وقت اضافه!

امان اله باطنی- حتما شما هم صحنه های ترافیک سنگین در محور کرج - چالوس را بارها و بارها دیده اید و یا حتی با آن مواجه شده اید، ترافیک سنگینی که همین چند وقت پیش مسافران را در تعطیلات عید فطر مجبور به خوابیدن کنار جاده کرد و حتی در خبرها خواندیم چندین نفر از مسافران در تونل کندوان گرفتار مسمومیت و محتاج امداد رسانی شده اند. حتما شما هم در فست فودهای شلوغ شهر در حین غذا خوردن متوجه چشم های مسلحی شده اید که منتظر خالی شدن میز شما، به قول ضرب المثلی آن، لقمه هایتان را شمرده اند و حریم خصوصی تان را اینگونه در نوردیده اند. حتما شما هم در کافی شاپ های شلوغ شهر بجای لختی آرامش با اسپرسو و موزیک بی کلام، در ازدحام کافه نشین ها دچار تشویش شده اید و بعد از تجربه اینهمه پیش خود گفته اید که این چه تفریحی بود که خستگی های ما را نه تنها بدرنکرد، بلکه آن را فزون تر ساخت...

باید اذعان نمود تقریبا برای افراد جامعه این تجربه ای عمومی ست و بیشتر آنها درگیر چنین تجربه ای در تفریحات خود بوده اند. از این روچند پرسش اینجا خود نمایی می کند اینکه جامعه ما چقدر معنای تفریح را درک کرده است؟ ارزش افزوده تفریح در جامعه ما چقدر شناخته و تعریف شده است؟ چه کسری از تفریحات آگاهانه و با برنامه قبلی انجام میشود و چه کسری از آن تصادفی است و بر اساس عادت های کلیشه ای انجام می شود؟ اگر بپذیریم مهم‌ترین کارکرد تفریح کمک به بازتولید زندگی در ابعاد سالم و غیر آسیب‌شناختی آن است؛ آنگاه باید تفریح را بخشی از زندگی و اساسا بخشی از سبک زیست برشمرد اما همین گزاره یعنی " تفریح به مثابه بخشی از سبک زیست " هنوز برای جامعه معنادار نیست و عملا جامعه در بسیاری از موارد تفریح را بخشی از سبک زیست خود نمی پندارد .

به عبارتی تفریح در زندگی ما در بسیاری از موارد معنای " وقت اضافه " را می دهد، وقت اضافه ای که از نامش پیداست امری مازادست و باید بالاخره یک طوری آن را طی کرد. درحالی که اگر تفریح بخشی از سبک زیست ما باشد برای گذراندن آن برنامه داریم. شاید در مکالمات بسیاری از فیلم های خارجی شنیده باشید جملاتی چون " تعطیلات خوش بگذره " یا " تعطیلات را کجا میری" و یا در صفحات روزنامه خبرهایی خوانده باشید مبنی بر آنکه شخصیت های سیاسی یا سلبریتی تعطیلات خود را در فلان مکان می گذرانند. همه اینها نشان دهنده مهم بودن تعطیلات و نیز معنا داربودن تفریح به عنوان بخشی از سبک زیست در زندگی آنهاست.

در مباحث جامعه شناسی ما با سه سطح رفتار ، کنش و ساختار یا نهاد مواجهیم. رفتار ساده ترین متغیر در علوم انسانی ست، یک درجه پیچیده تر از رفتار، کنش تعریف شده و پیچیده ترین متغیر جامعه شناسی نیز ساختاراست. رفتار مفهومی ست روانشناسانه و در جامعه شناسی کمتر مورد تبیین قرارگرفته اما کنش به معنای رفتار معنادار بیشتر مورد تبیین قرار گرفته است. رفتارها تصادفی، واکنشی ، دفعی و زودگذر هستند در حالیکه کنش ها ادامه دار، متسلسل، معنادار و ایجابی اند، هنگامی که یک رفتار تثبیت شود به کنش و هنگامی که یک کنش تثبیت گردد به ساختار یا نهاد تبدیل می شود. اگر بخواهیم ازاین منظر به مفهوم تفریح نظر بیافکنیم باید بگوییم درصد زیادی از تفریح در ایران، رفتاری ست تا کنشی و ساختاری. زود گذر، تصادفی، بی برنامه و بدون نقشه راه است، شاخص فرسودگی اجتماعی در آن بالاتر از رفاه اجتماعی ست.

مقصد تفریح در بسیاری از موارد پشت فرمان ماشین شکل می گیرد و از همین روست بسیار میشنویم این محاوره را که : " بالاخره یه طرفی میریم " و این ناشی از نبود ساختار و نهاد برای تفریح بخصوص در طبقه متوسط است، در حالی که طبقات مرفه اجتماعی تفریحاتشان به رغم لاکچری بودن ساختارمندتر و نهادی تراست، آنها می دانند آخر هفته به باغ یا ویلای شخصی می روند و قرارست این میزان ساعت را در تفریح با این افراد بگذرانند. حقیقت آنست در جوامع توسعه یافته ، تفریح در خدمت ارتقای شاخص های توسعه انسانی است لذا تفریح یک نهاد است تا یک رفتار، نهادی متداوم ، پایدار و تثبیت شده و از همه مهم تر تفریح بخشی از سبک زیست جامعه است که برای آن برنامه می‌ریزد و بر روی چگونه گذراندن آن فکرمی کند وبلکه وسواس به خرج می دهد، در چنین جوامعی با توجه به نهادمند شدن تفریح ما شاهد پیدایش تورهای تفریحی و به تبع آن تخصصی شدن تفریحات و برون سپاری برنامه ریزی توسط افراد برای تفریحاتشان به دست یکسری از موسسه های گردشگری هستیم.

