شبهجزیره اسرارآمیز - ۲۴ تیر ۹۵
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
با این حال، جوچه در اصل به دینی دولتی تبدیل شده و در نتیجه، تجدید نظر اساسی در آن بعید است. همانطور که در قسمت دوم این کتاب- که به اقتصاد کرهشمالی میپردازد- نشان داده شده است بدون ارزیابی مجدد و اساسی جوچه، تغییرات اقتصادی قابل توجه رخ نمیدهد و بنابراین، رکود اقتصادیِ دائمی همچنان وجود خواهد داشت. جوچه به پوشش خفت بار کرهشمالی تبدیل شده و مانع از این شده که کشور از اقتصاد دستوری و مرکزیِ سفت و سخت و سیاست «ابتدا ارتش» فاصله بگیرد. هزینه بالای نظامی، سیاستهای اقتصادی فاجعهبار و توقفِ تغییر سیاسی تا زمانی که جوچه نیروی نظری غالب در جامعه است ادامه خواهد داشت.جوچه محصول کیم ایل سونگ و پس از او، کیم جونگ ایل بود. اکنون، کیم جونگ اون، بهعنوان جانشین پدر، تنها مفسر واقعی این باور تلقی میشود و هر کس دیگری در جامعه کرهشمالی در معرض اتهام رویزیونیسم (تجدیدنظرطلبی) یا انحراف و آسیب پذیری در برابر این نظریه قرار دارد. در نتیجه، این نظریه میگوید که ما باید رهبری کرهشمالی را به شکلی دقیقتر مورد بررسی قرار دهیم.
زایش کیش شخصیت
یک کیش شخصیت فوقالعادههالهای پیرامون شخصیت دو رهبر نخستین کره شمالی تنیده بود و یک کیش شخصیت جدید هم در حال فرو بردن کیم جونگاون در خود است. بررسی این کیش شخصیتها و درک نقش کیم ایلسونگ و فرزند و جانشینش کیم جونگایل، «رهبر بزرگ» و «رهبر عزیز»، ضروری است، چراکه آنها در تفسیر کره شمالی از تاریخ سیاسی، توسعه اقتصادی و نظام اجتماعی خود مهم هستند. این دو نفر، اغلب، نوع تعامل کره شمالی با دنیای خارج و نحوه رفتار جامعه بینالمللی با این کشور را تعریف کردهاند. در مواقعی، مخالفان کره شمالی توهینهایی به رهبران این کشور کردهاند و در نتیجه، این مساله تضاد میان کره شمالی و مخالفان را به امری بسیار شخصی تبدیل کرده است. برای مثال، پرزیدنت بوش در سال ۲۰۰۲ و در دیدار با سناتورهای جمهوری خواه، کیم جونگایل را با یک «کوتوله» مقایسه کرد و او را همچون «یک بچه لوس در سر میز شام» توصیف کرد در حالی که ریچارد آرمیتاژ، معاون وزیر خارجه امریکا، او را فردی «بیثبات» نامیده است. با وجود کیش شخصیت افراطی بهکار گرفته شده برای این دو نفر اما درک و شناخت آنها و اینکه چرا دستگاه دولتحزبی که آنها بر ساختند همچنان در قدرت باقی است بسیار مهم است. کیش شخصیتی که هماکنون پیرامون کیم جونگاون ساخته شده بعدا به تفصیل بررسی میشود؛ چراکه کیش شخصیت او بهدلیل این واقعیت در مرحله نوپا و ابتدایی خود است که مرگ پدرش نسبتا ناگهانی بود؛ بنابراین هیچ تلاش مشابهی از سوی او شبیه به آنچه کیم جونگایل انجام داد تا کیش شخصیتی برای خود بسازد وجود نداشت. اگرچه کیش شخصیتهای مهم دیگری در جهان سوسیالیستی شبیه به کیش شخصیت در کره شمالی وجود داشته، اما بیتردید هیچ کدام همچون کره شمالی تام و تمام نبوده یا چنین توجیه نظری آشکاری، آنگونه که در جوچه مندرج است، نداشتهاند.
در تمام عمر رهبرانی مانند مائو و استالین، جزئیات دوران جوانیشان و مشاغل آغازین و زندگی روزمرهشان در هالهای از رمز و راز مانده است؛ با این حال، کره شمالی، ترفیع وجهه این افراد را به سطح دیگری رسانده است. کیش شخصیت استالین تا حد زیادی بخشی از دوران زندگی او در صومعه تفلیس را محو کرده و در مورد نقش او در انقلاب روسیه پیش از سال ۱۹۱۷ و نزدیکی رابطه اش با لنین اغراق شده است. کیم جونگایل هم به نوبه خود، زیر رنگین کمانی در یک کوهستان مقدس زاده شد. در حالی که کیش شخصیت مائو آشکارا ریشههای او را پرولتاریایی کرده و دوران شرم آور دستیار کتابدار در پکن بودن را فراموش کرده اما نقش این رهبر چینی در مبارزات چریکی واقعی و اساسی بود. ازسوی دیگر، در مورد تجربیات چریکی کیم ایلسونگ بسیار اغراق شده و افسانههایی در مورد آن ساخته شده است.کیش شخصیت تنیده شده پیرامون کیم ایلسونگ به چند دلیل ساخته شد. بیشتر این دلایل توضیحدهنده تعمیم این کیش به کیم بعدی یعنی کیم جونگایل بود. در میان این دلایل، همانا ضرورت تضمین کنترل بیچون و چرا بر کره شمالی از سوی کیم اول و جناح سیاسی اویکی از چندین جناح در جنبش کمونیستی کره شمالیبود. کیم در نظر سیستم شوروی و به واسطه دوران حضورش بهعنوان مبارز چریک، در تاسیس جمهوری دموکراتیک خلق کره فردی بسیار جوان شناخته میشد. برای تداوم بقای کره شمالی پس از تخریبهای گسترده جنگ کره و در محیط جنگ سرد، کیم تلاش میکرد تا دولت جدید انقلابی را با مخلوطی از مارکسیسملنینیسم شوروی، مائوییسم، ملیگرایی کرهای و کنفوسیوسیسم - چنانکه دیدیمتقویت کرده و سر پانگه دارد. از نظر آیین کنفوسیوس مفهوم رهبر قدرتمند با «حکم بهشت» [در دست] مفهومی مشروع بود. انتقال قدرت به پسر هم ضامن تداوم کیشی بود که حول کیم ایلسونگ وجود داشت و هم باعث تضمین حفظ رژیم با ایجاد کیشی مشابه پیرامون کیم جونگایل بود. اکنون که کیم جونگاون در قدرت است، کیش شخصیتی که پیرامون کیم اول و کیم دوم وجود داشت قرص و محکم بر سر جای خود برقرار است.
ارسال نظر