مگر می‌شود دو هفته تعطیل بود و فیلم ندید؟ اصلا مگر می‌شود بدون سینما زندگی کرد؟ برای دو هفته تعطیلی نوروز 94 پیشنهادهایی داریم که به چند بخش متنوع تقسیم کرده‌ایم. فیلم‌هایی در حال حاضر روی پرده است که از میانشان سه فیلم را پیشنهاد کرده‌ایم، امسال قرار است در تلویزیون فیلم‌های سینمایی پخش شود که از هر کدام از شبکه‌ها یک فیلم را پیشنهاد کرده‌ایم، فیلم‌هایی هم در اسکار امسال حضور داشت که بهترین فیلم‌هایش را در این بخش گنجانده‌ایم و در آخر هم چهار فیلم کلاسیک را به این مجموعه اضافه کرده‌ایم که پکیجمان کامل شود.هر کدام از این بخش‌ها به تنهایی برای خود فصل جداگانه‌ای دارد، اما بهترین این پیشنهادها همان فیلم‌های کلاسیک است که توصیه می‌کنیم از دستش ندهید. اگر نگاهی به فیلم‌های این بخش بیندازید خودتان متوجه می‌شوید دلیل این اصرار ما چیست. اگر فیلم بین هستید سینما همیشه برایتان پیشنهادهایی خواهد داشت.


استراحت مطلق
آنقدر رضا کاهانی در این سال‌ها علیه روسای سابق سازمان سینمایی حرف زد که وقتی خبر ساخته شدن فیلمی جدید از او به گوش می‌رسد، باورش کمی سخت است. «استراحت مطلق» بعد از «بی‌خود و بی‌جهت» بازگشت دوباره کاهانی به سینمایی است که روسایش خیلی دل‌خوشی از او ندارند. قبل از جشنواره فجر زمانی که «استراحت مطلق» به بخش مسابقه جشنواره راه نیافت کاهانی در یک مصاحبه مطبوعاتی به روسای فعلی سازمان سینمایی هم تاخت و این جمله را هم گفت که فیلم را برای نوروز 94 اکران می‌کند. آن زمان کسی این حرف را جدی نگرفت. اما زمانی که فهرست فیلم‌های نوروز اعلام شد و نام «استراحت مطلق» هم در آن بود معلوم شد که کاهانی بلوف نزده است. فیلم جدید کاهانی به سیاق فیلم‌های دیگرش یک ملودرام اجتماعی است و بازیگران مورد پسند تماشاگران هم به وفور در آن دیده می‌شوند. از رضا عطاران بگیرید تا ترانه علیدوستی و بابک حمیدیان. شاید همین نپذیرفته شدن فیلم کاهانی به فروش بیشترش در گیشه سینمای ایران کمک کند، کمااینکه تا اینجای کار هم گوی سبقت را از رقبایش ربوده است. هیچ عکسی تا زمان اکران این فیلم رسانه‌ای نشد تا همه کنجکاو دیدن فیلم بمانند. مهم‌تر از آن، این است که کارگردان و گروهش هم بدون حاشیه و جنجال کار را تا انتها پیش بردند. به نظر می‌رسد یکی از گزینه‌های جدی پیشنهادی برای دیدن یک فیلم سینمایی در نوروز 94 «استراحت مطلق» رضا کاهانی باشد.pic1


