The Nation

زلزله مخرب ترامپ

مجله نیشن در شماره اخیر خود جلد را کاملا سیاه کرده و بر روی آن نوشته است: سوگواری، مقاومت و سازماندهی کردن. این مجله می‌نویسد: آمریکا یک زلزله سیاسی را (در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری ) تجربه کرد. هنوز میزان خسارت آن مشخص نیست اما زلزله بسیار پر قدرت بوده است. مردم در این دوره از انتخابات به کسی رای دادند که گفته است دستور به اخراج مهاجران خواهد داد، کسی که با زنان رفتار محترمانه‌ای نداشته و بی‌توجه به آزادی‌های مدنی و مذهبی است. این فرد هم‌اینک رئیس‌جمهور ایالات‌متحده است. حزب جمهوری‌خواه در ۸ سال گذشته اکثریت کنگره را به دست داشته است اما باراک اوباما هر بار توانسته بود با اختیارات قانونی که در دست داشته مانع بلندپروازی‌های این حزب شود. اما این حزب هم‌اکنون هر دو پایگاه را در اختیار خود گرفته است.

دیوان عالی کشور هم احتمالا در دوران ترامپ از اوضاع خوبی برخوردار نباشد. این نهاد برای مدت طولانی حافظ و سنگر آزادی بوده اما اکنون احتمالا قربانی امتیازات اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. نویسنده این مطلب اما توصیه می‌کند که مردمی که به ترامپ رای نداده‌اند به جای اینکه سوگواری کنند باید دست به سازماندهی بزنند. زیرا اگر به کاخ سفید، کنگره و دادگاه‌ها نمی‌شود اعتماد کرد در عوض می‌توان به یکدیگر اعتماد داشت؛ نه برای آسایش، بلکه برای بقا و قدرتمندتر شدن. زمان برای متهم کردن همدیگر وجود خواهد داشت، زمان برای تعیین اینکه چه میزان مصیبتی بر سر آمریکا آمده وجود خواهد داشت. این نویسنده ادامه می‌دهد: ما فعلا باید در برابر حمله سفیدها واکنش نشان دهیم؛ اینکه چگونه این افراد در برابر نخبگان آمریکایی، هالیوود و منهتن قیام کردند. این مقاله توصیه می‌کند: زمان برای سرزنش کردن دموکرات‌ها وجود خواهد داشت اما فعلا زمان آن است که خود را سازماندهی کنیم.

The Newsweek

دوستی دو دشمن

مجله نیوزویک برای این هفته به سراغ رابطه ترامپ و پوتین رفته است. آیا این دو با یکدیگر همکاری خواهند کرد؟ آیا سایه جنگ از سر دو کشور برداشته خواهد شد؟ همه اینها سوالاتی است که نیوزویک سعی کرده است در این شماره به آن پاسخ دهد.به نوشته این مجله دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور تازه ایالات‌متحده در نهم نوامبر اعلام کرد که پوتین از طریق نرم‌افزار تلگرام ریاست‌جمهوری وی را تبریک گفته است. او گفت که پوتین در این پیام اعلام کرده است: امیدوارم بتوانیم با یکدیگر کار کنیم و بحران رابطه آمریکا-روسیه را پایان ببخشیم. پوتین در این پیام البته به نکات دیگری هم اشاره کرده است که اساسا موجب تنش بین دو کشور در دوره باراک اوباما شده است. از جمله اینکه روسیه آرزو کرده است که در دوره ترامپ بتوانند چالش‌های بین‌المللی را با همکاری یکدیگر مرتفع کنند. اما داستان تنها این نیست.

