مهرداد نصرتی-لیلا رضایی چرا از پژمان استقبال شد؟ روحیه طنز پیمان و مهراب قاسم‌خانی و همچنین عقیده آنها بر اینکه هر ورزشکار یا هنرمند و چهره مطرحی باید در جای خود ایفای نقش کند، بر موفقیت جمشیدی بی‌تاثیر نبود. او نیز بر این باور است که علاقه مردم به فوتبال باعث شد این سریال مورد توجه قرار بگیرد.
او می‌گوید: آنونس‌های سریال خیلی کمک کرد تا مردم از آن استقبال کنند. ما هم قسمت‌های اول را خوب شروع کردیم و چون سرعت کار بالا بود و زیاد کند پیش نمی‌رفتیم بیننده‌ها توانستند ارتباط خوبی برقرار کنند.
اینکه او یک فوتبالیست مشهور بود و÷ مردم او را از پیش می‌شناختند و دیگر اینکه با نقش خودش و نام خودش بازی کرد، نکته قابل‌قبول و باور این مجموعه بود، اما چنین مقوله‌ای باز هم مورد انتقاد برخی از مردم و منتقدان قرار گرفت. عده‌ای معتقد بودند که نباید از یک فوتبالیست در جایگاه بازیگر استفاده شود و در مقابل عده دیگری باورشان بر این بود که برای ایفای نقش یک چهره مشهور که مردم او را می‌شناسند بهتر است از خود او در ایفای نقشش استفاده و کمک گرفته شود.


پژمان جمشیدی را باید پدیده ماه‌های اخیر تلویزیون وتئاتر ایران دانست. شاید هم یکی از مهم‌ترین پدیده‌های سال ۱۳۹۲. او با بازی در سریال پژمان توانست حضوری جدی و قابل تامل در عرصه بازیگری از خود به نمایش بگذارد. اتفاقی که شاید آن‌قدر‌ها قابل پیش‌بینی نبود و موفقیت او در اجرای نقش دور از تصور به نظر می‌رسید. حالا بعد از آن تجربه موفق به گونه‌ای دیگر وارد عرصه بازیگری شده است. او در روزها ی گذشته روی صحنه تئاتر رفته و در نمایش «بادی که تو را خشک کرد، مرا برد» علی نرگس نژاد، رو به روی بهاره رهنما نقش آفرینی کرده است حضورش توانست خیل عظیمی از تماشاگران را به تالار حافظ بکشاند که همین نکته می‌تواند از ویژگی‌های مثبت کار او به شمار بیاید. آن هم درست در روزهایی که بسیاری از نمایش‌ها با عدم استقبال مخاطب روبه‌رو می‌شوند. در این پرونده همکارانمان دو گفت‌وگوی جدا با این چهره انجام داده اند که اولی به بهانه اجرای نمایش انجام شده و دومی هم درباره حال و هوای این بازیگر بعد از حضور در جلوی دوربین است.مصاحبه اول را که کار مهرداد نصرتی است بصورت سوال و جواب منتشر کرده ایم و مصاحبه دوم که توسط لیلا رضایی انجام شده بصورت گزارشی تنظیم شده است.

