گفتوگو با کامبیز نوروزی درباره تغییردر ابعاد حقوقی فضای مجازی
قواعد حقوقی قدیمی کارآمد نیستند
کامبیز نوروزی در چند سال اخیر در مورد رسانههای مجازی مطالعات گستردهای داشته و این رسانههای جدید را به لحاظ حقوقی بررسی کرده است. نکاتی که او در این گفتوگو مورد توجه قرار داده، از آنرو جذاب است که با واقعیت پارادایم شکل گرفته در زندگی معاصر ما همخوانی بالایی دارد. او بهعنوان یک حقوقدان معاصر توانسته ورود این رسانهها را به عرصه زندگی ایرانیان بپذیرد و ابعاد آن را درک کند. در این گفتوگو جزئیات قابل توجه و جذاب بسیاری را در مورد مواجهه حقوقی با رسانههای جدید در خواهید یافت. کامبیز نوروزی، حقوقدان و مشاور برجسته حقوقی، متولد ۱۳۴۰ در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از دانشگاه تهران است.
کامبیز نوروزی در چند سال اخیر در مورد رسانههای مجازی مطالعات گستردهای داشته و این رسانههای جدید را به لحاظ حقوقی بررسی کرده است. نکاتی که او در این گفتوگو مورد توجه قرار داده، از آنرو جذاب است که با واقعیت پارادایم شکل گرفته در زندگی معاصر ما همخوانی بالایی دارد. او بهعنوان یک حقوقدان معاصر توانسته ورود این رسانهها را به عرصه زندگی ایرانیان بپذیرد و ابعاد آن را درک کند. در این گفتوگو جزئیات قابل توجه و جذاب بسیاری را در مورد مواجهه حقوقی با رسانههای جدید در خواهید یافت. کامبیز نوروزی، حقوقدان و مشاور برجسته حقوقی، متولد ۱۳۴۰ در تهران و دارای مدرک کارشناسی ارشد حقوق خصوصی از دانشگاه تهران است.
آقای نوروزی، نسبت میان حقوق بهعنوان یک نهاد ناظر و تنظیمکننده از یک سو و رسانههای جدید بهعنوان ابزارهایی که زندگی ما را دگرگون کردهاند، چیست؟
قبل از اینکه به بحث شما بپردازم به مقدماتی اشاره میکنم که لازم است بهعنوان اصول مفاهمه مطرح شوند. ببینید حقوق یک نهاد مدنی و مربوط به حضور جمعی انسانها است. یعنی هرجایی که انسانها حضور داشته باشند، حقوق هم هست. از این نظر میتوان گفت که حقوق همزاد انسان و زندگی جمعی انسانی است. تنها در دنیای رابینسون کروزوئه است که حقوق وجود ندارد. هر جایی که دو نفر و بیشتر حضور داشته باشد، حقوق تعریف میشود. اما این همه ماجرا نیست. حقوق میتواند ابعاد و زوایای خاص خودش را در شرایط مختلف زمانی و مکانی داشته باشد. یعنی اینکه چه باشد و چه ابعادی داشته باشد مورد بحث است. اما اصل این است که حقوق باید با واقعیت بیرونی کاملا مطابقت داشته باشد. یعنی همگام با تغییرات در جهان پیرامون، حقوق هم از خودش انعطافپذیری نشان میدهد. برای ورود به بحث شما در ادامه همین نکته باید بگویم که اگر حقوق به پدیده اجتماعی یا تکنولوژی توجه نکند، یاوهسرایی خواهد کرد.
وضعیت حقوقی رسانههای جدید را در ایران چطور ارزیابی میکنید؟
همه ما در ایران با دوگونه رسانه تقریبا آشنایی داریم. یکی رسانههای چاپی یا مطبوعات است و دیگری رادیو و تلویزیون. البته اینکه میگویم آشنایی داریم و ابعاد حقوقی آنها را مطالعه کردهایم به معنای کامل بودن این شناخت نیست. من بارها گفتهام که شخصا ۲۵ سال است در حوزه حقوق مطبوعات کار میکنم اما هنوز دارم با فضاها و حرفهای جدیدی مواجه میشوم. نکته این است که در کنار این شناخت ناکامل ما همزمان با یک دگرگونی و یک انقلاب بزرگ تکنولوژیکی و رسانهای مواجه شدهایم؛ انقلاب اینترنت. این انقلاب میدان عملکرد تازهای ایجاد کرده که از بسیاری جهات با مطبوعات و رادیو و تلویزیون متفاوت است. به همین دلیل ما آنچه را که درباره مطبوعات میگوییم نمیتوانیم با وضعیت جدید انطباق بدهیم. بنابراین باید قواعد حقوقی منطبق و متناسبی با این رسانههای جدید شکل بگیرند.