روسیه به ترامپ چشم دوخته است. درست لحظاتی پیش از اینکه پوتین برای ترامپ پیغام تبریک بفرستد، در دومای روسیه نمایندگان این کشور به افتخار پیروزی ترامپ در انتخابات برای دقایقی دست زده بودند. پوتین امید به آن دارد که دو کشور در دوره ترامپ همکاری بیشتری داشته باشند. ترامپ بارها پوتین را به‌خاطر درگیر شدن با چالش‌های بین‌المللی ستوده و وی را فردی موفق‌تر از باراک اوباما معرفی کرده بود. البته اما این داستان عاشقانه بین این دو نفر ممکن است دوام زیادی نداشته باشد و زمانی که ترامپ فرماندهی کل قوا را در ایالات‌متحده به دست گیرد این رابطه به سردی گراید. زیرا منافع دو کشور از اساس متفاوت از یکدیگر است و اجازه همکاری بیشتر بین دو کشور نمی‌دهد. پوتین دوست دارد تا حوزه نفوذ خود را به اروپای شرقی بیشتر کند اما منافع آمریکا مخالف آن است. اختلاف بر سر کشورهای بالتیک ممکن است نخستین جرقه اختلافات بین دو کشور باشد.

The week

دنیای خطرناک ترامپ

مجله ویک این هفته نیز کاریکاتور ترامپ را برای روی جلد خود انتخاب کرده و تیتر «دنیای ترامپ» را انتخاب کرده است. این مجله می‌نویسد: در عمل چقدر باید از ترامپ ترسید؟ برای پاسخ به این پرسش باید پرسش‌های دیگری مطرح کرد. از سیمون جنکینز در گاردین سوال شد که آیا ترامپ واقعا برای ریاست‌جمهوری آمریکا مناسب است؟ آیا به معنای واقعی کلمه ترامپ فردی پر از تنفر، نژادپرست، متجاوز و دروغگو است؟ آیا بنا به نوشته واشنگتن پست کارزار انتخاباتی ترامپ دست به کاری بزرگ زده است؟ یا اینکه بنا به گفته اوباما ترامپ مرد خوبی است و می‌توان به او اطمینان کرد؟ ترامپ در ایام انتخابات، بانون را به‌عنوان رئیس استراتژیست کارزار خود انتخاب کرده بود. بانون همچنین به لطف نزدیکی به ترامپ به تیم انتقالی هم راه پیدا کرده است. بانون چهره‌ای شناخته شده و جزو جریان افراطی است که حتی متهم به نژادپرستی هم شده است.

او اساسا یک سفیدپوست نژادپرست و حتی ضد یهود است. اندرو سولیوان در مجله نیویورک می‌نویسد: به بازی گرفته نشوید. ترامپ پس از پیروزی به هیچکس بدهکاری ندارد. او جمهوری‌خواهان را به سطل اشغال انداخت و چهره خود را از نو ساخت. او بارها نخبگان و رسانه‌ها را به استهزا گرفت. او احتمالا با کنگره نیز سر سازگاری نخواهد داشت و اکثریت جمهوری‌خواهان را در سنا و مجلس نمایندگان تحمل نخواهد کرد. او احتمالا کسی را برای دیوان عالی کشور انتخاب خواهد کرد که گرایش‌های دست راستی داشته باشد. فقط کافی است که یک حمله تروریستی دیگر در داخل آمریکا رخ دهد یا اینکه یک سیاهپوست دیگر توسط پلیس کشته شود. آنگاه آمریکا پاسخ وحشیانه ترامپ را خواهد دید. اریک زون در شیکاگو تریبون می‌نویسد: من واقعا شک و تردید جدی دارم که آمریکا با حکمرانی ترامپ دوام آورد. ترامپ با وعده و وعیدهای غلط بر روی کار آمده است. زمانی که او نتواند مانع مهاجرت شود یا خدمات درمانی ارزان قیمت ارائه کند، آنگاه باید منتظر فاجعه بود.

