مقصد کمپینهای برخاسته از شبکههای اجتماعی کجاست؟
رسول رمضانیان
عضو هیات علمی
دانشگاهصنعتیشریف
برای بررسی و مطالعه ابعاد کمپین «نه به خریدن خودرو صفر ایرانی» میتوان از چند جنبه وارد موضوع شد؛ اما به نظر میرسد که وجه اجتماعی و مطالعه جامعه شناختی این موضوع بیش از دیگر جنبهها و وجوه کارآیی و قدرت تحلیل داشته باشد. بنابراین بهتر است برای بررسی این کمپین با مفهومی جامعه شناختی به نام «همهدانی مشترک» آغاز کنیم.
برای شرح مفهوم همهدانی مشترک بگذارید به داستان پادشاه لخت اشاره کنیم. روزی خیاطی پیش پادشاه رفت و گفت پارچهای دارد که تنها انسانهای بیگناه آن را میتوانند ببینند و درحالیکه دستهایش خالی بود وانمود کرد که پارچهای بر دست دارد.
عضو هیات علمی
دانشگاهصنعتیشریف
برای بررسی و مطالعه ابعاد کمپین «نه به خریدن خودرو صفر ایرانی» میتوان از چند جنبه وارد موضوع شد؛ اما به نظر میرسد که وجه اجتماعی و مطالعه جامعه شناختی این موضوع بیش از دیگر جنبهها و وجوه کارآیی و قدرت تحلیل داشته باشد. بنابراین بهتر است برای بررسی این کمپین با مفهومی جامعه شناختی به نام «همهدانی مشترک» آغاز کنیم.
برای شرح مفهوم همهدانی مشترک بگذارید به داستان پادشاه لخت اشاره کنیم. روزی خیاطی پیش پادشاه رفت و گفت پارچهای دارد که تنها انسانهای بیگناه آن را میتوانند ببینند و درحالیکه دستهایش خالی بود وانمود کرد که پارچهای بر دست دارد.
رسول رمضانیان
عضو هیات علمی
دانشگاهصنعتیشریف
برای بررسی و مطالعه ابعاد کمپین «نه به خریدن خودرو صفر ایرانی» میتوان از چند جنبه وارد موضوع شد؛ اما به نظر میرسد که وجه اجتماعی و مطالعه جامعه شناختی این موضوع بیش از دیگر جنبهها و وجوه کارآیی و قدرت تحلیل داشته باشد. بنابراین بهتر است برای بررسی این کمپین با مفهومی جامعه شناختی به نام «همهدانی مشترک» آغاز کنیم.
برای شرح مفهوم همهدانی مشترک بگذارید به داستان پادشاه لخت اشاره کنیم. روزی خیاطی پیش پادشاه رفت و گفت پارچهای دارد که تنها انسانهای بیگناه آن را میتوانند ببینند و درحالیکه دستهایش خالی بود وانمود کرد که پارچهای بر دست دارد.
پادشاه برای آنکه خود را بیگناه جلوه دهد شروع کرد به تمجید و تعریف از پارچه و قرار شد که خیاط برای او لباسی فاخر از پارچه بدوزد. پس از اینکه خیاط لباس خیالی را دوخت، جارچیان فریاد زدند کهای مردم، فردا پادشاه با ردایی که تنها انسانهای بیگناه آن را میبینند از میدان اصلی شهر گذر خواهد کرد. همه مردم جمع شدند و درحالیکه همه میدیدند که پادشاه لخت است هورا میکشیدند و از زیبایی لباس تعریف میکردند.
هر کسی با خودش فکر میکرد که شاید او نمیتواند به علت گناهانی که کرده است لباس را ببیند و بقیه مردم دارند لباس را میبینند و برای اینکه خود را بیگناه جلوه دهد او نیز از لباس خیالی تعریف میکرد و هورا میکشید. در این حالت، همه میدانستند که پادشاه لخت است، اما این دانایی یک همهدانی مشترک اجتماعی نبود.
با اینکه همه میدانستند که پادشاه لخت است ولی کسی نمیدانست که آیا همه میدانند که همه میدانند که پادشاه لخت است؟
تا اینکه یک کودک شش ساله دستش را به سمت پادشاه دراز کرد و گفت: مامان! ببین! پادشاه لخت است! در اینجا همه مردم از هورا کشیدن دست برداشتند و پس از سکوتی کوتاه هورا کشیدن برای پادشاه به هو کردن پادشاه تبدیل شد.
فرض کنید الف یک واقعیت باشد و فرض کنید اعضای یک جامعه همه از رخ دادن الف مطلع باشند. در این حالت ضرورتا الف همهدانی مشترک اجتماعی نیست، بلکه باید همه اعضا بدانند که همه اعضا از الف مطلع هستند و همه اعضا بدانند که همه اعضا میدانند که همه از الف مطلع هستند و... تنها در این شرایط است که الف یک همهدانی مشترک اجتماعی خواهد بود.
تا قبل از آنکه شبکههای اجتماعی پدید بیایند، این امر که آنچه همگان میدانند به همهدانی مشترک اجتماعی تبدیل شود، کاری بسیار دشوار بود. اما امروزه، به مدد شبکههای اجتماعی آنچه همگان میدانند به سرعت تبدیل به همهدانی مشترک میشود.