پژمان جمشیدی از مقابل دوربین ورزشگاه‌ها مقابل دوربین وارد فضای هنری سینما و تئاتر شد و نشان داد استعداد دارد. چرا خیلی‌ها درباره این حضور واکنش نشان دادند؛ در حالی که ما سابقه حضور کسانی چون محمود ملاقاسمی، حبیب‌الله بلور، محمد علی فردین و... را داشتیم که از ورزش کشتی به سینما آمدند و اتفاقا ستاره شدند. به نظرت چرا نگاه‌ها
متفاوت شده است؟
متاسفانه همه ما آدم‌های کم‌ظرفیتی شده‌ایم، من در نامه‌ای که برای آقای ملک‌مطیعی نوشتم، گفتم که شما از نسلی می‌آیید که نسل طلایی هنر ماست. انسان احساس می‌کند که چقدر آن آدم‌ها در هر حوزه‌ای که بوده‌اند، بزرگ بوده و هستند؛ مثل پروین، حجازی، ملک‌مطیعی، فردین و... اینها از نسلی روایت دارند که برای ما خاطره‌ساز هستند؛ ولی حال به نسلی رسیدیم که معیارهایش متفاوت است و برای دیده شدن، راهبرد متفاوتی دارد. یاغی گری می‌کند تا دیده شود. فحش می‌دهد تا دیده شود. این در ورزش هم وجود دارد و ورزشکاران یاغی همیشه سر زبان‌ها هستند. فرهنگ شدن
این اتفاق جای تاسف دارد.
درباره این تفاوت دیدگاه می‌شود بیشتر توضیح بدهی؟
احترام گذاشتن به مفاخر و مواریث چیزی است که امروزه کمرنگ شده است. بگذارید مثالی بزنم. پدر من عاشق تاریخ است و چندان اهل سینما و فیلم دیدن نیست. با این همه از بچگی به خاطر دارم وقتی تصویر بزرگانی چون استادان زنجانپور، انتظامی، مشایخی، نصیریان و... پخش می‌شد، به آنها با دید احترام‌آمیزی نگاه می‌کرد. من فکر می‌کنم این همان گم شده‌ای است که نسل امروز دارد؛ یعنی حتی اگر چیزی را نمی‌پسندد باید به آن احترام بگذارد؛ خصوصا اگر آن چیز، چیز ریشه‌دار و کهنی باشد.
حساسیت تئاتری‌ها درباره حضورت روی صحنه تئاتر را چگونه ارزیابی می‌کنی؟
ببینید کمی بی انصافی است که بگوییم فلانی چون فوتبالیست بوده چرا آمده تئاتر بازی کند؟ مگر کسانی را نداشته‌ایم که از سینما وارد حوزه ورزش شده باشند؟ تئاتر در زمان گذشته خیلی ارتباط بیشتری با مردم برقرار می‌کرد و مردم عاشق آدم‌های تئاتری بودند، اما حالا چرا وجود ندارد؟ چون تعدادی دانشجو می‌خواهند بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی
روی صحنه بروند. مگر هر کسی دانشگاه تئاتر رفت، الزاما باید مدعی تصدی‌گری تئاتر کشور باشد؟ در ورزش هم غیر از این نیست. مگر هر کسی از دانشگاه تربیت بدنی فارغ‌التحصیل شد و لیسانس یا فوق لیسانس گرفت، باید ورزشکار خوبی هم بشود؟ اصلا قرار نیست این‌گونه باشد. تدریس و علم بخش مهم هنر است و به شما کمک کند؛ اما همه هنر نیست. اگر شما علاقه و استعداد نداشته باشی این علم هیچ کمکی به شما نمی‌کند. تئاتر برای شخص خاصی نیست. متولی و صاحبان تئاتر همین مردمی هستند که در سرما و گرما به دیدن تئاتر می‌آیند.
دید سریال پژمان نسبت به سریال‌های گذشته تلویزیون متفاوت بود. همین باعث شد که این سریال این‌قدر پرمخاطب شود. آن تفاوت را در چه می‌بینی؟
ببینید این کار کاملا از دل برآمد. این ضرب‌المثل واقعیت است که می‌گوید هر چیزی که از دل بر بیاید بر دل هم می‌نشیند. برنامه ۹۰ عادل فردوسی پور هم همین‌طور است. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید عادل فردوسی‌پور آدم باند بازی است، چون همه می‌بینند که کار او از دل برمی‌آید. احسان علیخانی هم همین‌طور. در برنامه‌هایش سوپراستار نمی‌آورد؛ بلکه آدم‌های عادی و معمولی متن جامعه را جلوی دوربین می‌آورد و تماشاگران را میخکوب می‌کند. اگر کار شعاری نباشد این اتفاق برایش رخ خواهد داد و پرمخاطب می‌شود. به اعتقادم باید از شعار دادن و پیام‌های گل درشت فرستادن فاصله بگیریم. مردم از این چیزها جدا خسته شده‌اند. کاری را می‌بینند تا از خود آن کار لذت ببرند نه اینکه در انتهایش با یک پیام کلیشه‌ای رو‌به‌رو شوند. درباره سریال پژمان هم به خاطر دارم همه می‌گفتند این سریال چه پیامی دارد؟ و من گفتم مگر باید حتما پیام داشته باشد. همین‌که جذابیت دارد برای مخاطب کفایت می‌کند.