The Economist

ناسیونالیسم افراطی

هفته‌نامه اکونومیست برای شماره آخر خود یک طرح جالب از ترامپ را طراحی کرده و وی را در قامت ناسیونالیست‌های قرن هجدهمی در آورده است. این هفته نامه ضمن هشدار به ظهور ناسیونالیسم افراطی نوشت: وقتی که دونالد ترامپ وعده داد آمریکا را بار دیگر به یک قدرت بزرگ تبدیل خواهد کرد، در واقع شعار رونالد ریگان در سال 1980 را بار دیگر تکرار کرد. در آن زمان رای دهندگان آمریکایی پس از شکست‌هایی که در دوران ریاست‌جمهوری کارتر شاهد بودند، خواستار احیا بودند. در ماه جاری هم مردم به این دلیل به ترامپ رای دادند که به آنها وعده داد یک تغییر «تاریخی بی‌همتا در زندگی» را برای آنها به ارمغان می‌آورد. البته تفاوتی بین این دو هست. ریگان در زمان انتخابات، آمریکا را به‌عنوان «یک شهر درخشان بر فراز تپه» توصیف کرده بود. او با تهیه فهرستی از همه اقداماتی که آمریکا می‌توانست برای استقرار امنیت در جهان انجام دهد، رویای کشوری را به تصویر کشیده بود که «درون‌گرا نیست بلکه به دیگران تمایل دارد و برون‌گراست.» در مقایسه اما ترامپ، سوگند خورده است که آمریکا را در اولویت قرار دهد.

ترامپ گفته است که دیگر اجازه نخواهد داد جهانی شدن، کشور یا مردمش را احاطه کند. آمریکای ریگان خوش‌بین بود درحالی‌که آمریکای ترامپ عصبانی است. به ملی‌گرایی نوین خوش آمدید. این مجله در ادامه این مطلب می‌نویسد: برای نخستین‌بار از جنگ جهانی دوم تاکنون قدرت‌های بزرگ و در حال رشد به‌طور همزمان تحت بندگی شوونیسم (ملی‌گرایی افراطی) در آمده‌اند. رهبران کشورهایی از قبیل روسیه، چین و ترکیه همچون ترامپ به دیدگاه بدبینانه‌ای دچار شده‌اند که بر‌اساس آن سیاست خارجی اغلب یک بازی بی‌حاصل است که در آن منافع جهانی در رقابت با منافع ملی قرار می‌گیرند. این یک تغییر بزرگ است که به جهانی خطرناک‌تر منجر خواهد شد. ملی‌گرایی یک مفهوم وسیع است و به همین دلیل است که سیاستمداران دستکاری در آن را بسیار آسان می‌یابند.

Foreign Affair

قدرت پوپولیسم

مجله فارن افرز در آخرین شماره خود به تبعات انتخاب ترامپ پرداخته است. در این شماره، افرادی همچون فرید زکریا و مایکل کازین با این مجله همکاری داشته‌اند. اما مهمترین مطلب این مجله را فرید زکریا کارشناس و مجری سی‌ان‌ان در خصوص پوپولیسم نوشته است. فرید زکریا می‌نویسد: ترامپ بخشی از موج گسترده پوپولیسم است که در حال در نوردیدن جهان غرب است. این موج را می‌توان در کشورهایی با شرایط کاملا متفاوت دید: از سوئد به‌عنوان کشوری موفق تا کشور بحران زده یونان. در بیشتر کشورها، پوپولیسم به‌عنوان جنبشی اپوزیسیون باقی خواهد ماند؛ هرچند جنبشی که قدرتش در حال زیاد شدن است. در برخی دیگر، مانند مجارستان، در حال تبدیل شدن به ایدئولوژی غالب است. اما تقریبا در همه جا، پوپولیسم توجه عمومی را به خود جلب کرده است. پوپولیسم چیست؟

