نفیسه قانیان

جهان دیروز، شاید جهان تولید در پستو و خاک خوردن تولیدات، پشت ویترین‌های بی رنگ و رمق بود اما امروز چه کسی می‌تواند منکر شود که رقابت های اقتصادی، از جنگ های تسلیحاتی پیشی گرفته و جهان روی پاشنه برندها و قدرت های اقتصادی می چرخد؟تفکر تولید به سبک و سیاق امروز و مطابق با سلیقه و استاندارد جهانی، نخستین بذری است که یک تولید موفق را در بازارهای جهانی به ثمر می‌نشاند. اما گویی هنوز فرهنگ منسوخ کسب و کارهای سنتی در اقتصاد شهری مانند اصفهان رسوخ دارد؛ که البته دیگر شهرهای کشور نیز از این آفت به دور نیستند. هنوز که هنوز است مقوله هایی مانند برندسازی، استفاده از روش‌های علمی تحقیقات بازار، توجه به ابعاد حرفه‌ای بازاریابی و تبلیغات، تحقیق و پژوهش، نیازسنجی، نظرسنجی، بسته بندی و به روزکردن ماشین آلات، در برخی واحدهای بزرگ و نامدار صنعتی آغاز نشده است. هنوز بسیاری از کارخانه داران و تولیدکنندگان این شهر، مشاور داشتن را صرف هزینه اضافه می‌دانند، حاضرنیستند برای تبلیغات متفاوت و تأثیرگذار، آن گونه که باید خرج کنند، اختصاص بودجه به مسایلی مانند نظرسنجی یا تحقیقات بازار را هزینه تراشی می‌خوانند.

هنوز بخشی از صنعتگران این شهر اتاق بازرگانی اصفهان را نمی‌شناسند، با الفبا و ادبیات جهانی تولید، صادرات و حضور در بازارهای بین المللی بیگانه اند، هنوز نمی‌توانند جسارت تغییر در بسته بندی‌های خود را به دل راه دهند، هنوز به چندین مشتری خاص داخل کشور اکتفا می‌کنند و با هر تکان اقتصادی آن ها به خود می‌لرزند. بسیاری از چهره‌های اقتصادی این شهر با مفاهیمی مانند هویت بصری برند، بیگانه‌اند، به تبلیغات معمول، تکراری و بی اثر در چند رسانه دلخوش کرده اند حال آن که هرگز تیمی از نیروی انسانی را برای بررسی و رصد بازتاب این تبلیغات در نگاه مخاطبان مأمور نکرده‌اند. از صرف هزینه برای دوره‌های آموزشی کارکنان و توانمندسازی نیروی انسانی پرهیز می‌کنند و تصور آن‌ها از نیروی انسانی خوب، یکجانشین بله قربان‌گویی است که هرگز سازمان را برای کسب تجربیات جدید، حضور در رویدادهای بین المللی، ورود به بطن بازار و مواجهه چهره به چهره با مخاطب ترک نکرده است.

هنوز مهارت های مورد تأیید آن ها برای استخدام پرسنل، معیارهای ۲۰ سال گذشته است، هنوز می توان صنعتگرانی را در این شهر یافت که سرمایه گذاری بر روی حوزه هایی مانند آینده پژوهی و یا مطالعه بازار را کارهایی لوکس، تشریفاتی و غیر ضروری می‌دانند. سیل تغییر و تحولات کسب و کارهای امروز جهان از سر آن ها گذشته و آن ها هنوز به درگیری های درون صنفی بی نتیجه، کاسب کاری‌های کوته نگرانه و اختلاف های اتحادیه ای مشغولند. حال آن که جهان پیرامون این جزیره کوچک، روز به روز از فناوری اطلاعات، خلاقیت، خلق فرصت و بازارسازی، مشتری مداری و برندسازی برای فراگیری و محبوبیت بیشتر استفاده می‌کند و آن‌ها را با تفکرهای تاریخ گذشته خود تنها می‌گذارد. البته این جزیره روز به روز کم جمعیت‌تر می شود، هر بار یکی از ساکنان، جزیره را ترک می‌کند و زیر لب می‌گوید: جهان دارد کجا می رود و ما کجاییم! اما واقعیت این است که ضعف فرهنگ صادراتی در ایران و شهری مانند اصفهان که داعیه دار بسیاری از آمار و ارقام و القاب است، مشهود است و نمی‌توان آن را منکر شد. صادرات، این اهرم توسعه پایدار، هنوز در انبار تفکر بسیاری از مهره های اقتصادی بی استفاده مانده است؛ غافل از این که تا زمانی که تفکر و فرهنگ صادراتی را بهبود نبخشیم، نه فخر فروشی به داشته های اصفهان دیروز به کارمان می‌آید و نه خیال پردازی های ما از اصفهانِ پسابرجام، نجات بخش خواهدبود. باید از تغییر در تفکر و تحول در سازمان خود شروع کرد. باید جزیره را ترک کرد.