سهمیهبندی جنسیتی؛ مولود یک دورِ باطل
پرستو فخاریان دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه Parastoo. fakharian@gmail. com تصور کنید بیش از یک سال درس خواندهاید که در فلان رشته در دانشگاه پذیرفته شوید. کنکور را با موفقیت پشت سر میگذارید و خیالتان راحت است که در رشته موردنظرتان در بهترین دانشگاه پذیرفته خواهید شد، اما دفترچههای انتخاب رشته که به دستتان میرسد، در کمال ناباوری مشاهده میکنید که مقابل رشته موردنظر شما نوشته است: «فقط مرد» یا دانشگاه مورد نظر شما در این رشته دانشجوی دختر نمیپذیرد یا در خوشبینانهترین حالت، تعداد پذیرش دختران کمتر از پسران است! اتفاقی که در این موقعیت برای دختران داوطلب شرکت در کنکور میافتد، قابل تصور نیست، اما این تصویری است از تبعیضی که از قِبل سهمیهبندی جنسیتی عاید دختران داوطلب کنکور میشود.
پرستو فخاریان دانشجوی ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه Parastoo.fakharian@gmail.com تصور کنید بیش از یک سال درس خواندهاید که در فلان رشته در دانشگاه پذیرفته شوید. کنکور را با موفقیت پشت سر میگذارید و خیالتان راحت است که در رشته موردنظرتان در بهترین دانشگاه پذیرفته خواهید شد، اما دفترچههای انتخاب رشته که به دستتان میرسد، در کمال ناباوری مشاهده میکنید که مقابل رشته موردنظر شما نوشته است: «فقط مرد» یا دانشگاه مورد نظر شما در این رشته دانشجوی دختر نمیپذیرد یا در خوشبینانهترین حالت، تعداد پذیرش دختران کمتر از پسران است! اتفاقی که در این موقعیت برای دختران داوطلب شرکت در کنکور میافتد، قابل تصور نیست، اما این تصویری است از تبعیضی که از قِبل سهمیهبندی جنسیتی عاید دختران داوطلب کنکور میشود. زمزمههای سهمیهبندی جنسیتی از مجلس ششم آغاز شد؛ جایی که رییسجمهور وقت، زمانی که با مخالفت بیش از 150 نماینده مجلس مواجه شد دستور به لغو این طرح داد. اما این طرح از سوی برخی دانشگاهها پیگیری و اگر نه رسمی و قانونی، به صورتی غیررسمی اعمال شد. طرح سهمیهبندی جنسیتی بار دیگر در مجلس هفتم به صورت جدی پیگیری شد. با وجود آنکه در
آن زمان هم از دستور کار خارج شد، اما همچنان به صورت غیررسمی اعمال میشود. اساسا باید پرسید آیا سهمیهبندی جنسیتی در کنکور مبانی نظری و عملی توجیهپذیری دارد؟ در سالهای اخیر حضور دختران در دانشگاهها به میزان قابل توجهی رو به فزونی گذاشته، اما چنین دستاوردی که روزی از آن به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای انقلاب اسلامی یاد میشد، امروز مایه نگرانی بسیاری از مسوولان شده است؛ به گونهای که چند سالی میشود تصمیم بر آن شده که این حضور را محدود کنند. منطقی، عقلانی و عادلانه این است که در یک رقابت برابر و آزاد در کنکور سراسری، دختران و پسران، بتوانند دوشادوش هم حضور پیدا کنند و بر پایه دانش و علمی که فراگرفتهاند ارزیابی شوند، اما سهمیهبندی جنسیتی همان مانعی است که در مسیر تحقق این عدالت قرار میگیرد. مخالفان سهیمهبندی جنسیتی در کنکور معتقدند وقتی آمار نشان میدهد که دختران نسبت به پسران بیشتر داوطلب ورود به دانشگاه هستند (حدود 60 درصد شرکتکنندگان در کنکور سراسری دخترند و حدود 40 درصد پسر)، به این معنا است که باید همه آنها -فارغ از جنسیت- در رقابت کنکور شرکت کنند و بتوانند در صورت احراز صلاحیت علمی، وارد
