«گذشته» پیشنهاد وسوسه‌انگیزی بود
محمد غلامی‌پور بدون شک نام «علی سرابی» در بین بازیگران یک نمایش از دلایلی است که تماشاگر را به سالن تئاتر می‌کشد.
بازیگری که نشان داده بازیگری برای او یک امر جدی محسوب می‌شود و برخلاف خیلی از جوانان توانای این عرصه که حضور موفقشان بر روی صحنه استمرار نداشت، «سرابی» در طی این سال‌ها همیشه از یک سطح کیفی قابل قبولی برخوردار بود و درخشش وی در نقش‌های مختلف نام آن نمایش را بر سر زبان‌ها انداخت؛ اما امسال برای «علی سرابی» سال پربار و پرکاری بود. اجرای دو نقش در نمایشی از «محمد یعقوبی» به نام «مرد بالشی»، «هفت ترانه قدیمی» کار «محمد رحمانیان»، همکاری در مجموعه «کلاه قرمزی»، دوبله فیلم «گذشته» اثر «اصغر فرهادی» و بازی در سریال «مهرآباد» تنها بخشی از کارنامه هنری او در سال 92 است که شاید بتوان از این حیث به او پرکار‌ترین بازیگر سال لقب داد؛ اما «سرابی» در حال حاضر با دو اجرای همزمان به نام‌های «روایت ناتمام یک فصل معلق» به کارگردانی «هومن سیدی» و «قرار» به کارگردانی «سیامک احصایی» به روی صحنه است. با این بازیگر توانای عرصه تئاتر در خصوص نقش‌های متفاوتی که امسال در نمایش‌های متفاوت داشت و از سختی‌های اجرای دو نقش به طور همزمان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.
از سریال «مهرآباد» شروع کنیم. آیا نقش «کیا» و نقش اول، «علی سرابی» را به تلویزیون کشاند یا دغدغه اقتصادی که غالبا بازیگران تئاتر را به سمت سینما و تلویزیون سوق می‌دهد؟
به لطف خدا، من هیچ مشکل اقتصادی ندارم که به‌خاطر آن بخواهم کار تصویر انجام دهم. به اندازه کافی تئاتر درآمد خوبی برای من دارد و خدا را شکر از تئاتر بیش از گذران زندگی حاصل می‌شود. در وهله اول به‌خاطر متن قوی «مهرآباد» مرا جذب کرد. و بعد از آن کاراکتر اصلی این سریال بود که بسیار دوستش داشتم، اما در کنار اینها، گروه تولیدی این سریال، کارگردان و بازیگرانی که قرار بود رودر روی بنده بازی کنند مرا ترغیب کرد تا این سریال را انتخاب کنم.
خیلی از کارگردانان حرفه‌ای تئاتر از رفتن بازیگران تئاتر به سمت تصویر گله دارند و معتقدند این کار آنها را از توانایی‌شان دور می‌کند. در این خصوص نظر شما چیست؟
به نظر بنده، این حرف نمی‌تواند غلط باشد، اما نیاز به کمی اصلاح دارد. رفتن بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون به شرط اینکه بازگشت به تئاتر نداشته باشند و تمرینات مداوم بازیگری را پشت سر نگذارند، نه تنها در ایران بلکه در هیچ جای دنیا کار درستی نیست و بازیگر را از توانایی‌اش دور می‌کند. خیلی از بازیگران به سمت تصویر می‌روند و دیگر تمرینات مداوم بازیگری ندارند و این عامل باعث افت کیفی آنها در طولانی‌مدت خواهد شد. اما با اصل ماجرا که بازیگر به مدیوم دیگری برود و کار کند هیچ مشکلی وجود ندارد و بنده هم با این مساله هیچ مخالفتی ندارم. بازیگر یعنی شخصی که بتواند نقش کسی دیگر را ارائه بدهد و این مساله محدود به هیچ مدیوم خاصی نمی‌شود. بازیگر باید از پس یک نقش به خوبی برآید چه در مدیوم سینما، چه در مدیوم تلویزیون، چه تئاتر یا نمایش رادویی.