بچه‌ها در خانواده، مدرسه، تلویزیون، آموزش را می‌‌بیننند؛ اما کار سریال این نیست که آموزش دهد و پیامی داشته باشد. سریال ساختیم که مردم بنشینند بخندند و سرگرم باشند. اگر نکته و پیامی در آن باشد، چه بهتر اگر هم نبود اشکالی ندارد.
سریال پژمان بسیار موفق بود و متاسفانه یا خوشبختانه شما با اوج کار خود را شروع کردید. آیا استرس ندارید که با کار آینده خود آن محبوبیت بین مردم به خطر بیفتد؛ چون توقع آنها از پژمان جمشیدی بالا رفته است؟
اگر حمل بر خودستایی نشود من هم معتقدم این سریال، سریال خوبی بود. من واقعا خودم دلم برای پژمان سریال تنگ می‌شود. او خیلی دوست‌داشتنی بود. همه چیزش رو بود و به همین دلیل مردم هم دوستش داشتند.
قطعا اتفاق سریال پژمان تکرار نخواهد شد. آقای ملک مطیعی در مصاحبه‌ای گفته بودند که پژمان جمشیدی خیلی خوب بود؛ اما نمی‌دانم بتواند موفقیت سریال را تکرار کند؛ اما او نشان داده که استعداد دارد. شاید این یکی از بدشانسی‌‌های من بود که با اوج اومدم. سریال پژمان در شرایطی پربیننده شد که تلویزیون برنامه‌های پر مخاطبی نداشت. چند سال قبل‌تر و همزمان با پخش سریال‌هایی مثل پاورچین و شب‌های برره، مردم تلویزیون می‌دیدند. بعد هم هر هنرمندی یک نقطه اوج دارد که تکرار آن اگر نگوییم محال، تقریبا سخت است. مارلون براندو توانست پدر خوانده را تکرار کند؟ در همین ایران خودمان آقای پرویز پرستویی را ببینید. کلی کار درخشان دارد؛ اما برای بیش از ۷۰ درصد آدم‌ها، اوج کارش آژانس شیشه‌ای است یا مرحوم خسرو شکیبایی که برای غالب سینما دوستان، همچنان حمید‌هامون فیلم مهرجویی ماند که ماند. من هم اگر خیلی زرنگ باشم باید سعی کنم نقش‌هایی را که روزی ایفا خواهم کرد، با کیفیت خوبی در بیاورم.
پژمان جمشیدی خوب حرف می‌زند؛ دست کم من مصاحبه‌کننده حس نمی‌کنم دارد لفاظی می‌کند. حرف‌هایت مستدل و فکر شده است. قلم خوبی هم داری؟ pic۱
این را کسانی که مطالبم را می‌خوانند باید بگویند. اما اگر بخواهم یک مورد را مثال بزنم همین نامه‌ای را که برای استاد ملک مطیعی نوشتم، مثال می‌زنم. من از زمانی که می‌خواستم در جواب آقای ناصر ملک‌مطیعی نامه‌ای برایشان بنویسم از زمانی که قلم را روی کاغذ گذاشتم تا وقتی برداشتم یک لحظه هم درگیر فرامتن نوشتار نشدم. اساسا من خیلی دلی می‌نویسم. تعبیر عامیانه‌اش می‌شود اینکه مطالب من شاید به لحاظ ادبی ایرادهای زیادی داشته باشد؛ اما شاید بتوان به خاطر دلی بودنش، از آن ایرادها صرف‌نظر کرد و جان مطلب را اصل گرفت.
کتاب هم می‌خوانی؟
بله، اما یک مدتی است فرصت نداشتم. بیشتر رمان می‌خوانم. کتاب تاریخی کم و بیش حوصله‌ام را سر می‌برد. رمان‌های خوب را می‌خوانم. با این حال من نوشتن را دوست دارم و حس می‌کنم که خوب می‌نویسم.
کاری را که اجرا کردی شاید نتوان داستانش را در یک خط به سادگی تعریف کرد؛ اما چند نقطه عطف مشخص داشت؛ مثلا سوءتفاهم میان زن و مرد و ذهنی بودن حضور مرد نزد زن. این مفاهیم را خوب بازی کردی. تجربه معنایی‌اش را داشتی یا ذهنی به آن نزدیک شدی؟ برداشت خودت را دوست دارم از این داستان بدانم.
تجربه‌اش را نداشتم. من تا به حال ازدواج نکردم؛ اما می‌توان تجربه ذهنی از آن داشته باشم. مرد این داستان آدم بدی نیست؛ چون اگر بد بود می‌توانست پای همسرش بنشیند و در کنار آن به همسرش خیانت کند. مرد داستان وقتی نمی‌تواند وسواس‌های زنش را درست کند، از همسرش جدا می‌شود و بعد ازدواج می‌کند. هنرنمایی خانم بهاره رهنما در این نمایش نباید از نظر پنهان بماند. زنی که بسیار فمنیستی به زندگی نگاه می‌کند، یکطرفه به قاضی می‌رود، اما همدلی بر می‌انگیزد.
می‌خواهی فضای تئاتر و سینما را ادامه دهی؟
این به پیشنهاد خوب برمی‌گردد، باید کار، کارگردان خوبی داشته باشد و متن و داستان قابل قبولی دستم برسد.
برای این نمایش چقدر تمرین داشتی؟
انتخاب من از اول مسجل نبود. حتی وقتی نمایش نامه را به من دادند و دورخوانی کردیم، باز هم مشخص نبود قرار است نقش همسر بهاره رهنما را در این نمایش من اجرا کنم؛ اما کمی بعدتر که از من تست گرفتند و قرار شد نقش همسر بهاره رهنما را بازی کنم تا روز اجرا من ۱۱ جلسه تمرین داشتم.



