گفتوگویی را با دکتر مجتبی لشکر بلوکی، مدرس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
اقتصاد، اولویت آخر مدیران
وقتی تصمیم به خرید کالا دارید یا وقتی میخواهید از خدمات خاصی بهره ببرید، بدون شک به دنبال نامهایی آشنا میگردید. نامهایی که شاید پیش از این شکل و مشخصات آن را به ذهنتان سپردهاید یا از آنها خاطراتی دارید. بدون شک در جوامع رو به رشد و همچنین پیشرفته، صاحبان صنایع و اقتصاددانان و مردم جامعه از اهمیت نشانهای تجاری آگاه بوده و تقریبا در تمامی موارد خرید یا سفارش کالا وخدمات به نشانها و نامهای تجاری معتبر توجه میکنند. این امر باعث شده که تقریبا در تمامی بازارهای مصرف دنیا، نشان های تجاری حکومت کرده و نبض بازار را به دست گیرند.
وقتی تصمیم به خرید کالا دارید یا وقتی میخواهید از خدمات خاصی بهره ببرید، بدون شک به دنبال نامهایی آشنا میگردید. نامهایی که شاید پیش از این شکل و مشخصات آن را به ذهنتان سپردهاید یا از آنها خاطراتی دارید. بدون شک در جوامع رو به رشد و همچنین پیشرفته، صاحبان صنایع و اقتصاددانان و مردم جامعه از اهمیت نشانهای تجاری آگاه بوده و تقریبا در تمامی موارد خرید یا سفارش کالا وخدمات به نشانها و نامهای تجاری معتبر توجه میکنند. این امر باعث شده که تقریبا در تمامی بازارهای مصرف دنیا، نشان های تجاری حکومت کرده و نبض بازار را به دست گیرند.
اهمیت نشان تجاری تا جایی است که هر شرکت تجاری یا خدماتی برای موفق شدن در مسیر کار و کسب خود به نزد افراد متخصص در این امر رفته و حتی برای ایجاد یک نشان تجاری موفق دست به جیب شده و هزینههای بسیاری میکنند. براین اساس، در ایران نیز هستند بسیاری از تجار و فعالان اقتصادی که به اهمیت این موضوع پی برده و برای رسیدن به این امر نیز تلاش کردهاند، اگر چه هنوز در این مسیر راههای بسیاری نرفته باقی مانده است. در تعریف این واژه باید گفت که نشان تجاری یک نام، عبارت، طرح، نماد یا هر ویژگی دیگری است که مشخصکننده «خدمات یا فروشنده» محصولی خاص باشد که به وسیله آن از دیگر محصولات و خدمات مشابه متمایز میشود. اهمیت و جایگاه معنوی
نشان های تجاری در تجارت آنچنان است که برخی سرمایهگذاران حتی پس از ناکامی آن به هر دلیل حاضر به تغییر آن نیستند و معتقدند زمانی در اوج بوده و ذهن بسیاری را به خود معطوف کرده و مشهور کردن دوباره آن بسیار سادهتر از مطرح کردن نشان تجاری جدید است.
طبق مستندات موجود، دهه ۴۰ شمسی برای ایران، درخشانترین دوران بنیانگذاری نشان های تجاری بوده است که متاسفانه بنا به هر دلیل بیشتر آنها اکنون به خاطرهها پیوسته است و از آن پس تاکنون ایران نتوانسته نشان جهانی موفقی را به بازارهای بینالمللی معرفی و آن را حفظ کند. هرچند در دهه ۴۰ شمسی برخی صنعتگران و فعالان عرصه اقتصادی پایههای ساختن نشان تجاری در ایران را بنا نهادند اما به دلیل بیتوجهی و سوء مدیریت تلاش چند ساله آنها که میتوان گفت مراحل اولیه جهانی شدن تولیدات ایران را طی کرده بود از بین رفت. در این زمینه میتوان از ظهور و سقوط نساجی مازندران، آزمایش، صنام، هپکو، کفش وین، کفش ملی و حالا ارج و پارس الکتریک نام برد، نشان های تجاری که هر روز از نابودی یکی از آنها میشنویم. به این بهانه گفتوگویی را با دکتر مجتبی لشکر بلوکی، مدرس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو هیات مدیره شرکت سرمایهگذاری خارجی ایران (ایفیک) ترتیب دادهایم.