در خصوص روی آوردن بازیگران سینما به تئاتر چه نظری دارید؟ فکر نمی‌کنید این کار یک میانبر غیر‌حرفه‌ای برای دستیابی به گیشه باشد و از سوی دیگر بازیگران سینما هم می‌خواهند از این طریق توانایی‌شان را به رخ بکشند، در حالی که بسیاری از بازیگران مستعد جوان پشت درها می‌مانند؟
من هیچ مخالفتی با این جریان ندارم. اصل آمدن بازیگران سینما به تئاتر و دوستان هنرمند من که در تصویر کار می‌کنند و از عمومیت بیشتری برخوردارند نه تنها ضرری برای تئاتر نداشته؛ بلکه بسیار برای جامعه تئاتری ما دارای منفعت بوده است. نه تنها این کار برای جامعه تئاتری ما بلکه در رشد کیفی بازیگران سینمای ما نیز تاثیر بسزایی داشته است. آنچه بدیهی است این مساله است که از وقتی این دوستان به تئاتر آمدند سالن‌های بیشتری برای تئاتر ساخته شد و مردم بیشتری برای دیدن تئاتر آمدند. اینها نکات مثبت این جریان و اتفاق است، اما این نکته را باید اضافه کنم که صرف وجود یک چهره برجسته سینمایی الزام یک گیشه پربار نخواهد بود. بسیاری از تئاترها با این چهره‌ها به روی صحنه رفت که پس از اجراهای اولیه با اقبال عمومی مواجه نشد و بسیاری از تئاترها بودند که هیچ چهره‌ای در آن نبوده اما بلیط آن به‌راحتی پیدا نمی‌شد. بنابراین اینها دلیل تعیین‌کننده سطح کیفی تئاتر نیست؛ اما مشکلی که اغلب در این جریان پیش می‌آید این است که دوستان هنرمند من که از سینما به صحنه تئاتر می‌آیند توانایی تمرین زیاد ندارند چون تئاتر هنری بسیار سخت و پیچیده است و خلق بازیگر و بازیگری در صحنه تئاتر بیشتر از مقابل دوربین اتفاق می‌افتد و همین امر توانایی بسیاری از بازیگر می‌طلبد. عده بسیار زیادی از دوستان سینمایی و تصویر ما آمدند در تئاتر کار کردند و در واقع این توانایی را نداشتند و این عدم توانایی را اینگونه انعکاس دادند که تمرین زیاد توانایی بازیگر را از بین خواهد برد. آنها تمرین زیادی نمی‌کردند، قوانین تئاتر را که باعث رشد بازیگر می‌شود زیر پا گذاشتند، به ساعت تمرینی، رفت و آمد و. . . بی‌احترامی کردند که باعث شد از سوی بعضی از این دوستان، فضای مسمومی در جامه تئاتری ما ایجاد شود. ناخودآگاه خود تئاتر این افراد را پس خواهد زد، اما بسیاری از دوستان سینمایی بودند که درست در مقابل این افراد قرار داشتند و حرمت تئاتر را حفظ کردند. به عنوان نمونه «پیمان معادی» که یکی از مطرح‌ترین بازیگران سینمایی ما است در عرصه تئاتر بسیار مرتب و منظم بود و تمرینات بدن، بیان و دیگر قوانین تئاتر را رعایت می‌کرد و این نشان می‌دهد که این شخص بازیگری را دوست دارد و برایش احترام قائل است و در هر جایگاهی سعی در ارتقای خودش دارد؛ بنابراین با آمدن این دسته از بازیگران نه تنها بازیگران بیشتری به بدنه تئاتری ما افزوده خواهد شد؛ بلکه تماشاگران بیشتری از یک تئاتر با کیفیت استقبال خواهند کرد و این جریان یک تقابل و تاثیر مشترک بر روی تئاتر و سینمای ما
خواهد داشت.