طعم شیرین خیال
«طعم شیرین خیال» زمانی ساخته شده است که بحث اصلی جامعه ایران آلودگی‌های زیست محیطی است.با این پیش‌زمینه کمال تبریزی در یک فیلم کمدی رمانتیک به سراغ موضوعی رفته است که اگر بر مبنای آن فرهنگسازی شود می‌توان نتیجه‌های شگفت انگیزی گرفت. فیلم قصه یک استاد دانشگاه است به نام گروس راضیانی (شهاب حسینی) که مبحث انرژی‌های پاک را به دانشجویانش درس می‌دهد. او در خلال کلاس‌هایش به یکی از دانشجویانش (شیرین-نازنین بیاتی) دل می‌بندد و از زاویه دید خیال‌های شیرین اتفاقات فیلم روایت می‌شود. نازنین بیاتی درباره «طعم شیرین خیال» گفت:« امیدوارم با دیدن فیلم کمی با زمین و طبیعت‌مان مهربان‌تر باشیم چون اگر از بین برود هیچ چیزی نخواهیم داشت.» کمال تبریزی هم درباره ارتباط مخاطب با فیلمش حرف‌های جالبی زد: «هر زمان که به خانه سینما می‌روم بوی سیگار می‌گیرم و این موضوع برایم ناراحت‌کننده است، اگر فیلم ما باعث شود قدری نسبت به محیط اطراف و فضای زندگی مان توجه بیشتری کنیم و پاکی قبلی کره زمین را به آن برگردانیم، بهترین هدیه فیلم ما است که امیدوارم تماشاگران هم آن را بپذیرند.» لوکیشن‌های این فیلم در استان کرمان انتخاب شده است و سعی شده در کنار نقل داستان، به مقولات و مفاهیمی چون انرژی‌های پاک، تعامل سازنده و سالم انسان با طبیعت و محیط‌زیست و مصرف بهتر منابع طبیعی اشاره شود. pic2



رخ دیوانه
از بهترین فیلم جشنواره فجر نمی‌شود گذشت. فیلمی که بیشترین نسبت را با جامعه فعلی ایران دارد. قصه رخ دیوانه از این جمله گرفته شده است که اتفاقا شعار فیلم هم هست: «وقتی رخ تنها میشه و دیگه هیچ مهره‌ای نیست که کمکش کنه، آخرین راه‌حل رو انتخاب می‌کنه. خودش رو نابود می‌کنه تا بازی مساوی بشه. به این حرکت رخ، رخ دیوانه گفته می‌شود.» به گفته ابوالحسن داوودی موضوع این فیلم دقیقا بر این اساس ساخته شده است.این فیلم پربازیگر که همه انرژی‌اش را از فیلمنامه و البته تدوین خوبش گرفته است، داستان چند جوان است که در یک قرار اینترنتی با یکدیگر آشنا شده و به دنبال یک شوخی و شرط‌‌بندی در مسیری پیچیده و دلهره‌آور می‌افتند، مسیری که درک جدیدی از زندگی و اجتماع را برای هرکدامشان رقم می‌زند. ابوالحسن داوودی درباره فیلمنامه «رخ دیوانه» گفت: «این فیلمنامه حدود هفت سال پیش یک فیلمنامه ۳ اپیزودی با ۳ داستان مجزا بود که من از یکی از آن داستان‌ها خوشم آمد و تصمیم گرفتیم آن داستان را گسترش دهیم. نتیجه کار فیلم «رخ دیوانه» است.» طناز طباطبایی، ساعد سهیلی، نازنین بیاتی، امیر جدیدی و صابر ابر بازیگران جوان فیلمی هستند که قرار است حرف جوانان را بزند. فیلم گرم و درگیر کننده ابوالحسن داوودی تا پلان آخر تماشاگر را به دنبال خود می‌کشد.حتی در تیتراژ بدیع پایانی‌اش هم به دنبال نوآوری و آس رو کردن است. pic۳