چرا نشان های ملی کشور در سالها و دهههای اخیر یک به یک نابود شدهاند یا در حال نابودی هستند؟
در ابتدا بهعنوان مقدمه باید اشاره کنم در سفرهایی که به سه کشور بزرگ آسیای میانه، خاورمیانه و اروپا داشتم در فرصتی که پیش آمد، به سه هایپرمارکت رفتم و محصولات را از نزدیک نگاه کردم. آنجا بود که بارها با حسرت از خودم پرسیدم چرا، واقعا چرا؟ ایران در بین بیش از هزارنشان تجاری که در آن فروشگاهها به فروش میرود، جایی ندارد؟ چرا نام و نشان ایرانی شکل نمیگیرد و چرا نامها، نامآور نمیشوند؟
این سوال واقعا سوال پیچیدهای است و بدیهی است که جواب واحدی ندارد. اساسا تحلیل پدیدههای اقتصادی- اجتماعی، بر اساس رویکرد تک علیتی و خطی اشتباه است. میشود لیست بلندبالایی از علل و عوامل احتمالی را برشمرد. اما در رابطه با سوال شما من فقط و فقط میخواهم روی یک عامل متمرکز شوم. به نظر من یکی از مهمترین علتهای عدم شکلگیری و پایداری نشان های تجاری در ایران، این است که اقتصاد و تولید در اولویت آخر قرار دارد. درست است در تمام سخنرانیها و تریبونها و اعلامیهها و اخبار، صحبت از اولویت اقتصاد و تولید است. اما اولویت یک موضوع از گفتار و کلام بهدست نمیآید. اولویت یک موضوع از انتخابی است که یک مجموعه در لحظات دشوار انجام میدهد. ما هیچ گاه تولید و اقتصاد را در انتخابهای دشوار در اولویت قرار ندادیم، وقتی میخواهیم با موضوع قاچاق برخورد کنیم، پیش خودمان میگوییم که برخورد با مرزنشینان تبعات احتمالی دارد، بنابراین بگذاریم که این اتفاق بیفتد ولو اینکه به چند تولیدکننده داخلی فشار بیاید. وقتی نهادهای خاص وارد فعالیتهای اقتصادی و «مال»سازی میشوند، به این فکر نمیکنیم که ورود این نهادها به عرصه تولید، اثر برونرانی دارد و فضا را برای تنفس بخش خصوصی واقعی تنگ میکند. زمانی که بر سر دو راهی برخورد با آنان قرار میگیریم ولو در حد مالیات، باز ما تولید توسط بخش خصوصی را در پای برخی ملاحظات، قربانی میکنیم.
وقتی حادثه حمله به سفارت عربستان رخ میدهد، به این فکر نمیکنیم که تخاصم با آن کشور چه تبعات اقتصادی دارد و ممکن است که بخشی از نظام مالی ما آسیب ببیند (نمونه فشارهایی که عربستان بر نهادهای مالی توسعهای و تجاری از جمله بانک فیوچر بحرین آورده است). در اینجا نیز اقتصاد در اولویت بعدی قرار میگیرد!
وقتی صحبت از بهبود محیط کسب وکار میشود. برخی از دستگاههای دولتی و حکومتی برای بهبود شاخصهای خود همکاری نمیکنند. اما ما گزارش عدم همکاری آنان را منتشر نمیکنیم چون باز هم در دو راهی رسوا نکردن مدیرانی که همکاری نمیکنند و بهبود فضای تولید، ما آبروی دولت را انتخاب میکنیم.
بنابراین به نظر شما بخش زیادی از مشکلات به مشکلات ساختاری اقتصاد کشور و دخالت سایر نهادها و سازمانها بر میگردد؟
بله، از این دست میشود، مثالهای زیادی زد. متاسفانه باید بگویم تولید و اقتصاد در ایران در پای ملاحظات سیاسی، بینالمللی و اجتماعی قربانی میشود. این موضوع از آنجا ناشی میشود که ما هنوز فکر میکنیم، بچه پولداریم! چون هر جا کم آوردهایم با درآمدهای نفتی بر همه چیز سرپوش گذاشتهایم. چون توانستهایم به جای اینکه 40 میلیون را به عرصه کار و تولید فرا بخوانیم، 75 میلیون یارانه بگیر دست و پا کنیم.
چه راهکاری برای ایجاد نشان های تجاری جدید و حفظ و بقای سایر شرکتها پیشنهاد میکنید؟
نشان های تجاری ایرانی شکل نمیگیرند چون اقتصاد فقط پشت تریبونها در اولویت اول است اما پشت میزها یعنی جایی که تصمیمات گرفته میشود، جایی بهتر از اولویت آخر پیدا نمیکند. هر جا بین اقتصاد و موضوع دیگری انتخاب کردیم، اقتصاد و تولید انتخاب نشد.
ارسال نظر