چند سؤال درباره پرداخت وام نوسازی بافت‌های فرسوده
حسین ثنایی‌نژاد
عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
در خبرها آمده بود که «در پی ابلاغیه جدید بانک مرکزی به بانک عامل بخش مسکن، مسئولیت پرداخت ۵۰ هزار فقره وام نوسازی بافت فرسوده که قرار بود امسال پرداخت شود، به بانک مسکن محول شده است تا طی سه ماه باقیمانده از سال جاری، پرونده‌های تشکیل‌شده در سیستم بانکی بابت اخذ وام ساخت مسکن، به جریان بیفتد و ساخت‎و‎ساز در محدوده ارزان‌ قیمت شهرها رونق بگیرد.»
من اقتصاددان نیستم اما به خود حق می‎دهم به عنوان یک شهروند که نسبت به چنین مسائلی حساس است، حداقل سؤالات خودم را از متخصصان امر و دست‎اندرکاران این تصمیم بپرسم.
۱- عدد ۵۰ هزار فقره «وام نوسازی بافت فرسوده» در مقایسه با رقم چند میلیونی واحدهای مسکونی فرسوده در شهرهای مختلف چقدر معنی‎دار می‎تواند باشد؟ شاید اگر بدانیم فقط در محدوده شهرداری ثامن مشهد که منطقه کوچکی از اطراف حرم امام رضا(ع) است، حدود ۱۳ هزار و ۵۰۰ واحد مسکونی فرسوده وجود دارد، به ناچیز بودن عدد ۵۰ هزار فقره برای کل کشور پی می‎بریم!

۲- رقم حداکثر ۵۰ میلیون تومان وام برای نوسازی این واحدهای مسکونی چقدر کارساز است؟ پایین‎ترین رقمی که از طرف کارشناسان مسکن برای هزینه تمام شده احداث یک متر مربع واحد مسکونی اعلام شده حدود یک میلیون تومان است به عبارت دیگر چنانچه متقاضی هیچ هزینه‎ای برای تملک ملک فرسوده نپردازد، با این وام فقط ۵۰ متر مربع با کیفیت خیلی پایین می‎تواند نوسازی کند.

۳- آیا اصولا نوسازی واحدهای فرسوده شهرها به صورت خرده مالک کار درستی است؟ می‏دانیم که واحدهای مسکونی بافت‎های فرسوده دارای سهم عرصه کوچکی هستند؛ همین عرصه‎های کوچک نیز در بسیاری از املاک به دلیل فوت مالک اصلی یا اختلافات دیگر میان چندین وارث و مالک تقسیم می‎شود. در این صورت تجمیع این املاک به وسیله خود مالکان به گونه‎ای که بتوانند با مصرف چندین وام ۵۰ میلیون تومانی خود یک مجتمع مسکونی مناسب با واحدهای ۵۰ متر مربعی احداث کنند، به شدت کار دشواری است؛ با این توضیحات چاره‎ای نمی ماند جز اینکه هر واحد مسکونی به صورت انفرادی مورد بازسازی قرار گیرد؛ اکنون بافت فرسوده شهری را تصور کنید که فرو کوبیده شده و به جای آن خانه‏های یک طبقه کوچک با کیفیت پایین سر برآورده است! چنین بافت شهری ناقص‎الخلقه‎ای چه سودی دارد و برای چه هدفی است؟! چهره شهر را زیبا می‎کند یا گرهی از مشکلات مسکن را باز خواهد کرد؟

۴- آیا با چنین کاری، زمین‎های ارزشمند شهری محدوده مرکزی شهر از بین نمی‎روند؟ آیا ارزش افزوده‎ای را می‎توان برای چنین بناهایی منظور کرد؟

۵- برای پر سود کردن سرمایه، معمول این است که سرمایه‎های کوچک را به روش‌های مختلف تجمیع کرده و برای پروژه‎های بزرگ مصرف می‎کنند که سوددهی بیشتر و بازده بهتری دارند. آیا در این طرح عمل معکوس انجام نشده است؟ آیا یک سرمایه کلان دولتی به اجزای بسیار خرد تبدیل نشده که بیشتر شبیه برنامه‎هایی است که در دولت قبلی انجام می‎شد و همه ناموفق بودن آن را شاهد بودیم؟

۶- آیا بهتر نبود مبلغ کل این وام برای کل کشور که دو هزار میلیارد تومان اعلام شده است، به ۱۰۰ شرکت مسکن‎ساز (هر شرکت ۲۰ میلیارد تومان) داده می‎شد در قبال اینکه این شرکت‎ها نیز سرمایه مشارکتی کافی از سهام‌داران خود فراهم ساخته و اقدام به تملک و ساخت مجموعه‎های ۲۰۰ واحدی می‎کردند.در این صورت هم امکان کنترل استانداردهای ساخت‎وساز در چارچوب طرح‎های جامع شهری فراهم می‎شد و هم از پراکنده‎سازی و نازیباسازی شهرها جلوگیری به عمل می‎آمد و در کنار آن امکان نظارت بر هزینه کرد وام‎ها و نیز تضمین بازپرداخت آن‎ها برای بانک عامل آسان‎تر می‎شد.