احمد، برادر مجتبی جراهی:
انتخاب حق مجتبی بود
احمد جراهی از همان ابتدای وقوع مشکل در برنامه برودپیک با حضور در جلسات متعدد تلاش میکرد در جریان جزئیات حادثه قرار گیرد، پس از اطمینان از عدم موفقیت گروه نجات، او در گفتوگویی با «دنیایاقتصاد» مردم را تنها حامی خانوادههای نگران معرفی کرد. پس از یکسال بار دیگر با او گفتوگو کردیم و از او درباره اتفاقات روی داده در این مدت پرسیدیم. شما خودتان کوهنورد هستید و حتی قبل از مجتبی عضو باشگاه آرش بودهاید. در این یکسالی که گذشت خانواده شما چه قدر از جزئیات حادثه مطلع شد؟
فکر میکنید اگر به خانواده من بگویند نقطه جغرافیایی محل کمپ بچهها این بود یا جی پی اس چنان شده بود، متوجه چیزی خواهند شد؟ یا اگر بگویند سرطناب مجتبی بود و ته طناب در دست فلانی چیزی تغییر خواهد کرد؟ اگر بخواهند گزارشی منتشر کنند، آن گزارش یک گزارش فنی و تخصصی خواهد بود و به چه درد خانواده من میخورد که بخواهند دنبالش باشند.
فکر میکنید اگر به خانواده من بگویند نقطه جغرافیایی محل کمپ بچهها این بود یا جی پی اس چنان شده بود، متوجه چیزی خواهند شد؟ یا اگر بگویند سرطناب مجتبی بود و ته طناب در دست فلانی چیزی تغییر خواهد کرد؟ اگر بخواهند گزارشی منتشر کنند، آن گزارش یک گزارش فنی و تخصصی خواهد بود و به چه درد خانواده من میخورد که بخواهند دنبالش باشند.
احمد جراهی از همان ابتدای وقوع مشکل در برنامه برودپیک با حضور در جلسات متعدد تلاش میکرد در جریان جزئیات حادثه قرار گیرد، پس از اطمینان از عدم موفقیت گروه نجات، او در گفتوگویی با «دنیایاقتصاد» مردم را تنها حامی خانوادههای نگران معرفی کرد. پس از یکسال بار دیگر با او گفتوگو کردیم و از او درباره اتفاقات روی داده در این مدت پرسیدیم. شما خودتان کوهنورد هستید و حتی قبل از مجتبی عضو باشگاه آرش بودهاید. در این یکسالی که گذشت خانواده شما چه قدر از جزئیات حادثه مطلع شد؟
فکر میکنید اگر به خانواده من بگویند نقطه جغرافیایی محل کمپ بچهها این بود یا جی پی اس چنان شده بود، متوجه چیزی خواهند شد؟ یا اگر بگویند سرطناب مجتبی بود و ته طناب در دست فلانی چیزی تغییر خواهد کرد؟ اگر بخواهند گزارشی منتشر کنند، آن گزارش یک گزارش فنی و تخصصی خواهد بود و به چه درد خانواده من میخورد که بخواهند دنبالش باشند. یک گزارش فنی میگوید ایرادهای کار کجا است و این برای تیمهای دیگری که بخواهند در آن سطح فعالیت کنند مناسب خواهد بود. کوهنوردان درس خواهند گرفت و براساس تجربه موجود تصمیمگیری خواهند کرد. در این بین ناراحت هم نمیشوم که بیایند و بگویند تقصیر ما بوده است. جسارت شنیدن این حرف را هم دارم. اگر بخواهیم در این لایهها وارد شویم اتفاقات بسیاری وجود دارد که هیچ چیزی را نهتنها برای خانوادهها عوض نمیکند، حتی ممکن است اوضاع را برایشان سختتر هم بکند.
پس به نظر شما نوع برخورد خانوادهها با این اتفاقات کوهنوردی چگونه باید باشد؟
این برخورد در هر خانواده و هر فردی متفاوت است. یکی دادگاه را ترجیح میدهد. دیگری به رسانه و جامعه کوهنوردی مراجعه میکند. کسی هم سکوت را انتخاب میکند. هرکسی ممکن است راه خودش را انتخاب کند.
در طول این یکسال چه توقعی از باشگاه آرش یا جامعه کوهنوردی داشتید و فکر میکنید چقدر برآورده شدند؟
توقع که نه. اما انتظار میرفت باشگاه آرش گزارش خود را منتشر کند. به نظر من هرچه در انتشار این گزارش تعلل کردند، اطمینان موجود بیشتر سلب شد. این حرکت پسندیدهای نبود.
