در گفتوگو با یک مترجم و نویسنده مطرح شد؛
اختلاف فاحش سرانه مطالعه و تعدّد ناشران
دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- ماه آبان با عناوین زیبایی چون روز «فرهنگ عمومی» و روز «کتاب و کتابخوانی» همراه شده است، در این میان توجه به فرهنگ کتاب خوانی و تحریر کتاب از دغدغههای بنیادی ماست. از دیرباز حرفه ترجمه نقش پررنگی را در بازار نشر و کتاب ایفا میکند. ترجمه ای که خود میتواند مهمترین عامل تبادل فرهنگ و ایجاد ارتباط میان ملل مختلف باشد.
دنیای اقتصاد، ضحی زردکانلو- ماه آبان با عناوین زیبایی چون روز «فرهنگ عمومی» و روز «کتاب و کتابخوانی» همراه شده است، در این میان توجه به فرهنگ کتاب خوانی و تحریر کتاب از دغدغههای بنیادی ماست. از دیرباز حرفه ترجمه نقش پررنگی را در بازار نشر و کتاب ایفا میکند. ترجمه ای که خود میتواند مهمترین عامل تبادل فرهنگ و ایجاد ارتباط میان ملل مختلف باشد. بر این اساس اهمیت ترجمه خوب و مترجم زبده همواره محسوس است. امیر خضراییمنش مترجم، نویسنده و ویراستار جوان مشهدی است که درباره هنر ترجمه، وضعیت و مشکلات فعلی آن از جنبههای گوناگون با دنیای اقتصاد سخن میگوید.
اهمیت گرایش به سمت ترجمه تخصصی را چقدر میدانید و فکر میکنید در حال حاضر چه جایگاهی دارد؟
ما در واقع ترجمه تخصصی به این معنا که مترجم بخواهد در حوزهای خاص ترجمه کند نداریم. در ترجمه تخصصی جدا از دانش زبانی باید دانش آن حوزه را هم داشته باشی. همیشه این حرف آقای عبدالله کوثری را به خاطر میآورم که میگفت: «من قبل اینکه بخواهم ترجمه کتابی از امریکای لاتین را شروع کنم حداقل به اندازه یک طبقه کتابخانه درباره امریکای لاتین مطالعه کرده بودم.» اگر مترجم دانش زمینهای را نداشته باشد (که اکثر مترجمان ندارند)، خیلی وقتها ترجمه غلطی را ارائه میکند که آن غلط بودن لزوما ناشی از ندانستن زبان نیست بلکه ناشی از این است که زمینه بحث را نمیشناسد و این عدم آگاهی لطمات زیادی را به ترجمه وارد میکند.
به نظر شما این مشکل در میان مترجمان ناشی از چیست؟
مشکل اصلی متوجه خود مترجمان نیست، اگر صنعت نشر واقعی وجود داشت و ناشر یک سفارش دهنده واقعی بود سراغ مترجمی را میگرفت که کارش را بلد باشد، اما وقتی این اتفاق نمیافتد هرکسی هرکاری دلش میخواهد انجام میدهد و نتیجه همین وضعیتی است که به آن دچار هستیم.
در آسیب شناسی تعدد ناشران کشور و وضعیت فعلی چه صحبتی دارید؟
ما تعداد عجیب و غریبی ناشر داریم، به نظر میرسد تعداد ناشران ما از کشورهای پیشرفته هم بیشتر است که مسلما این تعداد از ناشران وطنی یک عدد کاذب است! وقتی دقت میکنید متوجه میشوید تعداد ناشرانی که واقعا کار و درسال تعداد معقولی کتاب چاپ میکنند انگشت شمار است. ناشر صرفا فعالیت مکانیکی را انجام میدهد، هویت ناشر فراموش شده، ناشر باید نهادی را بهوجود آورد که در آنجا کار علمی صورت بگیرد، چیزی که ما تا قبل از انقلاب با ناشرانی مثل امیرکبیر و خوارزمی، شاهدش بودیم اما اکنون این اتفاق کمرنگتر و کمرنگتر شده و حتی ناشرانی که سالها پیش اعتبار داشتند سازو کار درونیشان اغلب شبیه سازو کار درونی خیلی ناشران دیگر است. این تعدد ناشر و مترجم در کشور ما که آمار مطالعه انقدر پایین است و شمارگان کتابی گاهی تنها ۵۰۰ نسخه است تناقض عجیب و غریبی است.
