تکه است و بازیگر باید هوشمندی لازم را در حفظ ریتم داشته باشد و درحالیکه در تئاتر حس بازیگر تا پایان پاره نمیشود اما صداسازی در نمایش بسیار مهم است.
ارسال نظر