شبکه یک: «چ»
بعد از گذشت یک سال از اکران فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمی کیا قرار است روز دوازدهم فروردین این فیلم روی آنتن برود. «چ» اثر پرخرج با جلوه‌های ویژه دیدنی است. فیلم یک بابک حمیدیان شاهکار دارد که به نقش شهید اصغر وصالی تصویر تازه‌ای از یک رزمنده دوران جنگ را ارائه داده است. سعید راد (تیمسار فلاحی) هم بسیار شبیه اصل درآمده است. این وسط اما بازی فریبرز عرب نیا به نقش مصطفی چمران شاید کمی می‌شد بهتر از این چیزی باشد که در فیلم هست. این فیلم داستان دو روز از زندگی شهید مصطفی چمران را در آزادسازی پاوه به تصویر می‌کشد. «چ» ۵۲۰ پلان دارد و در مقایسه با فیلم‌های دیگر ژانر سینمای جنگی ایرانی، جلوه‌های ویژه و صحنه‌آرایی‌های نظامی‌اش کم‌نظیر است. فیلم البته جنجال‌هایی را هم در پی داشت. عده‌ای معتقدند نام فیلم، یادآور نام چه‌گوارا است و سازنده با این کار قصد داشته تا میان چمران و چه‌گوارا قیاس کند. پیش ازساخته شدن فیلم در همایشی با نام «چ مثل چمران» که در سال ۱۳۸۶ در دانشگاه تهران برگزار شد، چنین مقایسه‌ای جنجال‌برانگیز شده ‌بود. همچنین علی کشوری پسر خلبان شهید کشوری هم بعد از نمایش فیلم با اشاره به اینکه در سریال سیمرغ شکسته شدن حصر پاوه به وضوح به تصویر کشیده شده است، گفت: «‌آقای حاتمی‌کیا عنوان می‌کند که من چمران خودم را ساخته‌ام! چمران یک شخصیت ملی است و به همه مردم تعلق دارد، همان گونه که شخصیت شهیدان کشوری و شیرودی و امثالهم به همه مردم تعلق دارد، ما به این شخصیت‌ها احترام می‌گذاریم.»pic۴


شبکه دو: خسته نباشید
اگر حس و حال کویرگردی دارید «خسته نباشید»را در روز هفتم فروردین حتما ببینید. جاذبه توریستی کویر برای توریست‌هایی که به ایران می‌آیند شده است دستمایه برای افشین هاشمی و محسن قرایی؛ کارگردانان «خسته نباشید» تا به این بهانه روایتی را سرو سامان بدهند و مردم را ببرند در دل کویر و چشمه‌های آب زیرزمینی و اصالت و سنت‌های بکر این سرزمین. ماریا و رومن، زن و شوهر توریستی هستند که برای اقامتی کوتاه‌مدت در کرمان ساکن می‌شوند. ماریا از پنج سالگی از ایران خارج شده و حالا بعد از این همه سال، خاطرات کمرنگی از سرزمین مادری‌اش دارد. اصرارِ رومن برای مسافرت به ایران، دیدار از منطقه کویری کلوت کرمان است. به‌رغم مخالفت اولیه، ماریا حاضر به مسافرت می‌شود و همراهانِ دیگر این سفر، لیدر گروه مرتضی و راننده ون، حسین هستند. فیلم‌نامه در مسیر درستی که طی می‌کند، موفق می‌شود تعادل خوب و ظریفی بین داستان‌هایی که برای آدم‌هایش انتخاب کرده، به‌وجود بیاورد و در نهایت این آدم‌ها و حکایتشان را در مضمون کلی اثر به ثمر بنشاند و نتیجه بگیرد. حکایت فیلم، حکایت همین آدم‌های به ظاهر ناهمگونی است که در عین حالی که زبان یکدیگر را نمی‌فهمند، اما در خیلی چیزهای دیگر، مثل گذشته شان، مثل حکایت‌های تلخ و شیرین زندگی‌شان و مثل خیلی چیزهای دیگر، با هم اشتراک دارند. این آدم‌ها کم‌کم تغییر می‌کنند و به هم نزدیک‌تر می‌شوند.pic۵


