جشنواره متوسطها
علیرضا بهرامی
منتقد
جشنوارههای فجر سال ۹۵ یک ویژگی مهم داشتند؛ ثمره مدیریت دولت تدبیر و امید، طبق قاعده زمانی، در این دوره نمود مییافت. این ویژگی، با یک ویژگی دیگر درآمیخت؛ آن هم اینکه، این دوره از جشنوارههای فجر، بهویژه در حوزههای موسیقی و فیلم را ضعیفترین دوره جشنوارههای فجر در چهار سال اخیر میتوان دانست. علت اینکه جشنواره فیلم فجر پس از سه دوره آزمون و تلاش، در چهارمین مرحله یک دوره، به شرایطی تقریبا خنثی و بیاثر میرسد، یک علت کلی دارد که علتهای جزئیتری از دل آن بیرون میآید.
علیرضا بهرامی
منتقد
جشنوارههای فجر سال 95 یک ویژگی مهم داشتند؛ ثمره مدیریت دولت تدبیر و امید، طبق قاعده زمانی، در این دوره نمود مییافت. این ویژگی، با یک ویژگی دیگر درآمیخت؛ آن هم اینکه، این دوره از جشنوارههای فجر، بهویژه در حوزههای موسیقی و فیلم را ضعیفترین دوره جشنوارههای فجر در چهار سال اخیر میتوان دانست. علت اینکه جشنواره فیلم فجر پس از سه دوره آزمون و تلاش، در چهارمین مرحله یک دوره، به شرایطی تقریبا خنثی و بیاثر میرسد، یک علت کلی دارد که علتهای جزئیتری از دل آن بیرون میآید. واقعیت غیر قابل انکار و متکی بر شواهد مختلف این است که پس از یک دوره هشت ساله دشمنی و استفاده ابزاری در مواجهه با فرهنگ و هنر در مدیریت اجرایی کشور، در مدیریت فعلی هم این حوزه، هیچگاه در اولویتهای کاری و چه بسا فکری قرار نگرفت. وقتی هنر در اولویت نباشد، باری به هرجهت و صرفا زینتی میشود. استراتژی مشخصی با هدفی مطمئن برای آن تعریف نمیشود و درنهایت هم آنچه کمدردسرتر و سرراستتر باشد، در اولویت و مطلوبیت قرار میگیرد.
وقتی فرهنگ و هنر در اولویت نباشد، دو وضعیت از دل آن بیرون میآید؛ یکی کمجراتی در مواجهه با فشارها و در مسیر دسترسی به مطالبه آنچه حامیان و رایدهندگان میخواستهاند، دیگری هم اتکا کردن و ارضاء شدن با تنها گفتن حرفهای شیک. این دو ثمره موجب شده است در کلیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مشخصا در برخی بخشها و معاونتها، نیل به وضعیت متوسط رو به پایین را شاهد باشیم. جشنواره فیلم فجر، بهویژه از نظر کیفیت فیلمها، در وضعیت متوسط رو به نزول است؛ چون بهخاطر درد و سختیها، یک روز خواستیم که این شیر، یال نداشته باشد، یک روز دُم و یک روز اشکم. درنتیجه، عرصه برای کاریابی و جولاندهی فیلمسازان متوسط فراهمتر است. بهترین فیلمساز، فیلمساز کمدردسر است. بهترین آثار هم فیلمهای تلویزیونی یا با توانایی حداکثر یک فیلم کوتاه است. وقتی دور، دور متوسطها شد، نهتنها آثار، بلکه هیات انتخاب و هیات داوری هم به این سمت و سو کشیده میشوند. درنتیجه فهرست نامزدها از خود فیلمها متوسطتر و بعضا خنثیتر میشود و چه بسا برگزیدگان نهایی از این هم متوسطتر شوند.
البته این متوسط رو به پایین بودن تنها به همین موردها ختم نمیشود. در چنین شرایطی، بخش نقد و منتقدان فیلم هم متوسط رو به افول میشود، بخش خبر و مطالبهگری رسانهای هم همین طور. در این جشنواره، فقط فیلمهای معمولی و متوسط احاطهمان نکرده بودند، شبهخبرنگارهای زایل و ضایعکننده خفهمان کردند. مدهوشان منفعلی که به اسم خبرنگاران رسانههای فرعی، همان رسانههایی که عموما بخش فرهنگ و هنرِ تولیدکننده یا حتی اصل بخش فرهنگ و هنری ندارند، به درون میدان سوق داده شدند تا فضا مغشوش و مطلوب مدیریتهای متوسط یا مدیران حرف شیک بزن شود. این انگار استراتژی یا ترفند مدیریت فرهنگی کلان کشور است. در حوزه کتاب، فانتزیهای اندیشهگریز حمایت میشوند. در حوزه سینما، به غیرعمیقهای درجه 2 و 3 میدان داده میشود. در حوزه اطلاعرسانی هم سیاهیلشگرها وارد بازی میشوند؛ تا آب گلآلود شود... غافل از اینکه متوسطها همیشه شرایط اضمحلال را فراهم میکنند و در چنین شرایطی، همه با هم سقوط میکنند.
ارسال نظر