موسسه «خدمات تحقیقی کنگره» به بررسی چالشهای ریاض و واشنگتن پرداخت
جدا افتادهها
در تاریخ هشتم سپتامبر سال ۲۰۱۵، موسسه «خدمات تحقیقی کنگره» گزارشی به قلم «کریستوفر ام. بلانچارد»، متخصص مسایل خاورمیانه منتشر کرد که در آن به صراحت از برخی چالشهای حل نشده بین ریاض و واشنگتن سخن گفته است. وی در این گزارش مینویسد: «پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ توسط خاندان سعود بنا گذاشته شده که باید گفت از نظر سیاسی و اقتصادی کشوری تاثیرگذار در منطقه و جهان است. این کشور بهدلیل ذخایر نفتی عظیمی که دارد توانسته در اقتصاد جهان بازیگر مهمی باشد. ایالاتمتحده و عربستان سعودی از دهه ۱۹۴۰ میلادی ارتباط دوستانهای با هم داشتهاند، اما از همان زمان برخی اختلافات حل نشده باقی مانده است.
در تاریخ هشتم سپتامبر سال 2015، موسسه «خدمات تحقیقی کنگره» گزارشی به قلم «کریستوفر ام.بلانچارد»، متخصص مسایل خاورمیانه منتشر کرد که در آن به صراحت از برخی چالشهای حل نشده بین ریاض و واشنگتن سخن گفته است. وی در این گزارش مینویسد: «پادشاهی عربستان سعودی در سال 1932 توسط خاندان سعود بنا گذاشته شده که باید گفت از نظر سیاسی و اقتصادی کشوری تاثیرگذار در منطقه و جهان است. این کشور بهدلیل ذخایر نفتی عظیمی که دارد توانسته در اقتصاد جهان بازیگر مهمی باشد. ایالاتمتحده و عربستان سعودی از دهه 1940 میلادی ارتباط دوستانهای با هم داشتهاند، اما از همان زمان برخی اختلافات حل نشده باقی مانده است. در این سالها با ظهور افراطیون در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، درگیریهای دیپلماتیک بین دو کشور بیش از پیش شده است.
با این حال در دوران مدیریت باراک اوباما، ایالاتمتحده از شریک خود غافل نبوده است. در سال ۲۰۱۰ این کشور توانست از ایالاتمتحده، مقدار زیادی جواز خرید تسلیحات نظامی به دست بیاورد. ریاض توانست در این قرار داد ۹۰ میلیارد دلاری، چند ده فروند جتهای جنگنده، هلیکوپترهای نظامی و سیستم موشکهای دفاعی را از واشنگتن خریداری کند. اما این کشور تا سال ۲۰۱۵ از این تجهیزات استفاده عملی نکرده بود. از مارس همان سال، ریاض این تسلیحات را علیه مردم یمن استفاده کرد تا به بهانه بازگرداندن دولت عبد ربه به این کشور حمله کند. همین موضوع موجب شد تا برخی از سناتورهای کنگره اعلام کنند عربستان سعودی به جای استفاده از این تسلیحات آمریکایی در جنگ با تروریسم، بهدنبال اهداف منطقهای خودش مشغول شده است. هر چند که عربستان در سال ۲۰۱۴، به کمپین آمریکایی ائتلاف علیه داعش پیوسته، اما این کشور تاکنون کمترین میزان مشارکت را در این جنگ داشته است.