شبکه سه: هابیت
بالاخره در نوروز می‌توانید یک فیلم خوب خارجی از تلویزیون ببینید. در روزهای دهم و یازدهم فروردین از شبکه سه به دیدن «هابیت: نابودی اسماگ» بنشینید؛ در حقیقت قسمت دوم از فیلمی سه قسمتی در سبک حماسه‌ای فانتزی/ماجرایی بر اساس رمانی به همین نام نوشته ج. ر. ر. تالکین. پیتر جکسون کارگردان سه گانه ماندگار «ارباب حلقه ها» کارگردانی «هابیت» را هم بر عهده دارد و از رمان تالکین اثری دیدنی خلق کرده است.اگرچه در ابتدا قرار بود این فیلم دو قسمتی باشد، ولی پیتر جکسون و مترو گلدوین مایر از داشتن برنامه‌هایی برای ساخت فیلم سوم صحبت کرده‌اند. نام قسمت اول این فیلم «هابیت: سفر غیرمنتظره» است. فیلم دوم در ابتدا «آنجا و بازگشت دوباره» نام‌گذاری شده بود، ولی پس از اینکه سه قسمتی شدن این فیلم تایید شد نامش به «هابیت:نابودی اسماگ» تغییر یافت. نام قسمت سوم هم به «هابیت: نبرد پنج سپاه» تغییر یافت. دو قسمت اول فیلم به‌صورت یک‌جا در نیوزیلند فیلمبرداری شده است. فیلم‌های این سه گانه رویدادهای کتاب هابیت را دربر می‌گیرند، امااز منابع دیگر کتاب تالکین نیز برای به تصویر کشیده شدن وقایع قصه در فیلم استفاده شده است. این داستان درواقع روایت پیش از ماجراهای سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها» است که بعد از آن فیلم ساخته شد و البته از نگاه منتقدان پایین‌تر از آن فیلم‌ها می‌ایستد.pic۶


شبکه چهار: آسمان محبوب
فقط در ایران ممکن است این اتفاق بیفتد؛ فیلمی در جشنواره فجر نمایش داده می‌شود و جایزه می‌گیرد، اما به اکران عمومی درنمی‌آید و چند سال بعد از اولین نمایشش در جشنواره سر از تلویزیون درمی‌آورد و مردم اولین بار در تلویزیون فیلم را می‌بینند. حکایت «آسمان محبوب» ساخت داریوش مهرجویی است که لیلا حاتمی و علی مصفا و مانی حقیقی را با خود دارد. فیلم قرار است روز هشتم فروردین روی آنتن برود. داریوش مهرجویی از آن دست کارگردان‌هایی است که دغدغه های درونی و فردی‌اش درباره جهان هستی، مفاهیم اخلاقی و انسانی و تجربه‌های معناگرایانه و زیست- جهان عرفانی را در فیلم‌هایی که ساخته و قصه‌هایی که به تصویر می‌کشد، مطرح کرده و در کنار بازنمایی دغدغه‌های اجتماعی و بیرونی روشنفکرانه از دنیای درونی و کشمکش‌های آدمی در نسبت با خود و جهان هستی نیز سخن می‌گوید. اینک استاد در «آسمان محبوب» بار دیگر به بازنمایی همان فضاهای نشانه شناختی از معنا و تجربه‌های عرفانی در شمایلی انسانی و ملموس برمی‌گردد و یک روایت و تصویری شاعرانه از این تجربه پر رمز و راز را بازنمایی می‌کند. شاید «آسمان محبوب» نسبت به آثار قبلی مهرجویی، فاقد ریتم و ضرب‌آهنگ تند باشد، اما قهرمان قصه دکتر شایان بعد از حضور در روستای گل کبود به یک آرامش و در نهایت به یک تحول اخلاقی و درونی در شخصیتش می‌رسد. pic۷



