سندرم بی سوادی دانشآموزان
غزل نیشابوری
بر اساس آخرین آمارهای جهانی، برخی از کشورهای دنیا دارای آمار بالای ۹۹ درصد باسواد هستند و جزو باسوادترین کشورهای دنیا محسوب میشوند و بیش از ۱۳ کشور جهان هستند که نیمی از جمعیت آنها بی سواد هستند و نرخ بی سوادی بیش از ۵۰ درصد از جمعیت کشور است. کشور ما در این مقایسه در جایگاه ۱۲۰ در بین ۱۷۸ کشور قرار گرفته است. طبق این آمار حدود ۲۳ درصد جمعیت ایران سواد خواندن و نوشتن ندارند و ۷۷ درصد کل جمعیت باسواد محسوب میشوند. طبق همین استانداردهای جهانی، دیگر تعریف سواد توانایی خواندن و نوشتن به حساب نمیآید بلکه درک و تحلیل مسائل و.
غزل نیشابوری
بر اساس آخرین آمارهای جهانی، برخی از کشورهای دنیا دارای آمار بالای ۹۹ درصد باسواد هستند و جزو باسوادترین کشورهای دنیا محسوب میشوند و بیش از ۱۳ کشور جهان هستند که نیمی از جمعیت آنها بی سواد هستند و نرخ بی سوادی بیش از ۵۰ درصد از جمعیت کشور است. کشور ما در این مقایسه در جایگاه ۱۲۰ در بین ۱۷۸ کشور قرار گرفته است. طبق این آمار حدود ۲۳ درصد جمعیت ایران سواد خواندن و نوشتن ندارند و ۷۷ درصد کل جمعیت باسواد محسوب میشوند.طبق همین استانداردهای جهانی، دیگر تعریف سواد توانایی خواندن و نوشتن به حساب نمیآید بلکه درک و تحلیل مسائل و... سواد افراد محسوب میشود. این در حالی است که آموزش و پرورش در کشور ما تنها به آموزش یکسری محفوظات بسنده میکند و تنها آموختههای دانشآموزان بهصورت روزانه ثبت میشود و پس از زمان کوتاهی از بین میرود.این یعنی بیش از ۱۳میلیون دانش آموز که غالب آنها به چنین روندی دچار هستند در آستانه یک بحران به نام «بحران بی سوادی» قرار گرفتهاند، زیرا باآنچه که در دنیای امروز بهعنوان مفهوم سواد ارائه میشود فاصله و شکاف عمیقی دارند.
تعریف سواد چیست؟
بسیاری از کارشناسان حوزه آموزش معتقدند که یکی از بزرگترین دستاوردهای دنیای مدرن، نظام آموزش است. در کشور ما نیز مانند هر جامعه مدرن و امروزی، میلیونها انسان از طریق این نظام آموزشی به جهان بینی و زندگی تازهای دست یافتهاند. اما نکته حائز اهمیت این است که بسیاری از اساتید این حوزه معتقدند که در حال حاضر یکی از بحرانهای اجتماعی کشور به نظام آموزش مربوط است و آن موضوع سواد است. امروزه سواد تنها داشتن مهارت خواندن و نوشتن نیست بلکه سواد مفهوم و نظریهای برای شناخت و توصیف زندگی اجتماعی است.
بیسوادی و کمسوادی در جامعه
در سال۱۲۹۰ شمسی قانون اجباری شدن سواد در ایران تصویب شد و اکنون ۱۰۵سال از تصویب این قانون میگذرد. در این یک قرن نیز همه دولتها برای گسترش سواد، نظام آموزشی مدرن را توسعه دادهاند و سهم چشمگیری از بودجه کشور برای سوادآموزی هزینه شده است. اما به رغم همه تلاشها، ما در زمینه سوادآموزی در ایران با دو مسأله جدی روبهرو هستیم: اول مسأله «بی سوادی مطلق»؛ دوم «کمسوادی».
