فاصله شمال تا جنوب شهر کم شد؟
«بابت کم شدن فاصله شمال تا جنوب شهر خدا را شکر میکنم»، این جملهای است که محمدباقر قالیباف شهردار تهران نیمه دیماه سال گذشته در جمع دبیران و شورایاران منطقه ۱۴ میگوید. به اعتقاد او توسعه خطوط مترو آن هم از جنوب شهر به مناطق شمالی شهر تهران نمادی از کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر است. او میگوید یک دهه برای کاهش فاصله شمال تا جنوب پایتخت تلاش شده است و کاری در شهرداری انجام نشده که اولویت آن از جنوب شهر شروع نشده باشد. قالیباف در این جلسه این جمله را هم اضافه میکند که «امکان دارد بعضی بگویند در این دوره مدیریت شهری به جنوب شهر توجه نشد، اما احتمالا آنها تازه از راه رسیدهاند و فرصت نکردهاند در جنوب شهر قدم بزنند تا ببینند چه خبر است.
«بابت کم شدن فاصله شمال تا جنوب شهر خدا را شکر میکنم»، این جملهای است که محمدباقر قالیباف شهردار تهران نیمه دیماه سال گذشته در جمع دبیران و شورایاران منطقه ۱۴ میگوید. به اعتقاد او توسعه خطوط مترو آن هم از جنوب شهر به مناطق شمالی شهر تهران نمادی از کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر است. او میگوید یک دهه برای کاهش فاصله شمال تا جنوب پایتخت تلاش شده است و کاری در شهرداری انجام نشده که اولویت آن از جنوب شهر شروع نشده باشد. قالیباف در این جلسه این جمله را هم اضافه میکند که «امکان دارد بعضی بگویند در این دوره مدیریت شهری به جنوب شهر توجه نشد، اما احتمالا آنها تازه از راه رسیدهاند و فرصت نکردهاند در جنوب شهر قدم بزنند تا ببینند چه خبر است.» کارشناسان و جامعهشناسان شهری میگویند مساله «کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر» از سه دهه گذشته مطرح شده است. برای آنکه مدیران شهری به این هدف نیز جامه عمل بپوشانند اقداماتی هم انجام دادهاند. مثل آنکه یک پادگان قدیمی در جنوب شهر را به یک فرهنگسرا تبدیل کردند یا آنکه با ساخت بزرگراه امام علی(ع) عنوان شد که دیگر دسترسی به مناطق شمالی شهر بهراحتی برای ساکنان محلات جنوبی شهر امکانپذیر است. اما سوال اینجاست که آیا اساسا امکان کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر بدون ایجاد تغییرات اساسی در ساختار جامعه ممکن است؟ و اگر ممکن است آیا چنین هدفی با اقدامات ده سال اخیر مدیریت شهری محقق شده است؟
حسین ایمانی جاجرمی، رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران معتقد است کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر نیازمند ایجاد دگرگونی اساسی در ساختار جامعه است و نمیتوان با تغییر ظاهر و کالبد شهر بدون توجه به ساختارهای کلان جامعه این فاصله را کاهش داد. او در پاسخ به این سوال که اساسا کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر به لحاظ دیدگاه جامعه شناسی امکانپذیر است گفت: ممکن نیست. برای این پاسخ هم نیاز میدانم توضیح بیشتری ارائه کنم. کاهش فاصله شمال تا جنوب ممکن نیست چون در شهرهایی که براساس بازار آزاد اداره میشوند معمولا عواملی مثل موقعیت مکانی، شهرت یک محله و... سبب میشود ساکنین آنها دچار تفاوتهای محلهای و منطقهای شوند. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم این قطببندیهای فضای اجتماعی شامل بالای شهر، میان شهر و پائین شهر شکل میگیرند که محل سکونت گروههای طبقه بالا، متوسط و پائین است.
