شبهجزیره اسرارآمیز (بخش هجدهم)
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود).
ترجمه: محمدحسین باقی
پایتخت کرهشمالی یکی از ناشناختهترین مکانها در کره زمین است. برای بیش از نیم قرن حکومت کرهشمالی با دقت تمام، امکان دسترسی به تصاویر و گزارشها از پیونگ یانگ را مدیریت کرده و این بدین معناست که برای مردم خارج از کرهشمالی این شهر هنوز بسیار ناشناخته است. آن تصاویری که از پیونگ یانگ منتشر میشود به دقت مهندسی شده است و معمولا تجمعات بسیار سازمان یافته یا رژه در هنگام مراسم خاص را منعکس میسازد. به ندرت زندگی مردم معمولی نشان دادهمیشود (یا اصلا نشان داده نمیشود). به همین ترتیب، در درون کشور، پیونگ یانگ از سوی رسانههای دولتی بهعنوان پایتخت انقلاب نشان داده میشود؛ بنابراین، بسیاری از ساکنان این کشور تصور اندکی از واقعیت هستی و زندگی روزانه در پایتخت دارند. در این سلسله مقالات که ترجمهای است از کتاب «کره شمالی: دولت پارانویا» به قلم پاول فرنچ تمام زوایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و ایدئولوژیک کرهشمالی بررسی شده است. شاید اطلاعات ارائه شده در این بخش، کمتر به چشم خوانندگان فارسی زبان آمدهباشد. این سلسله مقالات که ترجمه فصلهایی از کتاب مذکور است میتواند اطلاعاتی غنی از هر آنچه در کرهشمالی میگذرد به خواننده ارائه دهد.
از ابتدا استدلال میشد که علایق فردی باید در جایگاه دوم قرار گیرد. کرهشمالی در طول جنگ کره ویران شد. پس از تاسیس جمهوری دموکراتیک خلق کره، هدف اولیه احیای صنعت و به پیش بردن دوباره آن، راهاندازی مجدد چرخه کشاورزی و برقراری سقفی بالای سر مردم بود. در ابتدا، در دسترسترین منابع مالی به سوی ساخت کارخانه و توسعه صنایع سنگین و نیز زیرساختها هدایت شد؛ منابع اندکی به سوی مسکن سوق داده شد. بنابراین، با تجربه مستقیم، مردم عادت میکنند که ارضای حس آسایش خود را در وهله دوم قرار دهند. از آیین کنفوسیوس در کرهشمالی برای تقویت ایده جامعه همگن استفاده میشود؛ جامعهای که البته از سوی حزب کارگران کره و در گام اول در قالب افرادی مانند کیم ایل- سونگ و سپس کیم جونگ- ایل و اکنون کیم جونگ- اون اداره میشود. استفاده از مبانی فکری کنفوسیوس به رژیم اجازه میدهد که حس تعلق ملی را تقویت کند- که در ترکیب با مفاهیم ستیز طبقاتیِ جوچه و مارکسیسم- لنینیسم و نیز مفاهیم مائوئیستی بازسازی ملی- نظم اجتماعی را حفظ میکند. این ترکیب طبقه، ملت و جامعه- که از سوی اقتصاددانان لیبرال غربی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد- برای تقویت مفهوم فرد بهعنوان «سهامداران» در کشور، در سیستم و در پشتکار فرد برای مواجهه با دشمنان و کسانی که به عقیده دولت به دنبال از بین بردن کشور هستند مورد استفاده قرار میگیرد. در این معنا، حمله به کشور- کلامی یا فیزیکی (به معنای اقدام نظامی، ممنوعیت یا تحریم)- حمله به کل جامعه تلقی میشود. این تفکر به هم پیوسته برای اینکه توضیح دهد چرا دولت در پیونگ یانگ ظاهرا بسیج میلیونها نفر را در تظاهرات «همزمان» آسان مییابد و هر تحریم پیشنهادی علیه کرهشمالی را اقدامی جنگی میشمرد راهی طولانی در پیش دارد. درحالیکه به وضوح یک عنصر اجبار وجود دارد اما این به تنهایی نمیتواند گویای خشم واقعیای باشد که از سوی بسیاری از شهروندان احساس میشود.