مرد پرنده
از بهترین فیلم اسکار امسال نمی‌شود گذشت. حاکم مطلق شب هشتاد و هفتم اسکار. اسکار بهترین فیلم، فیلمنامه و کارگردانی را «مرد پرنده» به تنهایی از آن خود کرد. ایناریتو بعد از سال‌ها از اسکار روی خوش دید و توانست دل مردان آکادمی را به دست آورد. پس فیلمش حتما دیدنی است. «مرد پرنده» فیلمی در ژانر کمدی-درام است که از روی زندگی مایکل کیتون، بازیگر کهنه‌کار هالیوودی ساخته شده است و خود کیتون هم در فیلم نقش خودش را بازی می‌کند. کیتون در «مرد پرنده» نقش یک بازیگر هالیوودی را ایفا می‌کند که مدت‌ها پیش با یک نقش ابرقهرمانی به شهرت رسیده است و در حال حاضر می‌خواهد با اجرای یک تئاتر اقتباسی از آثار ریموند کارور در برادوی، شهرت از دست‌رفته خویش را بازیابد. فیلم چنان پیش می‌رود که تماشاچی مرز میان حقیقت و رویا را گم می‌کند. «مرد پرنده‌»عموما نقدهای مثبتی دریافت کرد و از سوی بسیاری از جمله هیات ملی بازبینی فیلم و بنیاد فیلم آمریکا به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۱۴ میلادی انتخاب شد. در هفتاد و دومین دوره جوایز گلدن گلوب نامزد دریافت ۷ جایزه شد که از این بین کیتون جایزه بهترین بازیگر مرد فیلم کمدی یا درام را دریافت کرد و فیلمنامه فیلم نیز جایزه بهترین فیلمنامه را به دست آورد. در هشتاد و هفتمین دوره جوایز اسکار، «مرد پرنده‌» با نامزدی در 9 بخش، همراه «هتل بزرگ بوداپست» بیشترین تعداد نامزدی در این دوره را کسب کرد که از این بین موفق به دریافت چهار جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین فیلمبرداری شد. pic8



بین ستاره‌ای
ترکیب کریس نولان و متیو مک کاناهی و آن هاتاوی را داشته باشی و از کنارش بی‌تفاوت رد شوی؟ امکان ندارد. اما آکادمی اسکار این کار را کرد و از کنار این فیلم بی‌نظیر بی‌تفاوت گذشت. این ماجرا قطعا یکی از گاف‌های آکادمی در تاریخش خواهد ماند. فیلم آشکارا مایه‌های فلسفی خودش را در قالب روایتی به سیاق «۲۰۰۱ یک ادیسه فضایی» عرضه می‌کند. فیلم قصه گروهی از دانشمندان فضایی است که به دنبال روشی جدید برای سفر در سیاهچاله‌های فضایی هستند تا با استفاده از سفر میان ستاره‌ای راهی برای بحران به وجود آمده در کره زمین پیدا کنند. این حماسه فضایی فرا زمانی بسیار جلوتر از «جاذبه» که سال گذشته به نمایش درآمد رفته است. در حالی که «جاذبه» کوتاه و محدود بود و مرزهای فرا جهانی را به تصورات بینندگان واگذار کرد، «بین ستاره‌ای» بلند، با شکوه، عجیب و دشوار است. به خصوص به خاطر این که به تماشای تصاویری می نشینیدکه با دیدنشان مغزتان سوت می‌کشد و متوجه گذر زمان نمی‌شوید. این فیلم داستان ماجراجویی کیهانی جسورانه و زیبایی است که کمی چاشنی سور رئال و رویایی را به همراه دارد و در عین حال همیشه این باور وجود دارد که در اصالت خطیر خود قرار گرفته است. فیلم مثل یک منظره است. اما شما را به تفکر عمیق و توجه دقیق وا می‌دارد و باعث می‌شود مجددا به خودتان برگردید. نولان در «بین ستاره‌ای» از هر لحاظ اثر استانداردی خلق کرده است.pic۹