نظر شما در خصوص گزارش کمیسیون بررسی حوادث فدراسیون کوهنوردی چه بود؟
در آن گزارش هم اشاره شده است در جاهایی خود بچهها تقصیراتی داشتهاند. اما از عدم انتشار گزارش باشگاه آرش حرفی به میان نیامده است. من اصلا هیچ اعتقادی به فدراسیون ندارم. چون تیم برودپیک که با فدراسیون نبوده و نرفته. عملکرد فدراسیون از آن روز تا کنون به هیچ دردی نمیخورد. فدراسیونیها سوالاتی را در جهت تکمیل پرونده و دفاع از عملکرد خود و برای ضربه زدن به طرف مقابل طرح میکردند و یکسری تسویه حسابهای شخصی وجود داشت. از همان روزهای اول خیلیها شمشیر را از رو بستند. یک جاهایی تلاش بر تخریب میکردند تا خودشان پیروز ماجرا باشند. این جلسه و کمیسیون نیز سمت و سو دار بود و نمیشود زیاد بر گزارش آن حساب کرد.
در این یکسال چقدر به اطلاعات کوهنوردی شما اضافه شد؟
حاشیههای کوهنوردیام زیاد شده!
آیا با توجه به اینکه خودتان کوهنورد هستید علاقهمند به صعود قله 8000 متری نشده اید؟
نه! ما قرارمان با مجتبی صعود قله نوشاخ بود. یک ۷۰۰۰ متری ارزانقیمت. سال ۹۰ تصمیم داشتیم این صعود را انجام دهیم مجتبی راهی برودپیک شد. سال ۹۱ هم خیلی دیر یادمان افتاد و نرسیدیم که راهی شویم. ما برنامههای دو نفره زیادی با هم اجرا کردیم.
بچهها اطلاعات جی پی اس مسیر برگشت را نداشتهاند. میگویند گشتهاند و پیدا نکردهاند. تا چه اندازه از این موضوع مطلع بودید؟
همان ۳-۲ روز اول که این موضوع مطرح شد آقای رضا زارعی گفت آیدین چندماه قبل از صعود از من مسیر برگشت را خواسته بود که من نداشتم. در ایران هم تا جایی که اطلاع دارم کسی ندارد. نتوانسته بودند پیدا کنند و از این بابت هیچ تقصیری نمیبینم.
شما مشکل این برنامه را در چه میبینید؟
این برنامه از نخستین قدم دارای اشکال و ایراد بود. بزرگترین اشکال این برنامه به عنوان گشایش مسیر از نظر من این بود که ایران از نظر فرهنگی شرایط یک چنین حرکتی در ارتفاعات بالا را ندارد. وقتی چنین موضوعی وسط میآید باید کار مدیریتی بر روی آن انجام شود. اینجا فقط کار فنی قوی را بلد هستند. شما باید کادر فنی خوب، مدیریت قوی و آشنا به دانش روز را با هم داشته باشید. باید توانایی کار در ارتفاع را داشته باشید. وقتی چنین مجموعهای شکل گرفت میتوان در کار موفق بود.
اگر امسال تیمی بخواهد چنین کاری را انجام دهد، شما تجربیات این برنامه را به نفرات تیم انتقال میدهید؟ این تیم را حمایت میکنید یا از رفتن منعشان میکنید؟
بدون شک حمایت میکنم و آنچه بهدست آمده را در اختیارشان میگذارم. البته بستگی به این دارد در چه حدی این نفرات را بشناسم. من بهرغم این اتفاق، چشمم از ۸۰۰۰ متری نترسیده است.
اگر بچهها برگشته بودند واکنش اطرافیان و جامعه چگونه بود؟
دوستان بدون شک خوشحال میشدند. واکنش کوهنوردان را باید میدیدیم. به نظرم عدهای خوشحال بودند و عدهای ناراحت.
اگر این اطلاعاتی که امروز دارید، پیش از اجرای برنامه داشتید باز هم به مجتبی اجازه حضور در برنامه را میدادید؟
من به مجتبی مشاوره میدادم. حتی اگر قدرتش را هم داشتم که بگویم حق خروج از ایران را نداری من چنین کاری نمیکردم. انتخاب حق مجتبی بود.
فکر میکنید اگر به خانواده من بگویند نقطه جغرافیایی محل کمپ بچهها این بود یا جی پی اس چنان شده بود، متوجه چیزی خواهند شد؟ یا اگر بگویند سرطناب مجتبی بود و ته طناب در دست فلانی چیزی تغییر خواهد کرد؟ اگر بخواهند گزارشی منتشر کنند، آن گزارش یک گزارش فنی و تخصصی خواهد بود و به چه درد خانواده من میخورد که بخواهند دنبالش باشند. یک گزارش فنی میگوید ایرادهای کار کجا است و این برای تیمهای دیگری که بخواهند در آن سطح فعالیت کنند مناسب خواهد بود. کوهنوردان درس خواهند گرفت و براساس تجربه موجود تصمیمگیری خواهند کرد. در این بین ناراحت هم نمیشوم که بیایند و بگویند تقصیر ما بوده است. جسارت شنیدن این حرف را هم دارم. اگر بخواهیم در این لایهها وارد شویم اتفاقات بسیاری وجود دارد که هیچ چیزی را نهتنها برای خانوادهها عوض نمیکند، حتی ممکن است اوضاع را برایشان سختتر هم بکند.
