وقتی نفت قربانی میگیرد!
عوامل مهمی روی خودروسازی جهان اثر میگذارند. از کاهش قدرت خرید مردم در بازههای زمانی مختلف در کشورها، حتی در اقتصادهای توسعه یافته، تا افزایش قیمت مواد اولیه، اعتراضات کارگری و بحرانهای بینالمللی که موجب از دست رفتن بازارهای صادراتی برای برخی خودروسازان در طول تاریخ یکصد و چند ساله این صنعت شده است. اما تنها یک کالا است آنقدر قدرت دارد که توانسته سمت و سوی صنعت خودرو را عوض کند. آن هم نه یک بار بلکه چند بار! در میانه دهه ۷۰ میلادی یکی از جدی ترین بحرانهای نفتی جهان بروز کرد. این بحران اثر خود بر صنعت خودرو را با خارج کردن دور از دست خودروسازان آمریکایی برجای گذاشت.
عوامل مهمی روی خودروسازی جهان اثر میگذارند. از کاهش قدرت خرید مردم در بازههای زمانی مختلف در کشورها، حتی در اقتصادهای توسعه یافته، تا افزایش قیمت مواد اولیه، اعتراضات کارگری و بحرانهای بینالمللی که موجب از دست رفتن بازارهای صادراتی برای برخی خودروسازان در طول تاریخ یکصد و چند ساله این صنعت شده است. اما تنها یک کالا است آنقدر قدرت دارد که توانسته سمت و سوی صنعت خودرو را عوض کند. آن هم نه یک بار بلکه چند بار! در میانه دهه ۷۰ میلادی یکی از جدی ترین بحرانهای نفتی جهان بروز کرد. این بحران اثر خود بر صنعت خودرو را با خارج کردن دور از دست خودروسازان آمریکایی برجای گذاشت. دهه ۷۰ میلادی اوج یکهتازی و میدان داری خودروسازان آمریکایی به حساب میآید. آنها توانسته بودند بازار خودرو را به تعریفی که خود میپسندیدند عادت دهند. ماشین یعنی وسیله نقلیهای بزرگ با موتورهای حجیم هشت سیلندر. افزایش یکباره و چند برابری قیمت نفت که از میانه دهه ۷۰ میلادی کلید خورد موجب شد تا در مدت دو سال ورق برگشته و بازارها به سوی خودروسازان ژاپنی متمایل شوند که در آن زمان کممصرفترین خودروها را تولید میکردند. آن بحران به پایان رسید و گذشت اما خودروسازان آمریکایی هرگز نتوانستند فروش خودروهای هشت سیلندر را به سطح دهه ۷۰ بازگردانند.
در اوایل دهه ۸۰ میلادی بار دیگر جهان با بحران قیمت نفت مواجه شد. در این زمان شرکتهای خودروسازی بار دیگر در دوراهی انتخاب قرار گرفتند. یا باید ایستادگی کرده و قربانی میشدند یا دست به تغییر میزدند. این وضعیت موجب شد تا برخی از آنها دست به تغییرات ساختاری و بنیادی در اصول خودروسازی خود بزنند. یک نمونه آن تغییر در طراحی خودروسازانی است که همواره به ساخت خودروهای بزرگ و پرمصرف عادت داشتند. بهترین نمونه آن طراحی خودرویی مانند فورد فستیوا در مجموعه فورد موتورز است. خودرویی که ما آن را با نام پراید میشناسیم و درست بعد از بحران قیمت نفت در میانه دهه ۸۰ میلادی طراحی شد. نمونه دیگر باز شدن مسیر برای خودروهای الکتریکی و هیبریدی بود. برخلاف آنچه شاید به نظر برسد ایده استفاده از باتری و موتور الکتریکی قدمتی تقریبا به اندازه موتور احتراقی داشته و از بدو خودروسازی، ایده خودروهای الکتریکی مطرح بوده است. اما موانعی مانند نبود باتری مناسب در آن دوران مانع از شکلگیری محصول نهایی شد. تقریبا کل قرن بیستم این ایده فرصت بروز پیدا نکرد. تا آنکه بحران نفتی اواخر دهه ۹۰ میلادی راه را برای این منظور باز کرد. تویوتا از این فرصت استفاده کرده و خودرو هیبریدی تویوتا پریوس را معرفی کرد. آخرین اثر بحران نفت بر صنعت خودرو پس از جهش قیمت در سال ۲۰۰۸ رخ داد. زمانی که نفت به بیش از ۱۴۷ دلار در هر بشکه رسید و به دنبال آن خودروسازان را وارد یک بحران گسترده کرد. در جریان این بحران بود که برخی نامهای معروف و معتبر در صنعت خودرو جهان به خاطرهای در این صنعت تبدیل شدند. هامر، وایپر و مرکوری از این دست هستند. برخی دیگر همچون اوپل، واکسهال و کرایسلر ناگزیر شدند از شرکتهای مولد و مولف به مصرفکننده ایده دیگران و زیرمجموعه تبدیل شوند. قطعا صنعت خودرو بحرانهایی در فولاد، نیروی کار و بازارهای مالی را نیز تجربه کرده است اما هیچکدام از آنها نتوانستند به اندازه نفت از خودروسازی قربانی بگیرند.
ارسال نظر