شاخصهایی که قواعد حقوقی جدید باید به آنها توجه کند چیست؟
اولا باید بگویم شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنها و.... هم مانند سایر رسانههای سنتی که پیش از این وجود داشتهاند، اطلاعات جابهجا میکنند و کار اصلیشان هم همین است، پس در اصول تفاوت آشکاری وجود ندارد. اما ویژگیهای متمایز آنها از نظر تکنولوژیکی، نوع انتقال پیام، روانشناسی انتقال پیام، الگوی تولید و توزیع آن کاملا با عالم رسانههای کلاسیک سنتی است و شرایط جدیدی را ایجاد کرده است. از این نظر است که من معتقدم ما با مفاهیم کاملا جدیدی روبهرو هستیم و اینها پرسشهای جدید ایجاد میکند. اصولا تکنولوژی و تغییرات و تکامل آن، زندگی جدیدی با خود میآورد، این زندگی جدید به نوبه خود مفاهیم حقوقی جدیدی را هم با خود میآورد. این مفاهیم جدید در سابقه حقوقی جوامع وجود نداشته است. مثلا در ۵۰ سال گذشته اصولا مفاهیمی مثل چت، موبایل، تلگرام و... وجود نداشته است. عصر امروز ما با محوریت تکنولوژیهای جدیدی تعریف میشود. به این معنی که ما اجازه نداریم با قواعد و مفاهیم مربوط به پدیدههایی دیگر درباره پدیدههای جدید سخن حقوقی بگوییم. خطای بزرگ این است که به سادگی ممکن است برای ما معمول و عادی جلوه کند و گریبانگیرمان بشود. اینجا یک مساله خیلی مهم وجود دارد و آن این است که سرعت دگرگونی تکنولوژی در دنیای ما بسیار بالا است و تحولات تکنولوژیک، بهدنبال خود تحولات روانشناسی و اجتماعی هم ایجاد میکند و این تحولات بلافصل است. مشکل اینجاست که حقوق نمیتواند همپای آنها متحول بشود. علتش این است که ابتدا یک چیزی باید پدیدار شود و مشخصات خودش را نشان بدهد و برای متخصصان حوزههای مختلف از جمله حقوق، قابل شناسایی شود تا بشود با شناخت آن دربارهاش مطالعه کرد. تا شما بخواهی فیسبوک را بشناسی، میبینی که دوره استفاده از فیسبوک گذشته و برای مثال مصرف اینستاگرام دامنگیر میشود، تا بخواهی به اینستاگرام برسی، دنیای وایبر و تلگرام و... عمومی میشود. امکانات جدیدی ایجاد میشود و ما بهعنوان حقوقدان تا زمانی که ندانیم این امکانات تازه چه آثار و ابعادی دارد، نمیتوانیم برای آن قانون تدوین کنیم و اگر دست به چنین کاری بزنیم در واقع حقوق و قانون را قربانی کردهایم. چون در این صورت دیگر حقوق و قواعدی که تدوین شده نه اجرا خواهد شد و نه مورد احترام جامعه هدف خواهد بود.
در این شرایط چاره چیست؟ یعنی باید مناسبات حقوقی را نادیده بگیریم و تن به سرعت تحولات تکنولوژیک بدهیم؟
نه اینطور نیست. به هر حال هر چیزی شرایطی دارد. من بهعنوان یک نفر و نه یک نهاد معتقدم که با توجه به مکانیسمهای رسانهای و تکنولوژیک شبکههای اجتماعی میتوانیم حقوق و قواعد حقوقی را وارد کنیم. به بیان دیگر میتوانیم اصول را مد نظر قرار دهیم و بر مبنای همانها که قطعیت دارند، قواعد حقوقی جدید را پیریزی کنیم. من به شخصه معتقدم هر آنچه در صفحات و پیجهای خصوصی در فیسبوک یا اینستاگرام است، ذیل قواعد حقوقی حریم خصوصی باید تعریف شود ولو اینکه صاحب همان صفحه هزار نفر فالوور یا دوست یا.... داشته باشد. با این اوصاف طبیعی است که مثلا صفحات پابلیک و عمومی همان حریم عمومی است.