برای بازی تحقیق کرده بودم
وی که پیش از بازیگری خود شهرت قابل‌توجهی را در عرصه ورزش تجربه کرده بود و به نظر نمی‌رسید که برای شهرت به دنیای موسیقی و بازیگری آمده است در این باره تاکید دارد: من دغدغه شهرت نداشته و ندارم. اصلا هم نمی‌خواستم کاری کنم که به شهرتم لطمه‌ای وارد شود. بعداز فوتبال خیلی‌ها پشت من را خالی کردند؛ اما مهم‌ترین‌ها برایم ماندند. خیلی‌ها جمشیدی را با کسان دیگری همچون مرحوم فردین که هم تجربه حضوری موفق در ورزش را داشت مقایسه می‌کنند. او این مساله را افتخاری برای خود می‌داند و می‌گوید بعد از اینکه که بازیگری به او پیشنهاد شد، کلی تحقیق کرده و زندگی افراد مشهوری را که قبل از او چنین تجربه‌ای پشت سر گذاشتند مورد بررسی و واکاوی قرار داده و این مقایسه را مقایسه دوری می‌داند. pic۲




مقایسه بازیگری در ایران و خارج
او به مقایسه جالب و قابل‌توجهی می‌پردازد و بازیگری در ایران را با بازیگری در کشورهای دیگر مقایسه می‌کند. می‌گوید که در ایران بازی کردن با نام اصلی ریسک‌پذیری بالایی دارد، این در حالی است که در مقاط دیگر دنیا این طور نیست؛ مثلا در آمریکاشان پن نقش آدم معتاد را با اسم واقعی خودش بازی می‌کند و اتفاقا این فیلم خیلی هم باور‌پذیری بالایی دارد و همه آن را به‌راحتی می‌پذیرند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. او در این باره و در باره برخورد دیگران با او برای قبول ایفای نقش خودش می‌گوید: کمتر کسی از این کارها می‌کند تا با اسم خودش بازی کند. این ریسک بزرگی بود که با اعتماد به دوستان هنری ام به راحتی توانستم آن را بپذیرم و از این بابت خوشحالم. pic۳




نمی توان با اعتبار آدمها شوخی کرد
بازی او در پروژه «پژمان» دنبال ایده‌ای است که او در ذهن داشته و به پیمان قاسم‌خانی در قالب یک طرح ارائه کرده است. پیمان قاسم‌خانی نیز این طرح را با شبکه مطرح کرده و وقتی توانسته موفقیت آنها را جلب کند از این فوتبالیست خواسته تا نقش اصلی را خودش و با نام اصلی‌اش بازی کند. جمشیدی در این باره می‌گوید: پیمان و مهراب قاسم‌خانی به من گفتند که برای اینکه سریال طرفدار پیدا کند، باید یک فوتبالیست در سریال حضور داشته باشد که در نهایت این پیشنهاد را به خود من دادند که من در ابتدا خیلی شوکه شدم؛ اما پیمان گفت به ما اعتماد کن که اعتماد کردن به برادران قاسم‌خانی و سروش صحت اصلا کار سختی نبود. وی این بازی را تجربه‌ای فوق‌العاده می‌داند و عنوان می‌کند که وقتی در یک کار آدم‌ها از نام و اسم و رسمشان مایه می‌گذارند، نمی‌توان با اعتبارشان شوخی کرد. ضمن اینکه برای این دو برادر احترام قائل بودم و برایم باارزش هستند. از سروش صحت صبر و شکیبایی را آموختم که اگر صبر او نبود، این سریال قطعا این قدر مورد توجه قرار نمی‌گرفت. چون من نمی‌توانستم نقش خودم را به خوبی ایفا کنم. آن وقت باور‌پذیری کنونی را نداشت.
وی که به گفته خودش چند ماهی را که سر این مجموعه بوده با عشق سرکار می‌رفته برای ادامه بازیگری‌اش در آینده سه کارشناس دارد که باید با هر سه نفر مشورت کند و هر کاری به او پیشنهاد ‌شود باید از فیلتر آنها رد شود. سروش صحت، مهراب و پیمان قاسم‌خانی این سه نفر هستند.


