دو نکته قوت میرزاخانی
محمد رضا رزوان عضو هیات علمی دانشکده ریاضی دو نکته در مورد خانم میرزاخانی هست که اگر مردم به آنها توجه کنند، برایشان کافی و پرثمر است، این نکات از نقاط ضعف جامعه ماست. نکته اول اینکه ما برنامه بلندمدت نداریم، خانم میرزاخانی برای اینکه به این جایگاه برسد، بیست سال زحمت کشیده است، هرچند ایشان از ابتدا درخشان بود و مسائلی که حل میکرد، شگفتانگیز بود. اینکه بتوانیم برای زندگی بلندمدتمان برنامهریزی کنیم و پشت کار داشته باشیم و خسته نشویم بسیار مهم است،
نباید کوتاهمدت و کمعمق و بسته دید، میخواهیم زود به اهداف کوتاهمدت برسیم، این نگاه، نگاه ضعیفی است و جامعه این گونه شده است.
نباید کوتاهمدت و کمعمق و بسته دید، میخواهیم زود به اهداف کوتاهمدت برسیم، این نگاه، نگاه ضعیفی است و جامعه این گونه شده است.
محمد رضا رزوان عضو هیات علمی دانشکده ریاضی دو نکته در مورد خانم میرزاخانی هست که اگر مردم به آنها توجه کنند، برایشان کافی و پرثمر است، این نکات از نقاط ضعف جامعه ماست. نکته اول اینکه ما برنامه بلندمدت نداریم، خانم میرزاخانی برای اینکه به این جایگاه برسد، بیست سال زحمت کشیده است، هرچند ایشان از ابتدا درخشان بود و مسائلی که حل میکرد، شگفتانگیز بود. اینکه بتوانیم برای زندگی بلندمدتمان برنامهریزی کنیم و پشت کار داشته باشیم و خسته نشویم بسیار مهم است،
نباید کوتاهمدت و کمعمق و بسته دید، میخواهیم زود به اهداف کوتاهمدت برسیم، این نگاه، نگاه ضعیفی است و جامعه این گونه شده است.
خانم میرزاخانی افق و نگاه خوبی دارد و پای اهداف بلندمدتش میایستد. حالا در این راه، روحیات و صفتها و ویژگیهای منحصر به فردشان که کوتاه نمیآید و خسته نمیشود و ادامه میدهد، به کمکشان میآید. شاید افرادی به باهوشی ایشان باشند ولی این روحیه را نداشته باشند و کمتر کسی این روحیه را دارد.
نکته دوم این است که از شما یا دیگران بسیار میپرسند که کار ایشان را توضیح بدهید، خب شما یا کسی که این سوال را میکند انتظار دارید که کار خانم میرزاخانی را بفهمید؟ اگر این طور باشد و هر کسی توانایی و تخصص فهم آن را داشته باشد، خب این تحقیقات را ادامه میدهد و کار جدیدی به آن اضافه میکند و چهار سال دیگر، او مدال فیلدز را میگیرد. اگر بیست سال ریاضیات خواندید و تلاش کردید، شاید بتوانید کار ایشان را بفهمید. اما اگر بخواهم خیلی ساده توضیح بدهم، کاری که خانم میرزاخانی میکند این است که روی یک سری مفاهیم ریاضیاتی که فهمشان ساده نیست، ساختاری پیچیده در نظر میگیرد و روی آن ساختار، یک دینامیک تعریف می کند و خواص دینامیک را بررسی میکند و به کمک آن ساختار را بهتر میشناسد.
نگاه ایشان بسیار کلان است و اصلا خرد و کوچک نیست، کلینگر هستند، شما ممکن است حرکت یک شیء را بفهمید، ولی فهمیدن حرکت ساختار دشوارتر است؛ ایشان کلینگری هستند که در جزء هم موفق هستند و کارهایشان به محاسبات ریز و جزئیات نیاز دارد. به نظر من، خانم میرزاخانی کمنظیر است البته برای اینکه مردم باور کنند میگویم کمنظیر وگرنه میگفتم بینظیر است.
با اینکه خانم میرزاخانی بخش مهمی از تحقیقات خود را در آمریکا انجام دادند ولی موفقیتشان به اسم یک دانشمند ایرانی ثبت میشود که بسیار مهم است. بعضی برندگان این جایزه تابعیت دوگانه دارند، مثلا یکی دیگر از برندگان مدال فیلدز امسال با اینکه اصالتا هندی است ولی موفقیتشان به اسم دانشمندی کانادایی ثبت شده است. خانم میرزاخانی ایرانی هستند و موفقیتشان به اسم ایران ثبت شده است و مایه کسب اعتبار جهانی برای کشور ایران شده و این مایه افتخار است.
