تهدیدی به نام کاهش باروری
پیش از گری بکر، انتخاب باروری بهطور گستردهای خارج از محدوده تحلیل اقتصادی قرار داشت، علاوهبر آن هیچ دلیلی وجود نداشت که اطلاعات موجود در زمینه باروری، یک مکانیزم اقتصادی را پیشنهاد کنند. مشاهدات نشان میدهد که در کشورهای صنعتی، بهرغم افزایش دستمزدها نرخ باروری بهشدت کاهش یافته است. بهطور مشابه در بسیاری از مطالعاتی که از اطلاعات مقطعی استفاده کردهاند، رابطه بین درآمد خانواده و باروری نزولی یا ثابت نشان داده شده است. این امر نیز حاکی از تغییر رویکرد خانوادهها به مساله فرزندآوری و ازدواج است.
پیش از گری بکر، انتخاب باروری بهطور گستردهای خارج از محدوده تحلیل اقتصادی قرار داشت، علاوهبر آن هیچ دلیلی وجود نداشت که اطلاعات موجود در زمینه باروری، یک مکانیزم اقتصادی را پیشنهاد کنند. مشاهدات نشان میدهد که در کشورهای صنعتی، بهرغم افزایش دستمزدها نرخ باروری بهشدت کاهش یافته است. بهطور مشابه در بسیاری از مطالعاتی که از اطلاعات مقطعی استفاده کردهاند، رابطه بین درآمد خانواده و باروری نزولی یا ثابت نشان داده شده است. این امر نیز حاکی از تغییر رویکرد خانوادهها به مساله فرزندآوری و ازدواج است.با این وجود، کار اقتصاددانانی همچون بکر در مورد نظریه انتخاب باروری مدلی اقتصادی ارائه میدهد که طبق آن فرزندان همانند کالاهای بادوام مصرفی نظیر خانه، خودرو و موارد این چنینی در نظر گرفته میشوند. البته این لفظ «کالا» نباید به معنای مصطلح آن نزد عامه تعبیر شود و باید در واژهشناسی اقتصاد از آن بهعنوان هر چیزی که داشتن یا مصرف آن بهنوعی مادی یا روانی مطلوبیت یا بهطور کلی رضایت به همراه داشته باشد، تعبیر کرد.
اگر به گذشته نگاه کنیم، میتوانیم ببینیم که باروری و فرزندآوری و تعداد فرزندان ارتباط مستقیمی با مناسبات تولید داشته است، بهطوری که فرزندان علاوهبر اینکه بهنوعی نقش بیمه را برای والدین ایفا میکردهاند، در اموری مانند تقسیم کار نیز نقش داشتهاند. این در حالی است که در جهان امروز با پدیدههایی نظیر به تعویق افتادن ازدواج و در نتیجه کاهش تعداد فرزندآوری، این نقش بهگونهای متفاوت تغییر یافته است. برای بیشتر والدین، فرزندان به مثابه منبع درآمد روانی یا رضایت نیز بهشمار میروند، اما از نظر اقتصادی همان طور که گفتیم کالای مصرفی محسوب. با این حال اطلاق کالا به فرزندان موجب میشود که بتوان برای آن عرضه و تقاضا را تعریف کرد.
با این تعریف تقاضا برای فرزندآوری شامل موارد بسیاری از جمله درآمد، کیفیت تربیت فرزندان، شرایط اقتصادی و برخی عوامل دیگر میشود و بهطور کلی میتوان برای آن تحلیل هزینه - فایده انجام داد. در واقع از نظر اقتصاددانان، خانوادهها میتوانند با انتخاب عقلایی با توجه به شرایط تغییر کرده و وضعیت خود، نه تنها تعداد فرزندان بلکه همچنین میزان مخارج صرف شده برای آنان را تعیین کنند تا بهنوعی کیفیت آنها را بالا ببرند. به قول برخی از محققان، تغییرات و کاهش در میزان فرزندآوری به جز به تعویق افتادن ازدواج، به این امر نیز ارتباط دارد که سرانه مخارج والدین برای فرزندان افزایش چشمگیری نسبت به قبل یافته است. عواملی نظیر مدرسه، دانشگاه و بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و هنری موجب میشود منابع خانواده به سمت تولد تعداد فرزند کمتر و باکیفیتتر متمایل شود. این امر توضیحی برای این پدیده است که چرا با وجود افزایش درآمد والدین، تعداد فرزندآوری کاهش یافته است.
از سوی دیگر، فرزندان با وجود مطلوبیتی که دارند، اگر در چارچوب هزینه - فایده مورد بررسی قرار گیرند، هزینههای زیادی نیز همراه دارند. از منابع مادی گرفته تا منابعی همچون زمان. افزایش سطح تحصیلات بهویژه در میان زنانی که توانایی اشتغال آنان، حضور آنان در مشاغل را افزایش داده است و احتمال ترقی شغلی و دست یافتن به فرصتهای بهتر را برای آنان فراهم کرده است، در تعویق ازدواج و فرزندآوری نقشی غیرقابل انکار داشته است. اگر بار دیگر به بحث کالای مصرفی بودن فرزند که در نظریات گری بکر مطرح شده است، نگاهی بیندازیم، مشاهده میکنیم که افراد به مصرف کالاهای با کیفیتتر علاقه بیشتری دارند و حاضرند مخارج بیشتری نیز در قبال آن صرف کنند. همین امر را میتوان به بحث فرزندآوری نیز تسری داد. یعنی والدین با سرمایهگذاری بر فرزندان خود، علاوهبر اینکه کیفیت آنها را بالا میبرند، بهنوعی مطلوبیت و رضایت خود را نیز بیشتر میکنند.
از آنچه گفته شد، مشخص میشود که در نگاه اقتصاددانان فرزندآوری و تصمیمگیری در این مورد به تحلیل آنها بستگی دارد و کاهش فرزندآوری که منجر به افزایش کیفیت تربیت آنها شود در واقع میتواند پیامدهای مثبتی نیز به همراه داشته باشد. با این همه نمیتوان از پیامدهای منفی این اقدام نیز چشمپوشی کرد که بهویژه در کشورهای در حال توسعه در حال رخ دادن است. برای مثال میتوان به کشور خودمان اشاره کرد که کاهش تعداد فرزندآوری و در نتیجه نسل جوان آینده بهنوعی تهدید برای رشد باثبات کشور تلقی میشود؛ زیرا تغییر ساختار سنی کشور موجب می شود که در چند دهه آینده، ایران با انبوهی از جمعیت مسن روبهرو باشد که کار جوانان کفایت مخارجی همچون بیمهها و مستمری آنان را ندهد. همین امر گویای آن است که در این مبحث باید به هزینههای بزرگتری بیش از هزینه فردی فرزندآوری و ازدواج نیز توجه و تدابیری در این خصوص اتخاذ کرد.
ارسال نظر