پوپولیسم یعنی چیزهای متفاوت برای گروه‌های متفاوت اما هر دو برداشت در سوء ظن و خصومت نسبت به نخبگان، جریان اصلی سیاست و نهادهای مستقر اشتراک نظر دارند. پوپولیسم به نمایندگی از سوی مردم «معمولیِ» فراموش شده سخن می‌گوید و اغلب خود را صدای وطن پرستی واقعی تصویر می‌کند. ترامپ در آوریل ۲۰۱۶ در وال استریت ژورنال نوشت: «تنها پادزهر برای دهه‌ها حکمرانی ویرانگر از سوی بخش کوچکی از نخبگان همانا تزریق جسورانه اراده مردمی است. در هر مساله مهمی که بر این کشور تاثیر می‌گذارد، مردم راست می‌گویند و نخبگان حکومتی دروغ». نوربرت هوفر، که کمپین ریاست‌جمهوری «اول اتریش» را در سال ۲۰۱۶ هدایت می‌کرد، به رقیب خود (که یک استاد دانشگاه بود) گفت: «شما طبقه بالا را دنبال خود دارید و من مردم را». به لحاظ تاریخی، پوپولیسم انواعی در جناح راست و چپ دارد و هر دو امروز در حال فوران هستند: از برنی سندرز تا ترامپ، از سیریزا (حزب چپگرایی که اکنون در یونان در قدرت است) تا جبهه ملی در فرانسه. اما پوپولیسم چپگرای امروز نه متمایز است و نه گیج کننده. کشورهای غربی مدت‌های مدید است که یک چپ افراطی دارند که از احزاب اصلی چپ‌گرا به مثابه احزابی بازار محور و منطبق با کسب و کارهای بزرگ انتقاد می‌کند.

National Enquirer

100 روز اول ترامپ

مجله نشنال انکوایرر، برای این شماره خود به سراغ ۱۰۰ روز اول کاری دونالد ترامپ رفته است. کارهایی که ترامپ احتمالا در ۱۰۰ روز نخست انجام می‌دهد به این قرارند: رسیدگی و اصلاح قانون مهاجرت؛ این قانون مهمترین برنامه‌کاری ترامپ است و اساس کارزارهای انتخاباتی خود را بر روی این موضوع متمرکز کرده بود. بنا براین احتمالا در سه ماه نخست‌کاری ترامپ، کمیته‌ای که وی وعده‌اش را داده بود تاسیس می‌کند و این کمیته نیز وظیفه اخراج مهاجرین غیرقانونی را برعهده می‌گیرد. البته این مجله به مهاجرین غیرقانونی لقب جنایتکاران داده و گفته است نخستین اقدام ترامپ اخراج جنایتکاران از آمریکا است. دومین طرح ترامپ اما به مبارزه وی با داعش بر می‌گردد. ترامپ مدعی است که در سه ماه نخست‌کاری خود داعش را تضعیف می‌کند یا به‌طور کامل شکست می‌دهد. ترامپ بارها در مناظرات انتخابی شیوه مبارزه روسیه و ایران را با داعش ستوده و گفته بود که این دو کشور در حال مبارزه با داعش هستند. او ضمن انتقاد از شیوه باراک اوباما و هیلاری کلینتون در مبارزه با داعش تایید کرده بود آمریکا از گروه‌هایی حمایت می‌کند که حتی شناختی روی آنها ندارد.

این مجله همچنین سومین کار مهم‌ترامپ را لغو «اوباما کر» اعلام کرده است. هر چند شایع شده بود که ترامپ احتمالا بخش‌هایی از برنامه اوباما را در خصوص خدمات درمانی حفظ کند اما وی اخیرا اعلام کرده است که قصد دارد به سمت سیستمی ارزان‌تر حرکت کند و خدمات درمانی را در دسترس‌تر کند. این مجله اما چهارمین طرح ترامپ را «تخلیه باتلاق» نامیده است. در این طرح قرار است آنگونه که ترامپ وعده‌اش را در مناظره با هیلاری کلینتون داده است سیاستمداران ناراستی همچون وی را دستگیر کند. این طرح را این مجله در حالی چهارمین برنامه‌کاری ترامپ معرفی می‌کند که وی لحظاتی پس از پیروزی در انتخابات اعلام کرد که از سوی هیلاری کلینتون تلفن تبریک دریافت کرده و وی نیز متقابلا از ۳۰ سال زحمات وی برای ایالات متحده تشکر کرده بود.