نمی‌خواستم حق کسی را بخورم
جمشیدی درباره پرداخته شدن به تمام زوایایی که فوتبال در ایران دارد می‌گوید: در این سریال به همه چیز به خوبی پرداخته شد که از این میان می‌توان به مطبوعات نیز اشاره کرد. من برای کاری که همکارانم در این مجموعه کردند احترام می‌گذارم و برایشان ارزش قائلم. وی در پاسخ به عده‌ای که او را نقد کرده‌اند و گفته‌اند با ورودش به دنیای بازیگری در حق خیلی از بازیگران ظلم شده است می‌گوید: من برای همه احترام قائل هستم. به نظر من هنر ذاتی است و من هم این ریسک را قبول کردم. من هیچ وقت نخواستم حق کسانی که خاک این رشته را خوردند بخورم. اینکه یک فوتبالیست معروف جرات داشته باشد دنیای بازیگری را در لیست تجربیات خود قرار دهد مقوله قابل‌بحثی است، اما همیشه گفته‌اند ستاره ستاره است و فرقی نمی‌کند در آسمان باشد یا روی زمین. pic۴




قضاوت فروتنانه

جمشیدی همواره، اما به این موضوع تاکید دارد که او یک بازیگر حرفه‌ای نیست و تا بخواهد خود را در چنین جایگاهی جا بیندازد، راه بسیاری باقی مانده است. او خود را همچنان یک فوتبالیست می‌داند و معتقد است که بازیگر نیست و ادعایی در این خصوص ندارد، اما از نتیجه و پایان خوبی که این سریال برایش داشته است، ابراز خوشحالی و خرسندی می‌کند. او درباره خودش قضاوت فروتنانه‌ای می‌کند و می‌گوید: من نه معروف‌ترین فوتبالیست ایرانم نه کمترین آن. فوتبالیستی‌ام که برای پرسپولیس بازی کرده‌ام، تیم ملی بوده ام، دو دوره کاپیتان تیم ملی دانشگاه بودم و روزمه‌ای کاملا مشخص دارم، ضمن اینکه اصلا قرار نبود این فوتبالیست شخص خاصی باشد. این فوتبالیست «پژمان » را یک سریال طنز و خنده‌دار می‌داند و می‌گوید: درست است که مردم با تماشای این سریال خنده بر لب‌هایشان نشسته است، اما اینها واقعیت فوتبال ما هستند که ما بیانشان کردیم. خیلی از فوتبالیست‌های مشهور بعداز پایان فوتبال از یادها و خاطره‌ها رفتند و فراموش شدند و من این سریال را به تک تک این عزیزان تقدیم کردم.

pic۵

آلبوم پژمان کی منتشر می‌شود؟

پژمان جمشیدی در حال حاضر مشغول آماده کردن یک آلبوم با صدای خودش است. این آلبوم «۱۱» نام دارد و دارای ۱۱ قطعه موسیقی است. «عبدالجبار کاکایی»، «روزبه بمانی»، «فریدون آسرایی»، «مانی رهنما»، «مهدی یراحی»، «سیروان خسروی»، «زانیار خسروی»، «زهرا عاملی»، «فرشاد فارسی» و «اشکان خشایی» با وی در این آلبوم همکاری کرده‌اند. سبک آلبوم پاپ است و قطعات اسلو، شش و هشت و اکتیو و... را شامل می‌شود. اغلب ترانه‌ها فضای عاشقانه دارد. با این همه همچنان معتقد است که موسیقی را به شکل حرفه‌ای دنبال نکرده است و مثلا نواختن یک ساز را به صورت جدی آموزش ندیده است و این یکی از تاسف‌های همیشگی زندگی او است و خواهد ماند. او دوست داشته تا دنیای هنر را به شکل حرفه‌ای تجربه کند و در این باره می‌گوید: اگر زمانی فراهم شود حتما به کارهایی از این دست خواهم پرداخت؛ چرا که بر این باورم من هنوز هیچ چیز بلد نیستم و تا زنده ام باید یاد بگیرم تا بتوانم خوب و سالم زندگی کنم. زمان متعلق به ما است و باید از آن بهترین استفاده‌ها را برد و من در تلاشم تا بتوانم استفاده‌های خوبی از این گوهر کمیاب و گرانبها بکنم.
pic۶