بلانچارد ادامه میدهد: در حالی که اختلافات بین دو کشور باقی مانده اما ریاض و واشنگتن در سال ۲۰۱۵ همکاری اطلاعاتی نزدیکی با هم داشتهاند. البته این اختلافات تنها به حوزه امنیتی محدود نمیشود. مقامات آمریکا همواره نگرانیهای خود را در باب مسائل حقوق بشری و آزادی مذهب به مقامات عربستانی منتقل کردهاند. ایالاتمتحده میگوید: نبود آزادی مذهب و بیان در این کشور میتواند به تنشهای مذهبی و قومیتی منجر و در نهایت این کشور با ناآرامی روبهرو شود. در تحقیقاتی که از این کشور به عمل آمده، کمتر میل به اصلاحات اقتصادی و لیبرالیسم سیاسی دیده میشود. در سال ۲۰۱۱، این کشور با اعتراضات ملی روبهرو شد و نحوه برخورد با معترضان موجب شد برخی از مقامات آمریکایی از این کشور انتقاد داشته باشند. این اعتراضات در آن سالها در منطقه شیعهنشین گستردهتر بود. این کشور در آن سال برای آرام کردن اعتراضات دست به خشونت زد. نحوه برخورد نیروهای امنیتی عربستان سعودی با معترضان همچنان محل اختلاف ریاض با واشنگتن بود. اوباما در اعتراض به سرکوب این ناآرامیها از مقامات عربستانی خواست تا به آزادی بیان در این کشور بها دهد. در مقابل عربستان سعودی این اظهارات را مداخله در امور داخلی خود توصیف کرد. گفتوگوهای چالشی بهطور مستقیم بین این دو کشور در آن سال جریان داشت.
مرگ عبدالعزیز، تولد سیاست جدید
در گزارش بلانچارد که برای کنگره تهیه شده، آمده است: سال ۲۰۱۵ سال تغییرات برای عربستان سعودی در همه جبههها بوده است. با مرگ عبدالعزیز در ژانویه سال ۲۰۱۵، ملک سلمان بر تخت سلطنت جلوس کرد. او برای اینکه هر چه بیشتر قدرت خود را تثبیت کند، دست به جابهجاییهای بیسابقه زد. با مرگ عبدالعزیز و روی کار آمدن تیم جدید، سیاستهای این کشور میل به دخالت بیشتر در منطقه پیدا کرده است. عربستان سعودی دوست ندارد در زمینهای سوریه، یمن و عراق بازنده از میدان بیرون بیاید. همچنین گفتوگوهای ایالاتمتحده با آمریکا بر سر برنامه هستهایاش موجب شد تا این کشور بیش از پیش دست به اقدامات خودسرانه در منطقه بزند. حضور نسل تازهای از سیاستمداران تازه و جوان آل سعود، «هیجانزدگی» را در سیاستهای این کشور نمایان کرده است. مهمترین اتفاقی که در این تغییر و تحولات به چشم میخورد، حضور محمد بن سلمان در راس قدرت است. وی سوای اینکه ولیعهد دوم این کشور است، بهعنوان وزیر دفاع نیز در حکومت آل سعود نقش ایفا میکند. وی در قامت وزیر دفاع، نقش اساسی در حمله به یمن داشته است. عربستان سعودی از سال گذشته حملات شدیدی علیه یمن آغاز کرده است. این حملات به بهانه دفاع از دولت عبد ربه صورت میگیرد، اما در نهایت باید گفت این جنگ عربستان سعودی با حوثیهای یمن است. بلانچارد میگوید: نکتهای که وجود دارد، جنگ با حمایت آمریکا شروع شد، اما با پیچیده شدن جنگ در این کشور و ناتوانی عربستان سعودی برای غلبه بر ارتش یمن، القاعده در این کشور دست به پیشروی زده است. القاعده در یمن یک زیر شاخه قوی دارد که معروف به القاعده شبهجزیره است. در بلبشوی بهوجود آمده در یمن، این گروه توانسته نفوذ خود را در این کشور بیشتر کند. ایالاتمتحده سالیان سال بوده که با حملات هوایی از طریق پهپادها، این گروه را در یمن زمینگیر کرده بود اما با شروع جنگ، این گروه از زیر زمین بیرون آمده و بهطور آشکارا یک طرف جنگ در بلبشوی یمن شده است. اختلافات اساسی آمریکا و عربستان سعودی نیز در همین مورد خلاصه نمیشود.