مفاهیم کنفوسیوسی نیز با نظریه جوچه جور در میآید تا جایی که شامل احساس وفاداری گروهی و ترغیب جهتگیری گروهی در جامعه میشود. کارمندان به اعضای کاری آن گروه تبدیل میشوند حتی اگر آنها در خارج از کادر رهبری یا حزب باشند. همچون دیگر جوامع کاملا کنفوسیوسی - مانند ژاپن، چین و کرهجنوبی - رقابت ها و تیم های ورزشی بین کارخانهای و فعالیتهای اجتماعی اهمیت زیادی دارد. هر چند، در مورد کرهشمالی، نفوذ مکتب کنفوسیوس در جامعه به هر دو شکل کار میکند. در اصل، دولت اشتغال کامل و استاندارد اساسی زندگی را وعده میدهد؛ کارگران اما وعده وفاداری میدهند. اشتغال مادامالعمر، دستمزد و دسترسی به کالاها از طریق نظام سهمیهبندی دولتی در اختیار کارگران در کرهشمالی قرار میگیرد. در عوض، بسیاری از کارگران به شدت به محل کار خود احساس وفاداری میکنند، هرچند شاید آنقدر دارای انگیزه نیستند که به فکر سوددهی شرکتی باشند که در آن کار میکنند. در این معنا، کاهش گسترده در نیروی کار در بسیاری از شرکتهای دولتی (SOEs) غیرممکن است چرا که اعتماد دو طرفه کنفوسیوسی شکسته میشود.
اگرچه جوچه به وضوح از عناصر اندیشه کنفوسیوس بهره میگیرد که عمیقا در روح و روان کرهای ریشه دوانده اما دولت مطالعه کنفوسیوس، نوشتهها یا تفاسیر او را تشویق نمیکند. اخلاق مکتب کنفوسیوس، آنگونه که از سوی پیونگ یانگ تفسیر میشود، در اندیشه «کیم ایل- سونگیسم» پیچیده شده است. البته فساد سیاسی یا سرکوب، انحرافات آیین کنفوسیوس هستند که استدلال میکند رهبران باید با الگو حکومت کنند و اینکه اصول اخلاقی همچون آب در سراشیبی جریان مییابد. رهبران کرهشمالی درک میکنند که هدایت با الگو در آیین کنفوسیوس مهم است، اما با این حال، آنها هیچ مخالفتی را تحمل نمیکنند. تاثیر آیین کنفوسیوس در جلسات راهنمایی منظم و «فوری» احساس میشود؛ مفهومی که تغذیهکننده تداوم کلی کیش شخصیت است. هم کنفوسیوس و هم منسیوس استدلال میکردند که اگرچه نباید هرگز از پدر و مادر نافرمانی کرد دولت قابل تغییر است و در صورتی که از قدرت سوء استفاده کند میتوان آن را سرنگون کرد. اگرچه عنصر کنفوسیوسیِ جوچه به ندرت بهصورت آشکار پذیرفته میشود اما کیم ایل- سونگ یک بار یک کمونیست خارجی را بهدلیل انتقاد از کیش شخصیت «رهبر بزرگ» با گفتن اینکه «ما با فرهنگ کنفوسیوسی زنده ایم» سرزنش کرد. جوچه مفهوم «رهبر عالی» را با استفاده از تفکر سنتی کنفوسیوسی و کرهای برای ایجاد این برداشت از پیشوا که مظهر وحدت فکر و عمل است تقویت میکند. زیر سوال بردن جوچه همانا زیر سوال بردن پیشوا است درحالیکه وفاداری منجر به موفقیت میشود.
ارسال نظر