خیلی‌ها معتقد بودند مهاجرت «محمد رحمانیان» یکی از اتفاقات تلخ جامعه تئاتری ما است و پدیده مهاجرت سدی در برابر بروز توانایی این افراد است. از بازی در «هفت ترانه قدیمی» و تجربه مشترک با «محمد رحمانیان» بگویید؟
مساله مهاجرت نیست که هنرمند را با افت مواجه می‌کند. ممنوعیت، دگم بودن نگاه مدیران دولتی، بسته بودن و سانسور در حد اعلی و خفقان فرهنگی و هنری است که باعث می‌شود هنرمندان مولف مانند «محمد رحمانیان» و بسیاری از افراد دیگر که تاثیر زیادی بر روی جامعه فرهنگی ما داشتند دستخوش افت نسبی شوند. نویسندگی سخت‌ترین نوع از هنر است و یک نویسنده سالیانی از عمر و فکر خود را هزینه می‌کند تا یک اثر هنری و درام را خلق کند. حال اگر این درام با حب و بغض‌های مسوولان دولتی (به خصوص مسوولان دولت قبلی) مواجه شود، مشخص است که فشار زیادی به آن هنرمند وارد می‌شود و باید به هزار مساله حاشیه‌ای فکر کند که این مساله تمام تمرکز او را از بین می‌برد. هنرمندان ما کماکان همان اشخاصی هستند که پیش‌تر دیده‌ایم و هنوز دارای همان توانایی‌ها هستند؛ بنابراین باید یک آسیب‌شناسی اتفاق بیفتد تا ببینیم کجای سیستم مدیریتی اشکال دارد که این مساله پیش می‌آید.
اما در خصوص محمد رحمانیان باید بگویم، یکی از انگشت شمار‌ترین هنرمندان بزرگ این مرز و بوم است. کار کردن با محمد رحمانیان و تعداد انگشت شمار دیگر، همواره برای من یک آرزو بوده و خواهد بود. گرچه با رحمانیان به آرزویم رسیدم و با ایشان کار کردم، اما کماکان آرزو دارم ایشان و امثالهم مجددا به بنده پیشنهاد بدهند تا بتوانم باز در کارهایشان بازی کنم. بنده این حرف را در مقام بازیگری می‌گویم که سال‌ها بازیگری را به شدت و به صورت کاملا حرفه‌ای دنبال کردم و در حال حاضر جایگاه ویژه‌ای در بازیگری دارم، ولی با تمام این اوصاف همچنان این اشخاص برای بنده آرزو هستند و دلم می‌خواهد همیشه بتوانند کار کنند و بنده بتوانم در کارشان بازی کنم. «ترانه‌های قدیمی» یکی از این کارها بود و نقش متفاوتی را ارائه دادم که چالش بازیگری داشت و چیزهای بسیاری از آن آموختم و احساس می‌کنم یکی از نقش‌های ماندگار من در تئاتر
خواهد بود.
در شش ماه اول سال ۹۲، شما یکی از بازیگران پر کار بودید. بازی در «مرد بالشی» و «هفت ترانه قدیمی» و حالا دو اجرای همزمان را در پیش دارید. هر دو نقش شما در کار «محمد یعقوبی» و «محمد رحمانیان» نقش‌های متفاوت و سنگینی بودند. آیا این تفاوت نقش در یک بازه زمانی کوتاه بر روی کار بازیگر تاثیر نخواهد گذاشت؟
قطعا برای یک بازیگر بسیار بد است و نمی‌تواند از تمام توانایی خود استفاده کند. اما میخواستم بار دیگر خود را محک بزنم که پس از سال‌ها کار کردن چقدر توانایی دارم و به لطف خدا توانستم از این آزمون موفق بیرون بیایم. امسال سال بسیار پربار و یکی از بهترین سال‌های زندگی هنری من بود. از اول سال در مجموعه «کلاه قرمزی» با آقای طهماسب همکاری داشتم. بلافاصله بعد از آن در فیلم سینمایی«ملبورن» به عنوان بازیگردان در کنار «پیمان معادی»، «نگار جواهریان»، «مانی حقیقی» و