او ادامه داد: از این رو تازمانی که ساختار جامعه بهصورت اساسی دگرگون نشود نمیتوان فاصله بین محلههای بالا و پائین شهر را کم کرد. چون ساختارهای کلان که تولید نابرابری میکند جای خودش هست. در واقع فضای شهری بازتاب یا نشاندهنده ساختارهای نابرابر در جامعه است؛ بنابراین با تغییر ظاهر و کالبد بدون دست زدن به ساختارهای کلان نمیتوان آنها را از بین برد. به تعبیری دیگر میتوان گفت هرگونه تغییر کالبدی بدون ایجاد دگرگونی در ساختارهای کلان جامعه فقط کارهای نمایشی خواهد بود. این جامعهشناس در پاسخ به این دیدگاه مدیریت شهری که از طریق ایجاد تغییراتی در فضای کالبدی شهر مثل اتوبانسازی یا توسعه مترو سعی کرده به هدف کاهش فاصله شمال تا جنوب شهر دست یابد، اظهار کرد: میتوان گفت اینها به نوعی بردن خدمات به محلات کمبرخوردار است، اما واقعیت این است که اینها تغییر اساسی در وضعیت گروههای کم درآمد ایجاد نمیکند. شاید حتی اگر بخواهیم بدبینانه به موضوع نگاه کنیم امکان دسترسی به نیروی کار ارزان قیمت را برای سرمایهداران بیشتر میکند.
او تاکید کرد: بهعنوان مثال اگر دقت کنید افرادی که بیشتر از بیآرتی که در اتوبان چمران ساخته شده است استفاده میکنند، نیروهای کاری هستند که در شمال تهران کار میکنند و در واقع یک نوع کمک به سرمایهداری بوده است؛ یعنی انتقال نیروی کار از مناطق ضعیف به مناطق ثروتمند تسهیل شده است. به تعبیری میتوان گفت این روند به نفع گروههای پردرآمد بوده است تا به نفع گروههای کم درآمد. در مجموع میتوان گفت مدیریت شهری امکان دسترسی به خدماتی را فراهم کرده است، اما در وضعیت آنها تغییر بنیادین داده نشده است. جاجرمی در پاسخ به این سوال که آیا اساسا تحقق چنین هدفی در توان یک دولت محلی به تنهایی است، عنوان کرد: از بین بردن فاصله طبقاتی و کاهش آن از دست دولت محلی به تنهایی ساخته نیست. بلکه برنامههای کلان در سطح ملی نیاز است و برنامههای دولت محلی میتواند مکمل آنها باشد. در ایران هم شهرداری تمام امور شهر را در دست ندارد؛ بنابراین نمیتواند به تنهایی برای ایجاد تغییرات اساسی برنامهریزی کند. البته شهرداری مشابه این اهداف را زیاد گفته است و اگر قرار بود شهرداری تمامی آنها محقق کند تمام زندگی شهروندان را برنامهریزی میکرد. به نظر میرسد اراده افرادی که در حال حاضر شهرداری تهران را در دست دارند تبدیل شهرداری به یک نهاد تام است.
او در توضیح مفهوم نهاد تام گفت: نهاد تام به معنی نهادهایی است که از لحظه تولد تا مرگ شما همه امور را میخواهند کنترل کنند، یعنی به افراد بگویند چه کاری را انجام دهند و چه کاری را انجام ندهند. شاید از این جهت باید خوشحال باشیم که شهرداری نتوانسته همه امور را به دست بگیرد.حتی برخی شعارهایی که روی دیوارها نوشته میشود نشان میدهد که مدیریت شهری خودش را فراتر از یک دستگاه محلی میبیند، البته ممکن است بهصورت ناخودآگاه انجام شود. این استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی اقدامات مدیریت شهری طی سالهای گذشته، نه تنها فاصله شمال تا جنوب شهر را کم نکرده بلکه به بیشتر شدن آن هم انجامیدهاست، افزود: در این خصوص مطالعاتی برای شناسایی ارتباط بین رشد اقتصادی و فقر انجام شده که نشان میدهد با هر میزان سقوط رشد اقتصادی چند واحد به فقر جامعه اضافه میشود. در واقع در سالهای گذشته نرخ رشد اقتصاد کشور نزولی بوده و حتی گزارشهایی وجود دارد که زیر صفر بوده؛ بنابراین گسترش فقر را داشتیم. وقتی رشد اقتصادی کم میشود چطور میتوان فاصله طبقاتی را کاهش داد؟ وقتی رکود غیرتورمی در کشور وجود دارد شرایط به نفع ثروتمندان تمام میشود، برای همین با اقدامات خدماتی نمیتوان به این هدف دست پیدا کرد؛ چراکه زمانی که خدمات در مناطق جنوبی هم گسترده میشود فردی که درمناطق محروم شهر زندگی میکند حتی پول ندارد هزینه ناچیز خدمات را پرداخت کند، مثلا امکانات برای کودکان در جنوب شهر ایجاد میشود در حالی که کودکان در خانوادههای ساکن جنوب شهر مجبور هستند برای گذران زندگی و رهایی از فقر کار کنند.
ارسال نظر