دانشگاه و رشته مورد علاقه خود شوند. اگر امروز علاقه پسران برای ورود به دانشگاه کمتر شده یا مانعی مثل خدمت سربازی موجب میشود که آنها نتوانند در صورت عدم پذیرش در کنکور منتظر بمانند و سال آینده در آزمون شرکت کنند، نمیتواند افزایش تلاش دختران را زیر سوال ببرد. با این حال موافقان طرح سهمیهبندی جنسیتی در کنکور بر این عقیدهاند که این طرح دلایل متقنی دارد. آنها میگویند از آنجا که دختران خرج زندگی را نمیدهند و این پسران هستند که در زندگی مشترک باید هزینههای جاری را تامین کنند، پس آنها باید بیشتر علماندوزی کنند که بیشتر موقعیت ورود به بازار کار را داشته باشند تا بتوانند این هزینهها را تامین کنند. از سوی دیگر آنها اینگونه استدلال میکنند که دخترهای فارغالتحصیل از رشتههای فنی مهندسی، وارد بازار کار متناسب با آن نمیشوند و در واقع جای پسری را در دانشگاه گرفتهاند که اگر مهندس میشد میتوانست وارد بازار کار شود. استدلال دیگر مدافعان سهمیهبندی جنسیتی آن است که بنیان خانواده با تحصیلکردهتر شدن دختران از هم میپاشد؛ به این ترتیب که توقع دختران بالا میرود و ازدواج نمیکنند یا اگر ازدواج کنند، در سطحی بالاتر از
همسر خود قرار خواهند گرفت. برای پاسخ به همه این توجیههای به ظاهر مورد قبول، باید بدانیم که با یک دور باطل روبهرو هستیم؛ چرخهای که از یک نقطه آغاز میشود و به همان نقطه ختم. زمانی که در جامعه میان زن و مرد تفاوت قائل میشویم؛ ناخودآگاه یا خودآگاه برای استخدام نیروی کار متخصص بیشتر از مردان استفاده میکنیم تا از زنها؛ یا زمانیکه میخواهیم محیطهای شهری را به بهانه ناامن بودن، از حضور زنان خالی کنیم؛ گویا در نهایت چارهای جز این نداریم که در آموزش عالی هم فیلترهای قویتری برای ورود دختران به دانشگاه ایجاد کنیم. امروز در دفترچههای کنکور، مهندسی کشاورزی (در یکی از گرایشها) در اکثر دانشگاهها تنها پسران را میپذیرد. حال سوال این است که چطور دختران ما در روستاهای کشور میتوانند بر سر زمینهای کشاورزی کار کنند، اما نمیتوانند مهندسی کشاورزی بخوانند؟ شاید گفته شود دخترانی که مهندس کشاورزی میشوند به روستاها نمیروند و از علم خود در جهت بهبود اوضاع روستاها بهره نمیگیرند؛ درحالی که پسران اگر در این رشته و امثال آن دانشآموخته شوند، از دانش خود استفاده عملی میکنند. این هم دلیلی واهی است؛ چرا شرایط نباید به
گونهای فراهم شود که دختران و پسران ما بتوانند تواناییهای علمی و عملی خود را به کار بگیرند، پس آشکار است که بخش عمدهای از نگرانی مسوولان برای افزایش حضور زنان در دانشگاه، ناشی از ضعف زیرساختهای برابریجویانه بین زن و مرد در جامعه ما است. دانشگاه علامه طباطبایی یکی از سردمداران اعمال این سهمیهبندیها است؛ جایی که دانشجوی دختر با رتبه زیر هزار، رشته مورد علاقهاش را پذیرفته نشده، اما پسری با رتبه بالای 5 هزار اکنون همان رشته را میخواند! یا درهمین دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد، با وجود اینکه همچنان داوطبان دختر از داوطلبان پسر بیشتر هستند، به دلیل سهمیهبندیهای جنسیتی اعمالشده حضور پسران رو به افزایش است. دست آخر اینکه بیشک نه در تعالیم دینی ما بر تبعیض جنسیتی صحه گذاشته شده و نه در تاریخ چندین هزار ساله ایران زمین چنین مرامی رواج داشته است. از سوی دیگر آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی نیز هرگونه تبعیضی را نفی میکنند. حالا چگونه میتوانیم خود را انقلابی و مسلمان بدانیم و خلاف این ارزشها رفتار کنیم؟
ارسال نظر