پیشتر اگر یک مصرف کننده از کالایی ناراضی بود با خودش فکر میکرد که این نارضایتی تنها محدود به او میشود و نارضایتیاش به اعتراض تبدیل نمیشد؛ اما با شبکههای اجتماعی، نارضایتی عمومی تبدیل به همهدانی مشترک میشود و کمپینهای اعتراضی شکل میگیرد. کمپینهایی چون کمپین «خودروی بیکیفیت نخریم» از همین تبدیل شدن آنچه همه میدانند به همهدانی مشترک سود میبرند.
در این یادداشت، نگارنده نه در پی جانبداری از گروهی است که کمپین خودروی بیکیفیت نخریم را حمایت میکنند و تولید خودرو بیکیفیت و انحصاری را خیانت میشمارند و نه در پی جانبداری از افرادی است که ضربه زدن به تولید ملی و اشتغال را خیانت میدانند، بلکه هدف آن است که گوشزد شود از این پس به علت وجود شبکههای اجتماعی کمپینهای زیادی در حمایت از مصرفکننده به راحتی به راه خواهد افتاد و آنچه همگان میدانند به سرعت به همهدانی مشترک اجتماعی تبدیل میشود.
عضو هیات علمی
دانشگاهصنعتیشریف
برای بررسی و مطالعه ابعاد کمپین «نه به خریدن خودرو صفر ایرانی» میتوان از چند جنبه وارد موضوع شد؛ اما به نظر میرسد که وجه اجتماعی و مطالعه جامعه شناختی این موضوع بیش از دیگر جنبهها و وجوه کارآیی و قدرت تحلیل داشته باشد. بنابراین بهتر است برای بررسی این کمپین با مفهومی جامعه شناختی به نام «همهدانی مشترک» آغاز کنیم.
برای شرح مفهوم همهدانی مشترک بگذارید به داستان پادشاه لخت اشاره کنیم. روزی خیاطی پیش پادشاه رفت و گفت پارچهای دارد که تنها انسانهای بیگناه آن را میتوانند ببینند و درحالیکه دستهایش خالی بود وانمود کرد که پارچهای بر دست دارد.
پادشاه برای آنکه خود را بیگناه جلوه دهد شروع کرد به تمجید و تعریف از پارچه و قرار شد که خیاط برای او لباسی فاخر از پارچه بدوزد. پس از اینکه خیاط لباس خیالی را دوخت، جارچیان فریاد زدند کهای مردم، فردا پادشاه با ردایی که تنها انسانهای بیگناه آن را میبینند از میدان اصلی شهر گذر خواهد کرد. همه مردم جمع شدند و درحالیکه همه میدیدند که پادشاه لخت است هورا میکشیدند و از زیبایی لباس تعریف میکردند.
هر کسی با خودش فکر میکرد که شاید او نمیتواند به علت گناهانی که کرده است لباس را ببیند و بقیه مردم دارند لباس را میبینند و برای اینکه خود را بیگناه جلوه دهد او نیز از لباس خیالی تعریف میکرد و هورا میکشید. در این حالت، همه میدانستند که پادشاه لخت است، اما این دانایی یک همهدانی مشترک اجتماعی نبود.
با اینکه همه میدانستند که پادشاه لخت است ولی کسی نمیدانست که آیا همه میدانند که همه میدانند که پادشاه لخت است؟
تا اینکه یک کودک شش ساله دستش را به سمت پادشاه دراز کرد و گفت: مامان! ببین! پادشاه لخت است! در اینجا همه مردم از هورا کشیدن دست برداشتند و پس از سکوتی کوتاه هورا کشیدن برای پادشاه به هو کردن پادشاه تبدیل شد.
فرض کنید الف یک واقعیت باشد و فرض کنید اعضای یک جامعه همه از رخ دادن الف مطلع باشند. در این حالت ضرورتا الف همهدانی مشترک اجتماعی نیست، بلکه باید همه اعضا بدانند که همه اعضا از الف مطلع هستند و همه اعضا بدانند که همه اعضا میدانند که همه از الف مطلع هستند و... تنها در این شرایط است که الف یک همهدانی مشترک اجتماعی خواهد بود.
تا قبل از آنکه شبکههای اجتماعی پدید بیایند، این امر که آنچه همگان میدانند به همهدانی مشترک اجتماعی تبدیل شود، کاری بسیار دشوار بود. اما امروزه، به مدد شبکههای اجتماعی آنچه همگان میدانند به سرعت تبدیل به همهدانی مشترک میشود.
پیشتر اگر یک مصرف کننده از کالایی ناراضی بود با خودش فکر میکرد که این نارضایتی تنها محدود به او میشود و نارضایتیاش به اعتراض تبدیل نمیشد؛ اما با شبکههای اجتماعی، نارضایتی عمومی تبدیل به همهدانی مشترک میشود و کمپینهای اعتراضی شکل میگیرد. کمپینهایی چون کمپین «خودروی بیکیفیت نخریم» از همین تبدیل شدن آنچه همه میدانند به همهدانی مشترک سود میبرند.
در این یادداشت، نگارنده نه در پی جانبداری از گروهی است که کمپین خودروی بیکیفیت نخریم را حمایت میکنند و تولید خودرو بیکیفیت و انحصاری را خیانت میشمارند و نه در پی جانبداری از افرادی است که ضربه زدن به تولید ملی و اشتغال را خیانت میدانند، بلکه هدف آن است که گوشزد شود از این پس به علت وجود شبکههای اجتماعی کمپینهای زیادی در حمایت از مصرفکننده به راحتی به راه خواهد افتاد و آنچه همگان میدانند به سرعت به همهدانی مشترک اجتماعی تبدیل میشود.
ارسال نظر