بیش از 23درصد بی سواد داریم
احمد سهیلی استاد دانشگاه وکارشناس حوزه آموزش و پرورش در تعریف این دو مفهوم میگوید: باسوادی توانایی شناخت٬ درک٬ برقراری ارتباط محاسبه در استفاده از کتابها و نوشتههای مربوط به زمینههای گوناگون است. باسوادی زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف، توسعه دانش و پتانسیل و شرکت کامل در جامعهای بزرگتر را برای یک فرد فراهم میکند، دربر دارد. وی ادامه میدهد: اگر این تعریف را مبنای محاسبه بی سوادی قرار دهیم میزان بی سوادی در ایران ممکن است بیش از ۲۳ درصد شود. جالب توجه است که بر اساس گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۱۰ نرخ باسوادی بزرگسالان بالای ۱۵ سال در ایران در مقایسه با کشورهایی نظیر عربستان، قطر، بحرین و ترکیه پایینتر است. به گفته وی؛ بحران بیسوادی و کمسوادی در جامعه امروز کشور نشانههای اجتماعی یا سندرمهای جمعی است.
محمد مهر محمدی رئیس دانشگاه فرهنگیان نیز درباره وضعیت نظام آموزشی ایران در ارتباط با تحول مفهومی در ماهیت سواد میگوید: سواد، مهارت خواندن و نوشتن نیست، چون به هرحال این را یاد میگیرند، داشتن معلومات هم مهم نیست. منظور ما از سواد معنای عمیقتری است. معمولا در جامعه ما مفهوم سواد، به معنای عمیق کمتر مطرح میشود و بیشتر همان مفهوم سطحی آن در نظر گرفته میشود. مهر محمدی تصریح میکند که آدم باسواد در فرهنگ ما یعنی کسی که خواندن و نوشتن بلد است، اما اخیرا این موضوع متحول شده و در منابع تخصصی آنچه بهعنوان سواد مطرح است معنای عمیقتر و دقیقتری دارد.
آموزش و پرورش به معنای عمیق سواد دست نیافت
وی ادامه میدهد: سواد یعنی کسب مجموعهای از شایستگیهایی که نظام آموزش و پرورش باید در برابر آن پاسخگو باشد. این معنای جدیدی از سواد است و ما نتوانستیم از این معنا استفاده کنیم. به گفته وی متاسفانه بسیاری تصور میکنند که لفظ سواد نمیتواند مجموعه شایستگیهایی را که نظام آموزشی باید در بچهها محقق کند و پاسخگو باشد برساند و ذهن مخاطب را به سمت همان معنای سنتی و سطحی میبرد، لذا برای به کار بردن کلمه سواد مقاومت میکنند. به گفته این مقام مسوول؛ آموزش و پرورش باید به دنبال آن باشد که جامعه سواد اجتماعی، هنری، ریاضی، علمی و فناوری داشته باشد. ما از لفظ سواد در سند تحول بنیادین استفاده کردیم. اما مسوولان به شدت با کلمه سواد مقاومت و مخالفت کردند چون آن را مفهوم غربی و یونسکویی میدانستند و عنوان میکردند مراد شما از آن چیزی که در نظر را دارید را نمیرساند.بنابراین اصرار کردند که این کلمه استفاده نشود و به جای آن «ساحت تربیت» جایگزین شد.
در آموزش و پرورش اجازه شکوفایی به دانشآموزان را نمیدهیم
مهدی ایمانی کارشناس مسائل آموزش پرورش نیز در این باره میگوید: دانشآموزان ایرانی بعد از ۱۲ سال قدرت خودیابی ندارند و با محیط اطراف نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. وی تعریفی از مفهوم سواد ارائه میکند و میگوید: تعریف یونسکو از سواد یعنی خواندن، نوشتن و فهمیدن که در این فهمیدن ۱۵ تا ۳۴ ویژگی و شایستگی آورده شده است. متاسفانه ما در آموزش و پرورشمان اجازه ابراز وجود و شکوفایی به بچهها را نمیدهیم. به گفته این کارشناس؛ با یک کتاب آموزش مهارتهای زندگی هم نمیتواند این مشکل خودشکوفایی دانشآموزان حل شود. یکی از راهها این است که آزادی عمل دانشآموزان را زیاد کنیم تا کمبود آموزشهای مهارتی را جبران کنیم. ایمانی ادامه میدهد: باسواد شدن اگر در یک مجموعه آزادی انتخاب و عمل اتفاق بیفتد، پیامدها و دستاوردهای محسوستر و ارزندهتری دارد و نتیجه کار در نظام آموزشی تبدیل به یک سری محفوظات نمیشود که بعدا هم هیچ کاربردی ندارد.