تئوری همه چیز
استیون هاوکینگ شاید دو دهه قبل چندان چهره شناخته شده‌ای نبود، اما الان جوری شده که کمتر کسی است این دانشمند یگانه قرن ۲۱ را نشناسد. «تئوری همه چیز» که برای ادی ردمین اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای ایفای نقش استیون هاوکینگ به همراه آورد بی‌شک یکی از گزینه‌هایی است که نمی‌شود برای دیدن پیشنهادش نکرد. فیلم‌نامه این فیلم بر پایه «سفر به بی‌نهایت: زندگی من با استیون» نوشته جین وایلد هاوکینگ (همسر سابق استیون هاوکینگ) نوشته شده است. در این کتاب او به رابطه‌ با همسر سابقش، استیون هاوکینگ، ابتلای استیون به بیماری عصبی و موفقیتش در فیزیک می‌پردازد. این فیلم عموما با نظرات مثبت مخاطبین مواجه شد و در جشنواره‌ها و جوایز مختلف، موفقیت‌های زیادی کسب کرد. رویه فیلم پس از فلج شدن استیو هاوکینگ به تلاش‌های وی برای مبارزه با محدودیت‌هایی که در آن گرفتار شده خلاصه می‌شود که توام است با خلق تصاویری تاثیرگذار از روزهای سخت هاوکینگ در ابتدای دوران مواجهه با بیماری مهلکش. «تئوری همه چیز» به خوبی پرده از محدودیت‌های هاوکینگ مخصوصا در ارتباط با بچه‌هایش برداشته اما به مرور زمان نشان می‌دهد که هاوکینگ موفق می‌شود با محدودیت‌های خود کنار آمده و راه علمی که پیش گرفته بود و به‌خاطر بیماری‌اش از آن فاصله گرفته بود را ادامه می‌دهد تا ثابت کند که می‌تواند حتی در این شرایط هم به خواسته‌هایش برسد.
pic10



قهرمان بزرگ شماره 6
بی‌شک بهترین پیشنهاد برای دیدن فیلم آن هم در روزهای طولانی نوروز، فیلم انیمیشن است و در این صورت چه انیمیشنی بهتر از بهترین انیمیشن سال. «قهرمان بزرگ شماره ۶» را می‌توانید بارها و بارها ببینید و از هوش سازندگانش متعجب شوید. این فیلم در Imdb، براساس بیش از صدهزار رای، امتیاز ۸ از ۱۰ را کسب کرده و در سایت راتن تومیتوز هم براساس ۱۸۱ رای، ۹۰ درصد واکنش مثبت دریافت کرده است. جیمز براردینلی درباره این فیلم نوشته است: «گرچه فیلم ساختار شایسته‌ای دارد و به همان اندازه هم سرگرم‌کننده است، اما چیز خاصی درباره داستان اصلی این ابرقهرمان کارتونی وجود ندارد. این دومین انیمیشن سال ۲۰۱۴ است که با مهارت هرچه تمام‌تر با مرگ روبه‌رو می‌شود، بدون این‌که باعث ناراحتی کودکان شود. این اتفاق ابتدا در «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید ۲» رخ داد و بعد در این فیلم تکرار شد. در گذشته، انیمیشن‌ها اغلب از این موضوع اجتناب می‌کردند. این می‌تواند به این معنا باشد که فیلم‌سازها پذیرفته‌اند که کودکان سریع‌تر بزرگ می‌شوند و می‌توانند با محتوای غم‌انگیز روبه‌رو شوند. این فیلم در هشتاد و هفتمین دوره جوایز اسکار جایزه بهترین پویانمایی بلند سال را از آن خود کرد. « قهرمان بزرگ شماره ۶» همچنین در شصت و هشتمین دوره جوایز بفتا و نیز در هفتاد و دومین مراسم گلدن گلوب نامزد دریافت بهترین پویانمایی بود، ولی در اولی به فیلم «لگو» و در دومی به «چگونه اژدهای خود را تربیت کنید ۲» باخت.pic۱۱