پس به نظر شما نوع برخورد خانوادهها با این اتفاقات کوهنوردی چگونه باید باشد؟
این برخورد در هر خانواده و هر فردی متفاوت است. یکی دادگاه را ترجیح میدهد. دیگری به رسانه و جامعه کوهنوردی مراجعه میکند. کسی هم سکوت را انتخاب میکند. هرکسی ممکن است راه خودش را انتخاب کند.
در طول این یکسال چه توقعی از باشگاه آرش یا جامعه کوهنوردی داشتید و فکر میکنید چقدر برآورده شدند؟
توقع که نه. اما انتظار میرفت باشگاه آرش گزارش خود را منتشر کند. به نظر من هرچه در انتشار این گزارش تعلل کردند، اطمینان موجود بیشتر سلب شد. این حرکت پسندیدهای نبود.
نظر شما در خصوص گزارش کمیسیون بررسی حوادث فدراسیون کوهنوردی چه بود؟
در آن گزارش هم اشاره شده است در جاهایی خود بچهها تقصیراتی داشتهاند. اما از عدم انتشار گزارش باشگاه آرش حرفی به میان نیامده است. من اصلا هیچ اعتقادی به فدراسیون ندارم. چون تیم برودپیک که با فدراسیون نبوده و نرفته. عملکرد فدراسیون از آن روز تا کنون به هیچ دردی نمیخورد. فدراسیونیها سوالاتی را در جهت تکمیل پرونده و دفاع از عملکرد خود و برای ضربه زدن به طرف مقابل طرح میکردند و یکسری تسویه حسابهای شخصی وجود داشت. از همان روزهای اول خیلیها شمشیر را از رو بستند. یک جاهایی تلاش بر تخریب میکردند تا خودشان پیروز ماجرا باشند. این جلسه و کمیسیون نیز سمت و سو دار بود و نمیشود زیاد بر گزارش آن حساب کرد.
در این یکسال چقدر به اطلاعات کوهنوردی شما اضافه شد؟
حاشیههای کوهنوردیام زیاد شده!
آیا با توجه به اینکه خودتان کوهنورد هستید علاقهمند به صعود قله 8000 متری نشده اید؟
نه! ما قرارمان با مجتبی صعود قله نوشاخ بود. یک ۷۰۰۰ متری ارزانقیمت. سال ۹۰ تصمیم داشتیم این صعود را انجام دهیم مجتبی راهی برودپیک شد. سال ۹۱ هم خیلی دیر یادمان افتاد و نرسیدیم که راهی شویم. ما برنامههای دو نفره زیادی با هم اجرا کردیم.
بچهها اطلاعات جی پی اس مسیر برگشت را نداشتهاند. میگویند گشتهاند و پیدا نکردهاند. تا چه اندازه از این موضوع مطلع بودید؟
همان ۳-۲ روز اول که این موضوع مطرح شد آقای رضا زارعی گفت آیدین چندماه قبل از صعود از من مسیر برگشت را خواسته بود که من نداشتم. در ایران هم تا جایی که اطلاع دارم کسی ندارد. نتوانسته بودند پیدا کنند و از این بابت هیچ تقصیری نمیبینم.
شما مشکل این برنامه را در چه میبینید؟
این برنامه از نخستین قدم دارای اشکال و ایراد بود. بزرگترین اشکال این برنامه به عنوان گشایش مسیر از نظر من این بود که ایران از نظر فرهنگی شرایط یک چنین حرکتی در ارتفاعات بالا را ندارد. وقتی چنین موضوعی وسط میآید باید کار مدیریتی بر روی آن انجام شود. اینجا فقط کار فنی قوی را بلد هستند. شما باید کادر فنی خوب، مدیریت قوی و آشنا به دانش روز را با هم داشته باشید. باید توانایی کار در ارتفاع را داشته باشید. وقتی چنین مجموعهای شکل گرفت میتوان در کار موفق بود.
اگر امسال تیمی بخواهد چنین کاری را انجام دهد، شما تجربیات این برنامه را به نفرات تیم انتقال میدهید؟ این تیم را حمایت میکنید یا از رفتن منعشان میکنید؟
بدون شک حمایت میکنم و آنچه بهدست آمده را در اختیارشان میگذارم. البته بستگی به این دارد در چه حدی این نفرات را بشناسم. من بهرغم این اتفاق، چشمم از ۸۰۰۰ متری نترسیده است.
اگر بچهها برگشته بودند واکنش اطرافیان و جامعه چگونه بود؟
دوستان بدون شک خوشحال میشدند. واکنش کوهنوردان را باید میدیدیم. به نظرم عدهای خوشحال بودند و عدهای ناراحت.
اگر این اطلاعاتی که امروز دارید، پیش از اجرای برنامه داشتید باز هم به مجتبی اجازه حضور در برنامه را میدادید؟
من به مجتبی مشاوره میدادم. حتی اگر قدرتش را هم داشتم که بگویم حق خروج از ایران را نداری من چنین کاری نمیکردم. انتخاب حق مجتبی بود.
ارسال نظر