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش با انتقاد از وضعیت فعلی سواد دانشآموزان میگوید: در حال حاضربیشتر دانشآموزان ما دارای یکسری معلومات سطحی و اندک هستند که در ادامه راه زندگی به کارشان نمیآید. دانشآموزان ما تنها میخوانند بدون آنکه مفهوم و عمق موضوع را درک کنند.این دانشآموزان فردا آیندهسازان خواهند بود. وی ادامه میدهد: چگونه جامعه میتواند با وجود چنین افرادی اداره شود که در سنین آموزش از آنچه که باید بهره مند میشدند و میآموختند هیچ به دست نیاوردهاند.این موضوع کمی نیست. واقعا ما در آموزش و پرورش به دنبال چه هستیم، القای یکسری مطالب به دانشآموزان یا بالابردن سطح علمی و ماندگار در دانشآموزان که در آینده نمود پیدا کند؟ به گفته ایمانی، آموزش وپرورش کشور در این حوزه نقاط ضعف بسیاری دارد.
سواد مهارت نیست
ایمانی ادامه میدهد: سواد وقتی اتفاق میافتد که فرد بتواند به کمک سواد از الگوی ارتباط شفاهی به الگوی ارتباط کتبی انتقال پیدا کند. سواد میانجی دو شیوه تفکر داشتن و بودن است. به همین دلیل وقتی از سواد صحبت میکنیم، سواد فقط مهارت نیست. بلکه شیوه بودن است، شیوه زیستن است. شیوه بودن و شیوه زیستن یعنی اینکه ما به کمک سواد هویت جدیدی پیدا میکنیم که بعد از آن یا به کمک آن سواد، ما نوعی از ادراک خلاق و ادراک حسی و نوعی از فهم فرهنگی و تجربه زندگی را در خودمان تحقق میبخشیم. وی تصریح میکند که به کمک سواد ما توانایی این را پیدا میکنیم که خودمان را به مثابه هستی باسواد برای یک جمع، جامعه و گروه تعریف کنیم و به کمک آن نوعی از زندگی اجتماعی، فرهنگ و نوعی از دانش، نوآوری، نوعی از سبک و نوعی از ژانر را ارائه دهیم.
سکوت اجتماعی در مقابل بی سوادی
ولی واقعیت این است که در حال حاضر جامعه درباره بحران کمسوادی به سکوت اجتماعی رسیده است و شاید یکی از علل سکوت اجتماعی در برابر بحران بی سوادی امروز، حذف سواد از گفتمانهای فکری امروز ماست. ظاهرا این گونه فرض شده است که جامعه ایران با توجه به داشتن سابقه بیش از صد سال نظام مدرسهای و گسترش سراسری آن از مرز بحرانی سوادآموزی عبور کرده است. جمعیت حدود ۱۳ میلیون نفری دانش آموزی و یک میلیون نفری معلمان و وجود هزاران مدرسه و مرکز آموزشی در سراسر کشور نیز میتواند نوعی خطای دید در توجه به میزان باسوادی در ایران ایجاد کند. همان طور که آمارها نشان میدهند، واقعیت این است که حدود ۲۰ میلیون بیسواد و کمسواد در ایران وجود دارد که این زنگ خطری برای جامعه به حساب میآید و مسوولان آموزش و پرورش به جای ارائه آمار و ارقام و برگزاری همایشها بیش از پیش به فکر بالا بردن سواد عمیق و کیفی در دانشآموزان باشند.
ارسال نظر