در حقیقت افراد تعیین محتوا و شکل تفریح شان را بدست نهاد هایی می سپارند که در این کار تخصص دارند و کمترین هزینه و بیشترین فایده را به آنها تحمیل می کنند. از طرف دیگر برای تفریحات فردی نیز سایت هایی چون www.Tripadvisor.com یا اپلیکشین هایی چون گوگل استریت ویو الگوی مصرف را در تفریحات به مراتب آگاهانه تر کرده و به نهادمند شدن تفریحات کمک شایانی نموده است. جالب است بدانید در گذار تاریخ با دوران مدرن و صنعتی در اروپا، ابتدا زندگی انسان‌ها به طور کامل مورد یورش پدیده «کار صنعتی» قرارمی‌گیرد. در قرن نوزدهم مردم شهرنشین تقریبا هیچ نوع تفریحی نداشتند و کار، حتی زمان استراحت طبیعی آن‌ها را نیز از میان می‌برد. این دورانی بود که سرمایه‌ی صنعتی در پی ایجاد بالاترین انباشت ثروت بود. خانواده‌ها از زن و مرد و کودکان در کارخانه‌ها یا معادن کار می‌کردند و زمان آزادشان در شبانه روز به زحمت به ۸ ساعت می‌رسید که اگر می‌توانستند صرف خوابیدن و خوردن می‌کردند. این وضعیت البته چندان نپایید و به زودی جنبش‌های مقاومت و مطالباتی کارگران آغاز شد که می‌خواستند زمان استراحتی از آن خود داشته باشند، به این ترتیب بود که در مبارزه‌ای طولانی کار به ۸ ساعت در روز و ۵ یا ۶ روز در هفته تقلیل یافت و بعدها، مرخصی با حقوق نیز به این امر اضافه شد.

بدین ترتیب بار دیگر زمانی برای تفریح به وجود آمد که در سیری صعودی در جامعه مدرن تا بروز بحران‌های سرمایه‌داری ابتدا در دهه ۱۹۳۰ و سپس از سال‌های ۱۹۷۰ و سرانجام در اوج خود از دهه ۱۹۹۰ تا امروز شروع به سقوط کرد. امروز تفریح از یک سو به بخشی عظیم تبدیل شده است که یکی از بزرگ‌ترین بخش‌های اقتصادی را تشکیل می‌دهد، اما از سوی دیگر به دلیل بحران عمومی سرمایه‌داری و اقتصاد و سیاست در جهان، و شکننده شدن چشم‌انداز‌های طبقه متوسط، عصر طلایی آن؛ یعنی دموکراتیزه شدن این بخش و گسترش عظیم آن در طبقات متوسط درآمد جامعه با رکود و حتی پسرفت روبرو شده است. در این میان در ایران نیز در باب الگوی مصرف تفریحات، تغییراتی قابل توجهی را مشاهده می کنیم. جامعه ایرانی در گذار به مدرنیته تفریحاتش نسبت به قبل نهادمندتر شده است، در سالهای اخیر طبقه متوسط ایرانی برای اخرهفته بلیت سینما و تئاتر و کنسرت را اینترنتی رزور می کند یا با تورهای داخلی مسافرت ناتورالیستی را تجربه می کند یا با رصد پروازهای چارتر راهی کیش، مشهد، شیراز و اصفهان می شود و یا آخر هفته را به باغ تالارها یا رستوران های سنتی بیرون شهر می رود . هرچند تفریحات فرهنگی طبقه متوسط هنوز با تفریحات دیگر آن تفاوتی معنادار دارد اما به هرحال نشان می دهد تفریحات این طبقه نهادمندتراز قبل شده است .

در اصفهان اما به خاطر صبغه مذهبی آن همواره بخش بزرگی از تفریحات زیارتی بوده تا سیاحتی و مقصد آن اماکن متبرکه بوده است اما با توجه به آنکه بیشترین میزان مهاجرت پس از تهران با ۱۴.۷ به اصفهان انجام می شود و به دنبال تغییرات بافت اجتماعی اصفهان در سال های اخیر شاهد تغییراتی در الگوی مصرف اصفهانی ها برای تفریح بوده ایم . از طرف دیگر در اصفهان با توجه به برخی فرهنگ های نهادی شده ، تفریحات، بیشتر کلامی و به شکل دور هم نشینی و مصاحبت جمعی بوده تا فردی؛ اصفهانی ها در تفریح مایل به حرف زدن بوده اند چنانکه مکتب طنز اصفهان نیز متاثر از کاراکترهایی چون ارحام صدر به طنز کلامی نزدیک تر بوده است تا طنز رفتاری و از همین رو قهوه خانه نشینی یا دورهم نشینی در پارک ها و مصاحبت جمعی و کلامی در حاشیه زاینده رود بخشی از فرهنگ تفریح اصفهانی ها بوده و زاینده رود برای اصفهانی ها حکم " بارانداز اجتماعی " را داشته که در کنار آن بار روزمرگی هایشان را بر زمین می گذاشته اند و حتی مکتب آواز اصفهان زیر پل خواجو بارور شده است اما با خشک شدن زاینده رود به عنوان بزرگترین تفرجگاه اصفهانی ها عملا ما شاهد ترافیک تفریح در کافی شاپ ها، فست فودها، کوه صفه و میدان نقش جهان هستیم و بحران زاینده رود سرانه فضای تفریح را در اصفهان دچار بحران نموده است.