فوتبالیست‌ها تاریخ مصرف دارند
این بازیگر درباره باور‌پذیری نقش خود معتقد است که حضور یک فوتبالیست به عنوان نقش اول توانست مورد توجه قرار بگیرد و مردم توانستند با بازیگر نقش اول ارتباط تنگاتنگی برقرار کنند. این سریال باعث شد تا مردم نسبت به فوتبال کنجکاوتر شوند و واقع‌بینانه‌تر رفتار کنند. وی حتی در این باره گفت: در طول کار احساس می‌کردم به نوعی دارم با بچه‌های فوتبالیست همذات‌پنداری می‌کنم و در واقع جای تک تک آنها بازی می‌کنم. شاید خیلی‌ها همیشه فکر کنند که جماعت فوتبالیست مرفهان بی‌دردند؛ اما من که در این عرصه زندگی کرده‌ام خیلی چیزها می‌دانم که هر کسی نمی‌داند. فوتبالیست‌ها هم مشکلات خودشان را دارند. فوتبالیست‌ها تاریخ مصرف دارند و واقعا فقط تا یک سن خاص می‌توانند بازی کنند. در این سریال دوستان به نمایش بخشی از زندگی یک فوتبالیست پرداختند که برای همه ناآشنا بود. این سریال به نوعی واگویه‌های یک فوتبالیست است، چرا که واقعا توانایی رویارویی با زندگی بعد از فوتبال را نداریم. ما جرات نداریم بعد از فوتبال خیلی چیزها را قبول کنیم و این بهترین درگوشی از زندگی فوتبالیست‌هایی است که مردم آنها را می‌شناختند و حالا با دید بازتری این عده را می‌شناسند. pic۷


تماس پرویز پرستویی و علی پروین با جمشیدی

اما جمشیدی در حال حاضر مشغول بازی در یک تله فیلم است و به گفته خودش، اگر بتواند از پس آن بر آید، قطعا این مسیر را به شکل حرفه‌ای دنبال خواهد کرد. او که هم‌اکنون در یک کار جدید مشغول ایفای نقش است، می‌گوید: با اینکه می‌دانستم در این سریال قرار است با خودم شوخی کنم، این نقش را پذیرفتم. از لحظه‌ای که تصمیم به این کار گرفتم و جلوی دوربین سروش صحت رفتم، حتی یک بار هم پشیمان نشدم، چرا باید پشیمان باشم وقتی کاری را آگاهانه و با شناخت شروع کرده‌ام؟ آن هم شناخت کامل!همین مساله باعث می‌شود که مورد تحسین بزرگان عرصه هنر و ورزش واقع شود، به طوری که با پخش این سریال این عده با وی تماس می‌گیرند که از این میان می‌توان به پرویز پرستویی، تهمینه میلانی، حسن فتحی و... اشاره کرد. او که سال‌ها شاگرد علی پروین بوده، می‌گوید: او هیچ وقت به من زنگ نزده بود؛ اما با پخش این سریال با من تماس گرفت، گفت: «باریکلا به غیرتت» !




سروش صحت خیلی کمک کرد
جمشیدی که در بازیگری در سریال «پژمان» بسیار سعی داشته بازی‌اش از خط بیرون نزند، این موضوع را به‌واسطه حضور خوب و پررنگ سروش صحت قلمداد می‌کند. او سروش صحت را بازیگر و کارگردانی حرفه‌ای و باسواد می‌داند که کاربلد است و برای اطرافیانش و کسانی که با او کار می‌کنند ارزش و احترام قائل است، اما بازهم اینها دلیلی بر این نیست که خود وی در این موفقیت بی‌تاثیر بوده باشد. او در این باره می‌گوید: کمک‌هایی که سروش صحت به من کرد در جای جای این سریال و جای جای بازی من تاثیرگذار بود. من اصلا فکر نمی‌کردم روزی برسد که به‌واسطه بازیگری بخواهم شهرت فوتبالی خود را ادامه بدهم. ضمن اینکه شنیده بودم در یک کار طنز ایفای نقش کردن، چندان کار راحتی نیست. شاید اگر سروش صحت نبود من خیلی از این مقوله دور می‌شدم و بازی‌ام به مرز لودگی می‌رسید و خبری از طنز و کمدی در آن نبود.