به طور کل مشکلات حوزه نشر را چه مواردی میدانید؟
یکی از مشکلات ناشران مسئله ویرایش کتابهاست، ناشر باید همواره یک ساز و کار ویرایشی را در پروسه چاپ یک کتاب در نظر داشته باشد. متن بهترین مترجم هم باید ویرایش شود ولی تقریبا چنین اتفاقی نمیافتد و ویراستاری تخصصی وجود ندارد. مشکل دیگری هم که اکنون در خصوص نشریات وجود دارد، عدم انتشار یک واحد خیلی مهم تولید علمی، یعنی مقاله است. محل اصلی ترجمه و انتشار مقاله باید نشریات باشد. اما ما در حوزههای مختلف با اینکه نشریات بسیاری داریم، مقالات خیلی مهم و کلیدی را ترجمه نمیکنند. بهعنوان مثال در حوزه سینما، سالها قبل در دهه ۷۰ نشریات ما خیلی وضعیت بهتری داشتند، ظاهرا خواننده هم خیلی حوصله خواندن مقالههای جدی را، که ترجمهاش کار هر مترجمی نیست، ندارد. نتیجه کلی ماجرا این است که مسئله ترجمه روز به روز کمتر جدی گرفته میشود و برای نسل جوان خوراک مناسبی در این حوزه وجود ندارد.
در قیاسی بین مترجمان نسل قدیم و جدید از نظر شما رونق و کیفیت آثار ترجمه شده به چاپ رسیده امروز با گذشته چه تغییری کرده و فکر میکنید به چه سمتی پیش میرود؟
میتوان گفت در ترجمه بیشتر از تسلط به زبان مبدا تسلط به زبان مقصد اهمیت دارد. اکنون روز به روز زبان فارسی در ترجمهها مبتذلتر میشود. امروز اساسیترین مسئله در ترجمه این است که هرکسی که در یک حدی زبان میداند احساس میکند که میتواند ترجمه کند. در گذشته کسانی وارد حوزه ترجمه میشدند که واقعا هم سوادش را داشتند و هم دغدغهاش را اما درحال حاضر گویا سواد و دغدغه آخرین درجه اهمیت را دارد! مترجم امروز نمیتواند هیچ عذر و بهانهای برای ترجمه غلط داشته باشد. انواع و اقسام واژهنامهها هست، مهمتر از آن اینترنت هست و تقریبا هرچیزی را جستجو کنی در اینترنت پیدا میشود، میزان دسترسی نسل جدید به اطلاعات با نسلهای قبل قابل مقایسه نیست ولی درعین حال کیفیت کار به شکل محسوسی پایینتر است!
بعضا شاهد تعدد ترجمه از یک اثر هستیم که چند ناشر آن را منتشر کردهاند، نظرتان در این باره چیست و فکر میکنید این روند چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت؟
نکته خیلی مهمتر این است که در حوزههای مختلف ترجمهها باری بههرجهت است، حتی کسانی که ترجمه خوبی انجام میدهند نمیدانند هدفشان از ترجمه چیست؟ همانطور که در حوزه صنعت باید به سمتی پیش رویم که باعث رونق ملی شود، در حوزه فرهنگ و تفکر هم این قضیه خیلی جدی است، وقتی ترجمه میکنیم میخواهیم جهانی را بشناسیم که نمیشناختیم و سوال اینجاست که قرار است مسائل و پرسشهای ما چگونه پاسخ داده شود؟ چون ظاهرا پرسشهای مشخصی در هیچ حوزهای نداریم ترجمههایمان هم مسیر مشخصی را دنبال نمیکند. مثلا در سینمای هالیوود که شناخته شده ترین نوع سینما است ترجمه درستی مبنی بر شناخت صحیح این پدیده صنعتی- هنری نداریم. برای اینکه چه از سمت مترجمان و چه از سمت ناشران یک مسیر و خط فکری وجود نداشته، برای ترجمههای مختلف هیچ نخ تسبیحی وجود ندارد که اینها را بهم متصل کند. لذا ما میزان زیادی تولید داریم که خواننده را بهشدت سردرگم میکند و خیلی عناوین هم در موازات هم هستند که فقط تشتت فرهنگی ایجاد میکنند، نه منجر به ایجاد آگاهی میشوند و نه مسیری را برای کارهای بعدی در آینده هموار میکنند.
آیا از نظر اقتصادی به ترجمه میتوان بهعنوان یک شغل نگاه کرد؟
هیچگونه متر و معیار مشخصی وجود ندارد، مترجمان مختلف پولهای مختلفی میگیرند ولی بهطور میانگین شرایط اقتصادی کار ترجمه اصلا خوب نیست و تنها درصورتی میتواند خوب باشد که مترجم حجم قابل توجهی کار ارائه دهد که طبیعتا این روند کیفیت را پایین میآورد. مترجمانی که درآمد خوب دارند اغلب ترجمهشان پر از ایراد است، ما یکسری مترجم جوان داریم که میزان کاری که انجام دادهاند بهطور مثال از آقای عزتالله فولادوند که ۳۰ سال است ترجمه میکند بیشتر است. باید ترجمه را کاری در کنار شغلی دیگر دید. البته در میان مترجمان خوب و قدیمی هستند افرادی که ترجمه شغل آنهاست و چون طی سالیان عناوین مهمی را که مدام تجدید چاپ میشود ترجمه کردهاند، میتوانند به ترجمه بهعنوان شغل نگاه کنند، که هرچند که بازهم درآمدش آنچنانی نیست و آنان که درآمدهای خوب دارند نتیجه ترجمههای فلهای است.
ارسال نظر