غیره بودم. پس از آن با «محمد یعقوبی» با نمایش «مرد بالشی» به روی صحنه رفتم. «مرد بالشی» در دو وهله اجرا شد که یکی از سخت‌ترین متن‌های نمایشی برای یک بازیگر بود که من تا کنون خوانده‌ام. بنده دو نقش را در این نمایش بازی کردم. در اجرای اول یکی از نقش‌ها و در اجرای تمدید شده نقش را عوض کردم که خود این کار تجربه بسیار سنگینی برای من بود. کار بعدی که یکی از افتخارات زندگی هنری من شد تجربه مشترک با «اصغر فرهادی» بود که فیلم «گذشته» را دوبله کردم. «ترانه‌های قدیمی» با «محمد رحمانیان» تجربه بعدی بود که نقش بسیار متفاوتی برای من داشت. و دو کار همزمان دیگر که بنا به دلایلی مجبور شدم هر دو کار را به طور همزمان قبول کنم. کار «هومن سیدی» و «سیامک احصایی» که از هفته پیش آغاز شد. درست است حجم بالایی کار گرفتم و قبول دارم هرگز یک بازیگر نباید به این کار تن بدهد؛ اما در بعضی مواقع اتفاقاتی برای آدم پیش می‌آید و پیشنهادهای وسوسه انگیزی به آدم می‌شود که هرگز نمی‌شود از آنها گذشت.
دوبله فیلم گذشته مطمئنا یکی از همان پیشنهادها وسوسه انگیز بود که نتوانستید از کنارش بگذرید. می‌خواستم نظرتان را در خصوص دوبله این اثر بدانم و اینکه اگر فیلم دیگری برای دوبله به شما پیشنهاد می‌شد، آیا قبول می‌کردید؟
قطعا گذشته یکی از آن پیشنهادها بود. بعید می‌دانم اگر این پیشنهاد از سوی کارگردان دیگری بود آن را قبول می‌کردم. این پیشنهاد را به‌خاطر دوبله قبول نکردم؛ بلکه می‌خواستم در کنار اصغر فرهادی هر چقدر هم کوتاه قرار بگیرم و چیزی از دانش این مرد بزرگ بیاموزم. اما در این مجال مقدور نیست، تا در مورد دوبله این کار صحبت شود. فقط به همین بسنده کنم که بسیار ایده جالب و جذابی بود که از سوی اصغر فرهادی عنوان شد و بسیار تجربه گران بهایی برای بنده بود.
شما دو اجرای همزمان، «روایت ناتمام یک فصل معلق» و «قرار» را به روی صحنه دارید. اجرای دو کار به طور همزمان دارای چه سختی‌هایی است؟ فرو رفتن در دو شخصیت متفاوت در یک زمان آیا تا حدودی غیر‌طبیعی نیست؟ در کل اگر بخواهید یک آسیب شناسی روانی از این کار داشته باشید، چقدر به لحاظ روحی بازیگر تحت فشار است؟
در ابتدا باید اعتراف کنم که اشتباه بزرگ زندگی‌ام را انجام می‌دهم؛ اما اعتقاد دارم در بعضی مواقع انسان باید به‌خاطر برخی مسائل اشتباهات عمدی مرتکب بشود و به جان بخرد. دقیقا همین کاری که من انجام دادم. از لحاظ روحی روانی فشار بسیاری بر بازیگر وارد می‌شود. فرض کنید شما باید از خودتان بیرون بزنید و نقشی را بازی کنید و دوباره از خودتان کنده شوید و نقش دیگری را ایفا کنید. کار بسیار اشتباهی است، اما بنا به بعضی دلایل مجبور بودم به این کار تن بدهم.
برای آینده چه برنامه‌ای دارید؟ آیا امکان دارد «علی سرابی» را دوباره در سینما و تلویزیون ببینیم؟
به شدت خسته هستم و نیاز به استراحت دارم. اما یک صحبت‌هایی با دوستان شده و به احتمال فراوان یا در یک مجموعه تلویزیونی برای ایام نوروز یا در یک فیلم سینمایی کار می‌کنم، اما تا پایان سال بعید است کار تئاتر داشته باشم.