هر کدام از فیلم‌های آلفرد هیچکاک!
هر کدام از فیلم‌های استاد استادان مسلم سینما؛ آلفرد هیچکاک را که برای دیدن انتخاب کنید ضرر نمی‌کنید. پیشنهاد این صفحه بهترین اثر استاد و بهترین فیلم تاریخ سینما به انتخاب منتقدان در سال ۲۰۱۲؛ «سرگیجه» است، اما کدام اثر هیچکاک را نام ببریم که جذابیت نداشته باشد. «روانی» را با ماریون کرین و وقایع مخوف متل بیتس؟، «پرندگان»را با وحشتی که تعدادی پرنده بی‌آزار می‌آفرینند؟، یا «مرد عوضی» را که به عقیده عده‌ای حتی بهتر از «سرگیجه» است. هر کدام را که انتخاب کنید لحظات بی‌نظیری را تجربه می‌کنید، اما هیچکاک در «سرگیجه» فرصت یکی از خارق‌العاده‌ترین تجربه‌ها را برای بیننده مهیا می‌کند. خودش این فیلم را شخصی‌ترین فیلم کارنامه‌اش خوانده است. فیلمی که یکی از مضامین مورد علاقه هیچکاک یعنی عشق به مثابه یک وسواس را بررسی می‌کرد. عشقی که زن و مرد را ویران می‌کند. فیلم ماجرای اسکاتی فرگوسن (جیمز استیوارت) پلیسی است که در جریان یک تعقیب و گریز به دلیل سرگیجه نمی‌تواند ماموریتش را درست انجام دهد و در نتیجه بازنشسته می‌شود. رفیق قدیمی اش از او می‌خواهد مراقب همسرش مادلن (کیم نوواک) باشد که اخیرا رفتارش عجیب و غریب شده است. به این ترتیب اسکاتی وارد ماجرایی پررمز و راز می‌شود. شهرت «سرگیجه» در حرکت دوربینی بود که هیچکاک برای القای حس سرگیجه ابداع کرده بود: زوم و عقب کشیدن همزمان دوربین فیلمبرداری، این کار عمق صحنه را مخدوش می‌کرد و بعدا به ترفند «دالی زوم» معروف شد.pic۱۲


بوچ کسیدی و ساندانس کید
جای یک وسترن در این فهرست خالی است. چه فیلمی بهتر از شاهکار «بوچ کسیدی و ساندانس کید».بازی پل نیومن در نقش بوچ و رابرت ردفورد به نقش ساندانس برای همیشه بر تارک سینما می‌درخشد. داستان فیلم در مورد دو دزد و راهزن است که به قطارها دستبرد می‌زنند و پس از یک دزدی برای فرار از دست قانون به بولیوی می‌روند. بوچ و ساندانس پس از مدتی فعالیت‌های خلاف در آنجا به دست سربازها می افتند و کشته می‌شوند. «بوچ کسیدی و ساندانس کید» را از نمادهای ضدقهرمان‌هالیوود می‌دانند. این دو با تمام تخلف‌هایی که انجام می‌دهند برای مخاطب دوست‌داشتنی می‌مانند. فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و جورج روی‌هیل فیلم را کارگردانی کرده است. «بوچ کسیدی و ساندانس کید» از پرفروش‌ترین وسترن‌های تاریخ سینماست و در ادامه موفقیت فیلم‌هایی مثل «بانی و کلاید»( آرتور پن،۱۹۶۷) که به سرنوشت محتوم تبهکاران اشاره می‌کند، ساخته شد و مانند آن فیلم زوج بزهکار فیلم، در پایان کشته می‌شوند. همان‌طور که در اول فیلم نوشته می‌شود فیلم از روی داستانی واقعی ساخته شده است. فیلم با اینکه متعلق به ژانر(گونه) وسترن است؛ اما در بسیاری از لحظه‌ها خلاف جهت یک وسترن متعارف حرکت می‌کند. تم‌اصلی فیلم سپری شدن دوره آدم‌هایی مثل بوچ و ساندانس است که با آمدن دوران جدید و حضور جلوه‌های تمدن، زیر چرخ‌های تکنولوژی و مدرنیسم خرد می‌شوند.pic۱۳