به عبارت دیگر تعیین حریم خصوصی توسط خود افراد مشخص میشود.
در فضای رسانههای اجتماعی جدید خانه شما برای مثال صفحه شخصی و خصوصی اینستاگرامتان است. مادامی که خودتان آن را خصوصی تعریف کردهاید حریم خصوصی است. چه با ده هزار نفر فالوور یا فرند، چه با ده نفر. آنجا از هرجهت یک حریم خصوصی است و احکام خصوصی هم بر آن جاری است. اما صفحات عمومی مانند عرصه عمومی است و طبعا احکام مربوط به حقوق عمومی هم در آن حاکم و جاری است. حالا در اپلیکیشنها هم به تناسب خصوصیاتی که دارند باید بحث را پیش برد. گروههای تلگرامی هم از نظر من مانند اتاق خصوصی انسانها است. اما نکته مهم دیگر این است که ما از ابتدا با چه نگاهی به این پدیدههای جدید توجه میکنیم. چه قضاوت پیشینی درباره آنها داریم و..... رسانههای جدید بیشتر شبیه به فضای دورهمی است نه برای مثال شبیه یک میتینگ سیاسی و حزبی خاص. منظورم این است که رسانههای جدید در واقع بیشتر گفتوگوهای شفاهی افراد جامعه را شبیهسازی کرده است. از این رو تفاوتی اساسی با رسانههای رسمی و کلاسیک دارد. فضای رسانههای جدید در عین اینکه در معرض دید است و شیشهای است اما بیشتر گعدهمانند و دورهمیمانند است. این فضا را نمیتوان با ادبیات و مفاهیم خشک مربوط به حقوق رسانههای کلاسیک تبیین کرد. در این صورت اصلا کسی به حرف شما گوش نخواهد کرد. وقتی حرف متناسب نباشد، کسی گوش نمیکند. فرض کنید در فیسبوک یا اینستاگرام کسی چیزی مینویسد و کسی دیگر زیر همان پست مینویسد که «غلط کردی» یا ممکن است توهین کند یا... این نحوه ارتباط بیشتر شبیه به گفتوگوهای شفاهی است، نه یک متن رسانهای. از همینرو به نظر من شایسته است که این فضای جاری در رسانههای جدید را جدی بگیریم.
این موضوع نیازمند قواعد حقوقی جدید است یا قواعد حقوقی مربوط به همین مراودههای شفاهی را میتوان به رسانههای جدید تعمیم داد؟
در مورد فضاهای جدید رسانه نمیتوان به سادگی از قواعد و مقررات حقوقی سخن گفت. رسانههای جدید دنیای تازهای ساخته که برای بسیاری از ما قابل شناسایی نیست. روانشناسی جدیدی ایجاد شده و فضای مجازی توانسته آثار عمیقی را در جهان حقیقی ایجاد کند. شما مقایسه کنید انسانی را که در سدههای گذشته برای یک ارتباط ساده عاطفی مجبور بوده نامه بنویسد و نامهاش پس از چندین و چند روز به مقصد میرسید، با انسانی که با یک کلیک میتواند نامزد یا دوستش را بهصورت همزمان و آنلاین ملاقات کند. در سدههای گذشته رمانتیسم متفاوتی وجود داشت و امروزه رمانتیسم متفاوتی وجود دارد. قوای حسی نوع انسان هم دچار تحولاتی شده است. انسان معاصر کمحوصلهتر از انسان گذشته است و تفاوتهای خلقوخویی بسیاری با همنوع گذشتهاش دارد. از این نظر است که من معتقدم به سادگی نباید درباره ساخت و بافت حقوقی و قانونی فعالیت رسانههای جدید سخن گفت. این سخنپردازی حداقل مستلزم سه نوع شناخت است؛ شناخت اصول اساسی حقوق، شناخت انسان معاصر و شناخت منطق تکنولوژیک. از این نظر من معتقدم که حقوق باید خود را براساس منطق تکنولوژی روزآمد کند. تغییر ایجاد شده همه جانبه است و در تدوین قواعد حقوقی جدید هم باید نگاهی همهجانبه وجود داشته باشد.
ارسال نظر