کتابهای مجوزدار را از نمایشگاه جمع نکنید
صدرالدین بهشتی فعال نشر میانه اردیبهشتماه را میتوان فصل به ثمر نشستن یک ساله میوه نشر دانست؛ میوهای که همیشه بهاره است و مانند تمام میوهها همیشگی نیست. اما شاید بتوان گفت این میوه کم کم دارد از نظرها دور میشود و انگار کسی دیگر یادش نمیآید که کتاب هم رحمتی است از جانب خدا. اما نه، به نظر میآید با آن که از نظرها دورست ولی از دل نرفته! آری کتاب میوه بشریت هم میتواند باشد، میوه همان عصاره بشریت است، بشر جامعه امروز چرا میوهاش را میبیند؛ ولی نمیشناسد؟ در نگاه اول میشود به این نتیجه رسید که جامعه امروز ایران دیگر به کتاب احساس نیاز نمیکند؛ اما با کمی تامل میتوان فهمید که جامعه کتاب خود را میشناسد و نیاز خود را با آن بر طرف میکند، اما آیا کتاب را میتوان به تعدادی کاغذ و قدری مرکب تعبیر کرد؟
خیر کتاب مقداری از همینهاست که گفته شد همراه با « جان».
خیر کتاب مقداری از همینهاست که گفته شد همراه با « جان».
صدرالدین بهشتی فعال نشر میانه اردیبهشتماه را میتوان فصل به ثمر نشستن یک ساله میوه نشر دانست؛ میوهای که همیشه بهاره است و مانند تمام میوهها همیشگی نیست. اما شاید بتوان گفت این میوه کم کم دارد از نظرها دور میشود و انگار کسی دیگر یادش نمیآید که کتاب هم رحمتی است از جانب خدا. اما نه، به نظر میآید با آن که از نظرها دورست ولی از دل نرفته! آری کتاب میوه بشریت هم میتواند باشد، میوه همان عصاره بشریت است، بشر جامعه امروز چرا میوهاش را میبیند؛ ولی نمیشناسد؟ در نگاه اول میشود به این نتیجه رسید که جامعه امروز ایران دیگر به کتاب احساس نیاز نمیکند؛ اما با کمی تامل میتوان فهمید که جامعه کتاب خود را میشناسد و نیاز خود را با آن بر طرف میکند، اما آیا کتاب را میتوان به تعدادی کاغذ و قدری مرکب تعبیر کرد؟
خیر کتاب مقداری از همینهاست که گفته شد همراه با « جان». جان به معنی مفاهیمی است که بشر در جامعه امروز به آن احساس نزدیکی میکند به معنی واقعی کلمه کتابی جان دارد که دوست است و دوست کسی است که نیازهای شما را درک میکند، از کتابی که بدون هیچ دغدغهای از بشر امروز کشور تولید میشود نباید متوقع بود.
سانسور و خود سانسوری در نشر کشور به تدریج باعث شده است که کتاب از جامعه فاصله بگیرد؛ یعنی هرچه فرهنگسازی شود باز هم کمیتش لنگ است یا شاید عدم درک نخبگان از جامعه امروز این برنامهها را به ثمر نمینشاند. اما چه بخواهیم چه نخواهیم کتاب به تدریج از رسانههای قابل دسترسی مردم در حال حذف است، نه به این دلیل که مردم حوصله خواندن ندارند، نه! وگرنه چطور این همه پستها در شبکههای اجتماعی در روز
خوانده میشود؟
رفتارهایی هم هست که به رفتار ضد فرهنگ معروف است، مثلا همین رفتارهایی که در نمایشگاه امسال شد، ارشاد هم صدایش در میآید، اگر متولی مجوز وزارت ارشاد است که او مجوز داده؛ اگر نیست که پس بگویید از او مجوز نگیرند، اینهاست که جامعه را دلسرد میکند، این حرکتها است که همه چیز را به حاشیه میبرد.
اگر مردم از نظر شما کتاب نمیخوانند خب چرا کتابهای مجوزدار را جمع میکنید. اگر مردم از این کتابها استقبال نمیکنند، چرا پس این کارها را میکنید. بگذارید کتاب را از ناشر کسی نخرد تا او باشد که دیگر از این کتابها چاپ نکند.
در کل، برداشت بنده این است که اینان درکی از نیازهای جامعه ندارند که اینگونه رفتار میکنند و بهتر است آنقدر به دنبال درست کردن فرهنگ کتابخوانی نباشند؛ چون این داستان شبیه گرفتن هندوانه از درخت
توت است.
خیر کتاب مقداری از همینهاست که گفته شد همراه با « جان». جان به معنی مفاهیمی است که بشر در جامعه امروز به آن احساس نزدیکی میکند به معنی واقعی کلمه کتابی جان دارد که دوست است و دوست کسی است که نیازهای شما را درک میکند، از کتابی که بدون هیچ دغدغهای از بشر امروز کشور تولید میشود نباید متوقع بود.
سانسور و خود سانسوری در نشر کشور به تدریج باعث شده است که کتاب از جامعه فاصله بگیرد؛ یعنی هرچه فرهنگسازی شود باز هم کمیتش لنگ است یا شاید عدم درک نخبگان از جامعه امروز این برنامهها را به ثمر نمینشاند. اما چه بخواهیم چه نخواهیم کتاب به تدریج از رسانههای قابل دسترسی مردم در حال حذف است، نه به این دلیل که مردم حوصله خواندن ندارند، نه! وگرنه چطور این همه پستها در شبکههای اجتماعی در روز
خوانده میشود؟
رفتارهایی هم هست که به رفتار ضد فرهنگ معروف است، مثلا همین رفتارهایی که در نمایشگاه امسال شد، ارشاد هم صدایش در میآید، اگر متولی مجوز وزارت ارشاد است که او مجوز داده؛ اگر نیست که پس بگویید از او مجوز نگیرند، اینهاست که جامعه را دلسرد میکند، این حرکتها است که همه چیز را به حاشیه میبرد.
اگر مردم از نظر شما کتاب نمیخوانند خب چرا کتابهای مجوزدار را جمع میکنید. اگر مردم از این کتابها استقبال نمیکنند، چرا پس این کارها را میکنید. بگذارید کتاب را از ناشر کسی نخرد تا او باشد که دیگر از این کتابها چاپ نکند.
در کل، برداشت بنده این است که اینان درکی از نیازهای جامعه ندارند که اینگونه رفتار میکنند و بهتر است آنقدر به دنبال درست کردن فرهنگ کتابخوانی نباشند؛ چون این داستان شبیه گرفتن هندوانه از درخت
توت است.
ارسال نظر