در انتها میخواهم به نکته مهمی اشاره کنم، در آمریکا بسیاری از موسسات آموزشی سطح بالا، با منابع مالی خیریه و اوقاف و کمک اداره میشود. اگر در آمریکا چنین افرادی امکان رشد دارند زیرساختش هم به این صورت ایجاد شده است. موسسه کلی و دانشگاه پرینستون که خانم میرزاخانی در آنجا بودند با این دست منابع مالی اداره میشود. متاسفانه در کشور ما کمتر کسی به دانشگاه و موسسات تحقیقاتی سطح بالا کمک میکند یا چیزی را برای دانشگاه وقف میکند. خیرین مدرسهساز داریم ولی کمتر کسی منابع مالیاش را در اختیار دانشگاه میگذارد؛ البته مقصود این است که همین دانشگاهها تقویت شوند و نه اینکه کسی بیاید و دانشگاه جدیدی بسازد. در همین دانشگاه، چندهزارمیلیارد سرمایه وجود دارد و آدمهایش کمنظیرند که یک نمونه از آنها خانم میرزاخانی بود. آدمهایی که میخواهند کار خیر بکنند جایی برایشان آماده شده است، گذر زمان و روزگار و بخت و شانس و اقبال و کمک خداوند باعث شده است که جایی به اسم دانشگاه شریف درست شود و میشود وقتی که در اختیار آن منابعی قرار داده میشود احساس کرد که این منابع برای پیشرفت نخبگان جامعه هزینه شده است ولی این دانشگاه، وضعیت مالی مناسبی ندارد و خیلی از طرحهای توسعه دانشگاه به دلیل کمبود منابع مالی متوقف است.
نباید کوتاهمدت و کمعمق و بسته دید، میخواهیم زود به اهداف کوتاهمدت برسیم، این نگاه، نگاه ضعیفی است و جامعه این گونه شده است.
خانم میرزاخانی افق و نگاه خوبی دارد و پای اهداف بلندمدتش میایستد. حالا در این راه، روحیات و صفتها و ویژگیهای منحصر به فردشان که کوتاه نمیآید و خسته نمیشود و ادامه میدهد، به کمکشان میآید. شاید افرادی به باهوشی ایشان باشند ولی این روحیه را نداشته باشند و کمتر کسی این روحیه را دارد.
نکته دوم این است که از شما یا دیگران بسیار میپرسند که کار ایشان را توضیح بدهید، خب شما یا کسی که این سوال را میکند انتظار دارید که کار خانم میرزاخانی را بفهمید؟ اگر این طور باشد و هر کسی توانایی و تخصص فهم آن را داشته باشد، خب این تحقیقات را ادامه میدهد و کار جدیدی به آن اضافه میکند و چهار سال دیگر، او مدال فیلدز را میگیرد. اگر بیست سال ریاضیات خواندید و تلاش کردید، شاید بتوانید کار ایشان را بفهمید. اما اگر بخواهم خیلی ساده توضیح بدهم، کاری که خانم میرزاخانی میکند این است که روی یک سری مفاهیم ریاضیاتی که فهمشان ساده نیست، ساختاری پیچیده در نظر میگیرد و روی آن ساختار، یک دینامیک تعریف می کند و خواص دینامیک را بررسی میکند و به کمک آن ساختار را بهتر میشناسد.
نگاه ایشان بسیار کلان است و اصلا خرد و کوچک نیست، کلینگر هستند، شما ممکن است حرکت یک شیء را بفهمید، ولی فهمیدن حرکت ساختار دشوارتر است؛ ایشان کلینگری هستند که در جزء هم موفق هستند و کارهایشان به محاسبات ریز و جزئیات نیاز دارد. به نظر من، خانم میرزاخانی کمنظیر است البته برای اینکه مردم باور کنند میگویم کمنظیر وگرنه میگفتم بینظیر است.
با اینکه خانم میرزاخانی بخش مهمی از تحقیقات خود را در آمریکا انجام دادند ولی موفقیتشان به اسم یک دانشمند ایرانی ثبت میشود که بسیار مهم است. بعضی برندگان این جایزه تابعیت دوگانه دارند، مثلا یکی دیگر از برندگان مدال فیلدز امسال با اینکه اصالتا هندی است ولی موفقیتشان به اسم دانشمندی کانادایی ثبت شده است. خانم میرزاخانی ایرانی هستند و موفقیتشان به اسم ایران ثبت شده است و مایه کسب اعتبار جهانی برای کشور ایران شده و این مایه افتخار است.
در انتها میخواهم به نکته مهمی اشاره کنم، در آمریکا بسیاری از موسسات آموزشی سطح بالا، با منابع مالی خیریه و اوقاف و کمک اداره میشود. اگر در آمریکا چنین افرادی امکان رشد دارند زیرساختش هم به این صورت ایجاد شده است. موسسه کلی و دانشگاه پرینستون که خانم میرزاخانی در آنجا بودند با این دست منابع مالی اداره میشود. متاسفانه در کشور ما کمتر کسی به دانشگاه و موسسات تحقیقاتی سطح بالا کمک میکند یا چیزی را برای دانشگاه وقف میکند. خیرین مدرسهساز داریم ولی کمتر کسی منابع مالیاش را در اختیار دانشگاه میگذارد؛ البته مقصود این است که همین دانشگاهها تقویت شوند و نه اینکه کسی بیاید و دانشگاه جدیدی بسازد. در همین دانشگاه، چندهزارمیلیارد سرمایه وجود دارد و آدمهایش کمنظیرند که یک نمونه از آنها خانم میرزاخانی بود. آدمهایی که میخواهند کار خیر بکنند جایی برایشان آماده شده است، گذر زمان و روزگار و بخت و شانس و اقبال و کمک خداوند باعث شده است که جایی به اسم دانشگاه شریف درست شود و میشود وقتی که در اختیار آن منابعی قرار داده میشود احساس کرد که این منابع برای پیشرفت نخبگان جامعه هزینه شده است ولی این دانشگاه، وضعیت مالی مناسبی ندارد و خیلی از طرحهای توسعه دانشگاه به دلیل کمبود منابع مالی متوقف است.
ارسال نظر