آژانس اطلاعات مرکزی(سیا)، شعبه خاور نزدیک و آفریقا، اداره برنامه‌ها، واشنگتن، ۲۳ سپتامبر ۱۹۵۲. سند شماره ۱۳۶

۱- اجازه دهید اول نظرات منفی را بیان کنم. همان‌طور که در ادامه می‌آید، این نظرات آن قدر زیاد و مهم هستند که تردید جدی درمورد عملی بودن این برنامه ایجاد می‌کنند:

1- رویکرد منفی

الف: واکنش شاه به طرح‌هایی که او تدوین کرده است و این مساله که او در نهایت اقدامات قاطعی اتخاذ می‌کند. شاه در ابتدا تردید می‌کند، سپس تصمیم می‌گیرد موضع مثبتی اتخاذ کند و در آخرین لحظات نمی‌تواند از پس مساله بر بیاید، این موضوع بیشتر از آنکه در ایران تاثیرگذار باشد، بر ناظران حوزه سیاسی تاثیرگذار است. من معتقدم ناظران حوزه سیاسی احساس می‌کنند از هیچ جنبه مثبتی نمی‌توان روی شاه حساب کرد. اگر سازمان با این موضع موافق باشد، این برنامه پیش از اینکه اجرا شود، حذف می‌شود.

ب: این فرض که ایران و بریتانیا در نهایت در مورد مساله نفت به توافق خواهند رسید. برنامه شما مستلزم این فرض است و من مطمئن نیستم که این فرض درست باشد. آیا راه‌حل مذاکره‌ای وجود خواهد داشت؟ ایران به راحتی با جونز یا دیگران قرار نخواهد گذاشت و رسیدن به راه‌حل برایش مهم نخواهد بود.

ج: این فرض که ارتش ممکن است در حمایت از تلاش شاه یا در یک کودتای حقیقی به کار گرفته شود. مطمئنا تا چند ماه پیش در ارتش افراد بلند پایه‌ای بودند که با توجه به این فرصت از شاه حمایت می‌کردند و با ملی‌گرایی افراطی مخالفت می‌کردند. این افراد عمدتا ژنرال‌هایی بودند که ستون اصلی ارتش رزم‌آرا را تشکیل می‌دادند و پس از ترور رزم‌آرا از سمت‌های خود برکنار شدند. اما اگرچه ما مدرکی نداریم، به احتمال بسیار زیاد مصدق در پاکسازی ارتش از شر همه آنها و همچنین افسرهای شناخته شده طرفدار بریتانیا، خلاص شده است. بنابراین مساله این است که چه کسی برای برقراری ارتباط و یا اعمال نفوذ باقی می‌ماند؟

2- رویکرد مثبت

فکر نمی‌کنم این برنامه برای حمایت از شاه موثر خواهد بود. پس ما چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ اول از همه این مساله را در نظر بگیریم که مصدق یک انسان فانی است. بنابراین حمله قلبی یا تصمیم شخصی برای کناره‌گیری یا عدم محبوبیت، او را طی یک سال از قدرت حذف خواهد کرد. اما چه کسی جانشین او می‌شود؟ ما باید احتمالات بسیاری را بررسی کنیم:

الف: برخی چهره‌های برجسته در میان اطرافیان او مانند صالح، بقایی، مکی و دیگران.

ب: کاشانی

ج: یک سیاستمدار ارشد

د: یکی از همکاران محافظه‌کار مصدق.

کدام احتمال محتمل‌تر است؟ بند الف محتمل نیست. هیچ یک از افراد ذکر شده در این بند پیگیری شخصی و زیرکی سیاسی برای پیروی از مصدق را ندارند. بند ب هم محتمل نیست. درپی ناکامی قوام، بند ج هم محتمل نیست. اما بند د امکان‌‌پذیر به‌نظر می‌رسد و به احتمال زیاد کاظمی (سید باقر ملقب به مهذب‌الدوله) جانشین مصدق می‌شود. این احتمال وجود دارد که کلید آینده در موضع‌گیری حزب ایران نهفته باشد. به اعتقاد من این حزب قدرتمندتر از آن چیزی است که در ایران تصور می‌شود. فرد کلیدی حزب ایران الله‌یار صالح است و رویکرد واشنگتن نسبت به او به خوبی آینده دولت ایران را تعیین خواهد کرد. به اعتقاد من باید بدانیم آیا ایالات‌متحده دارای رویکردی جامع و درست نسبت به صالح هست یا خیر و اگر چنین رویکردی ندارد، ما باید رویکردی را تدوین کنیم و بفهمیم به اعتقاد صالح در صورت جایگزینی مصدق چه تحولاتی رخ خواهند داد. این طرح چندان دور از ذهن نیست اما یک برنامه مشخص برای اجرا هم نیست، با این وجود همه طرح‌هایی که تا امروز مطرح شده‌اند از نظر من بسیار بلندپروازانه هستند. ما باید متوجه باشیم که نمی‌توانیم برای هرچیزی راه‌حل فوری ارائه دهیم و باید مستحکم‌تر و آرام‌تر اقدام کنیم.

امضا: دان ویلبر

عملیات دوگانه چکمه و آژاکس

عملیاتی که طی آن دولت دکتر مصدق سرنگون شد را عملیات آژاکس نامیده‌اند. این عملیات از طریق ستاد مشترک آمریکا و انگلیس در قبرس کلید زده شد. کرمیت روزولت رئیس اداره خاور نزدیک سازمان سیا، از طرف آمریکا ماموریت یافت در همکاری با کریستوفر وودهاوس، مامور انگلیس عملیات را پیش ببرند. آنها در داخل ایران نیز چندین متحد سازمانی داشتند؛ شاپور ریپورتر (فرزند اردشیر جی) از این عوامل بود. این ستاد در فروردین سال ۳۲ بودجه‌ای یک میلیون دلاری از طرف سیا دریافت کرد تا از نظر مالی تامین شود و دست به کار عملیات کودتا علیه دولت مصدق شوند. از سوی دیگر به هندرسون، سفیر آمریکا و راجر گویران، رئیس ستاد سیا در تهران اختیار تام داده شد تا بدون نیاز به مجوز اضافی همه این یک میلیون دلار را به مصرف برسانند. در اردیبهشت ماه، ویلبر، مامور مخفی، ماموریت یافت در همکاری نزدیک با سازمان ضد جاسوسی بریتانیا (اس‌آ‌اس) نقشه سرنگونی مصدق را بریزد. اجرای این کودتا در ۲۵ مرداد شکست خورد و شاه از ایران فرار کرد و به رم گریخت. اما ستاد آژاکس کار خود را دنبال کرد و سه روز بعد ویلبر در پیامی فوری به وزارت امور خارجه آمریکا نوشت: موفق شدیم!

مصدق فانی است