نهاد های بین المللی چه تعریفی از فقر دارند

تعریف بانک توسعه آسیا

فقر محرومیت از دارایی‌ها و فرصت‌هایی است که هر فرد مستحق آنها است.

تعریف سن

آمارتیاسن در سال ۱۹۸۱ اشاره کرده است که فقر را باید به‌صورت محرومیت از قابلیت‌های اساسی در نظر گرفت و نه فقط پایین‌بودن درآمدها که ضابطه متعارف شناسایی فقر است. البته محرومیت، خود مفهومی نسبی است که ممکن است در مکان‌ها و زمان‌های مختلف، تعاریف متفاوتی داشته باشد. آنچه که چشم‌انداز قابلیتی در تحلیل فقر انجام می‌دهد این است که درک ما را از ماهیت و علل فقر و محرومیت گسترش می‌دهد. این اقتصاددان معروف هندی با انتقاد از سایه سنگین درآمد محوری بر همه جنبه‌های موضوع محرومیت، نظریه «قابلیت انسانی»، نابرابری، رشد و توسعه، به جای رویکرد درآمدمحور در تحلیل‌های اقتصادی ارائه کرد. به باور سن، هدف نهایی ،توسعه،گسترش دامنه گزینش انسان‌ها و فرآیند رو به تزاید آن است؛ بنابراین فقیر کسی نیست که درآمد ندارد بلکه کسی است که نمی‌تواند از وضعیت فقر خارج شود. بر پایه همین دیدگاه از سال ۱۹۹۰ درجه توسعه‌یافتگی کشورها بر پایه شاخص توسعه انسانی مبتنی‌بر سه قابلیت انسانی زندگی سالم و طولانی (امید به زندگی)، دسترسی به دانش و آگاهی (آموزش) و استاندارد زندگی (درآمد) مورد سنجش قرار می‌گیرد.

شاخص حداقل نیازهای اساسی

در این روش فرض می‌شود که باید یک حداقلی از نیازهای خوراکی و غیرخوراکی تامین شود. این سبد حداقل، حداقل سطح درآمد یا مصرف موردنیاز را تامین می‌کند.

شاخص OECD

این شاخصاز ۱۵زیر شاخص تشکیل شده است، برخی از این شاخص‌ها عبارتند از: امید به زندگی، نرخ مرگ و میر (نوزاد، بچه‌ها، بزرگسالان)، درصد کودکانی که دچار کم‌وزنی هستند، متوسط سال‌های دبستان، تولید ناخالص داخلی سرانه، درآمد سرانه خانوار، نرخ بیکاری، دسترسی به آب سالم و...

شاخص توسعه انسانی HDI

این شاخص ترکیبی را برنامه توسعه سازمان ملل(UNDP) در سال ۱۹۹۰ معرفی کرد، شاخص توسعه انسانی مقیاسی موجز برای ارزیابی بلندمدت پیشرفت در سه حوزه توسعه انسانی است. این حوزه‌ها عبارتند از: داشتن یک زندگی طولانی و سالم، دسترسی به دانش و برخورداری از معیار معاش مناسب و معقول. همانطوری که در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۱۳ آمده، زندگی طولانی و سالم با امید به زندگی اندازه‌گیری می‌شود. دسترسی به دانش را نیز با دو روش می‌سنجند: اول میانگین سال‌های سپری شده در فرآیند آموزش برای بزرگسالان که برابر است با متوسط سال‌های آموزش طی دوران زندگی برای افراد ۲۵ ساله و بالاتر و دوم مجموع سال‌های قابل انتظار آموزش فراروی کودکان در سن ورود به مدرسه، به شرطی که وضعیت‌های تاثیرگذار بر نرخ ثبت‌نام در مدرسه و سن ورود به آن، طی دوران زندگی کودک تغییر نکند و سرانجام معیار معاش یا همان استاندارد زندگی هم با سرانه درآمد ناخالص ملی اندازه‌گیری می‌شود که با استفاده از نرخ برابری قدرت خرید (PPP ) بر اساس ثابت بین‌المللی ۲۰۰۵ دلارهای تبدیل شده، بیان می‌شود.

شاخص فقر انسانی

این شاخص را نیز برنامه توسعه سازمان ملل معرفی کرد. این شاخص، محرومیت زندگی را از سه بعد طول عمر، دانش و سطح زندگی نشان می‌دهد. محرومیت از بعد طول‌عمر بر حسب درصد افرادی که انتظار می‌رود قبل از ۴ سالگی بمیرند و محرومیت در دانش برحسب درصد افراد بالغ بی‌سواد و محرومیت در سطح زندگی از ترکیب سه متغیر درصد افرادی که به آب سالم دسترسی ندارند، درصد افرادی که به خدمات بهداشتی دسترسی ندارند و درصد کودکان پنج ساله‌ای که دچار کم‌وزنی هستند، محاسبه می شود. تهیه بسیاری از شاخص های ترکیبی سنجش سطح توسعه‌یافتگی از جمله شاخص فقر چندبعدی (MPI) و شاخص توسعه‌انسانی (HDI) تلاشی برای پوشش کاستی‌های شاخص‌های تک‌بعدی مانند درآمدسرانه بوده است. البته این تلاش‌ها بدان معنی نمی‌باشد که معیار درآمد اثری تعیین‌کننده در توسعه یا فقر جوامع ندارد بلکه تاکید بر آن است که به جز درآمد، متغیرهای تعیین‌کننده دیگری نیز وجود دارند؛ بنابراین این شاخص‌ها باید نتایجی متفاوت از شاخص‌های تک‌بعدی داشته باشند؛ در غیر این‌صورت محاسبه این شاخص‌ها اطلاعات متفاوتی در اختیار نمی‌گذارند و تهیه آنها ضرورتی نخواهد داشت.