سینما پارادیزو
بسیاری از همنسلان ما با دیدن «سینما پارادیزو» عاشق سینما شده‌اند. «سینما پارادیزو» عاشقانه‌ای است در ستایش سینما. قصه فیلمسازی که بعد از گذشت سال‌ها که از شهر خود کوچ کرده است، به شهرش/وطنش بازمی‌گردد و نوستالژی عاشقانه اش را مرور می‌کند. سینما پارادیزو قدرتمند و تاثیرگذار است و از نظر احساسی اعماق انسان را در می‌نوردد؛ به‌طوری‌که کمتر انسان صاحب اندیشه‌ای است که در یک‌سوم انتهایی فیلم بارها نگریسته باشد. تورناتوره بلای سانسور و در حقیقت بلای نفوذ ذهنیت غیرهنری را در هنر نمایش می‌دهد. تورناتوره نشان می‌دهد که انسان‌ها همیشه به دنبال قهرمان هستند و حکمت را در آنها جست‌وجو می‌کنند و انسان بودن خود را به فراموشی می‌سپارند؛ توجه کنید به جملات زیبایی که آلفردو به زبان می‌آورد و بعد معلوم می‌شود که این جمله دیالوگ هنرپیشه معروف یک فیلم بوده است. هر چند در انتها او به حکمت می‌رسد و خود را باز می‌شناسد. «سینما پارادیزو» محکم، روان و خوش‌ساخت است و دیگر در تاریخ سینما و شاید در سینمای تورناتوره تکرار نخواهد شد. سینما پارادیزو دیر مغان است و آلفردو پیر این دیر است. او در انتها به عرفان می‌رسد و سالواتوره در عشق مجازی می‌ماند. تورناتوره در این فیلم دین خود را به سینما و ارادت خود را به سینمای معصوم میکل‌آنجلو آنتونیونی ادا کرده و همین‌طور به عشق نیز ادای احترام کرده است. او سالواتوره را ساخته است و سالواتوره تورناتوره را. pic۱۴



آوای موسیقی
امسال 50 سال از ساخته شدن شاهکار رابرت وایز؛ «آوای موسیقی» می‌گذرد. فیلمی که حتی در مراسم اسکار هم از آن تجلیل شد و جولی اندروز برای ایفای نقش ماندگارش در این فیلم روی سن آمد و تمام حاضران در مراسم به احترامش از جا برخاستند و برایش کف زدند. «آوای موسیقی» را به راحتی می‌توان در لیست پنج موزیکال برتر تاریخ سینما قرار داد. داستانی عاشقانه که زبانش موسیقی است. بعضی مواقع با خود می‌گویم که چرا سینما نزدیک به دو دهه است که روند ساخت فیلم‌های خشن را در پیش گرفته، در حالی که نیم قرن پیش فیلمی مانند «آوای موسیقی» ساخته شده بود که عشق را به خوبی در قالب موسیقی معنا می‌کرد و به جای آموزش شکنجه به مخاطبانش، عشق ورزی را به آنها می‌آموخت. «آوای موسیقی» از معدود فیلم‌های موزیکالی است که شما را وا می دارد سه ساعت در جلوی تلویزیون به تماشایش بنشینید و در آخر با لبخندی حاکی از رضایت فیلم را به پایان برسانید. این فیلم با عناوین مختلفی در جهان به نمایش درآمده است. در اسپانیا این فیلم را با نام «لبخند ها و گریه ها» می‌شناسند، در فرانسه با نام «ملودی خوشبختی »، در برزیل و آرژانتین عنوان «تازه کار ناشی»، در کشورهای کرواسی، اتریش و آلمان نام «آهنگ من، رویای من» و در ایران «اشک‌ها و لبخندها» روی آن گذاشته شده است. «آوای موسیقی» یک کلاسیک به تمام معناست که هر عاشق سینما باید حداقل یک بار آن را ببیند. pic15