بلانچارد مینویسد: مشکلات از زمانی بین دو طرف سرریز شده که عربستان سعودی تصمیم گرفته است اولویتهای خود را در سیاست خارجی و منطقهای خود تغییر دهد. این تغییر سیاستها میل به واگرایی بیشتر با ایالاتمتحده دارد. مقامات عربستانی از سیاست خارجی آمریکا در قبال سوریه، مصر و ایران ناراضی هستند. عربستان در سوریه خواستار برکناری بشار اسد است. عربستان میخواهد آمریکا دخالت بیشتری در امور سوریه داشته و به شکل مستقیم حمله نظامی کند. این در حالی است که آمریکا ترس از آن دارد که سوریه به عراقی دیگر تبدیل شود. در مورد مصر نیز، پشتیبانی واشنگتن از انقلاب 25 ژانویه، اختلافات را بین این دو کشور بیشتر کرده بود. عربستان سعودی همواره مخالف اخوانالمسلمین بوده است. قدرت گرفتن آنها در مصر و در نهایت حضور مرسی در پست ریاستجمهوری، بین عربستان و واشنگتن فاصله انداخته است. حتی با کودتای صورت گرفته در مصر و روی کار آمدن ژنرال سیسی در مصر، آمریکا سیاست انتقادی خود را در قبال قاهره حفظ کرده است. این در حالی است که عربستان سعودی انتظار دارد تا واشنگتن حمایت بیشتری از قاهره داشته باشد. به نظر میرسد چندین برگ زرد در درخت روابط ایالاتمتحده و عربستان سعودی پیدا شده و با سیاستهای یکجانبه عربستان سعودی در منطقه، روز به روز بیشتر بر برگهای زرد این درخت افزوده میشود.
با این حال در دوران مدیریت باراک اوباما، ایالاتمتحده از شریک خود غافل نبوده است. در سال ۲۰۱۰ این کشور توانست از ایالاتمتحده، مقدار زیادی جواز خرید تسلیحات نظامی به دست بیاورد. ریاض توانست در این قرار داد ۹۰ میلیارد دلاری، چند ده فروند جتهای جنگنده، هلیکوپترهای نظامی و سیستم موشکهای دفاعی را از واشنگتن خریداری کند. اما این کشور تا سال ۲۰۱۵ از این تجهیزات استفاده عملی نکرده بود. از مارس همان سال، ریاض این تسلیحات را علیه مردم یمن استفاده کرد تا به بهانه بازگرداندن دولت عبد ربه به این کشور حمله کند. همین موضوع موجب شد تا برخی از سناتورهای کنگره اعلام کنند عربستان سعودی به جای استفاده از این تسلیحات آمریکایی در جنگ با تروریسم، بهدنبال اهداف منطقهای خودش مشغول شده است. هر چند که عربستان در سال ۲۰۱۴، به کمپین آمریکایی ائتلاف علیه داعش پیوسته، اما این کشور تاکنون کمترین میزان مشارکت را در این جنگ داشته است.
بلانچارد ادامه میدهد: در حالی که اختلافات بین دو کشور باقی مانده اما ریاض و واشنگتن در سال ۲۰۱۵ همکاری اطلاعاتی نزدیکی با هم داشتهاند. البته این اختلافات تنها به حوزه امنیتی محدود نمیشود. مقامات آمریکا همواره نگرانیهای خود را در باب مسائل حقوق بشری و آزادی مذهب به مقامات عربستانی منتقل کردهاند. ایالاتمتحده میگوید: نبود آزادی مذهب و بیان در این کشور میتواند به تنشهای مذهبی و قومیتی منجر و در نهایت این کشور با ناآرامی روبهرو شود. در تحقیقاتی که از این کشور به عمل آمده، کمتر میل به اصلاحات اقتصادی و لیبرالیسم سیاسی دیده میشود. در سال ۲۰۱۱، این کشور با اعتراضات ملی روبهرو شد و نحوه برخورد با معترضان موجب شد برخی از مقامات آمریکایی از این کشور انتقاد داشته باشند. این اعتراضات در آن سالها در منطقه شیعهنشین گستردهتر بود. این کشور در آن سال برای آرام کردن اعتراضات دست به خشونت زد. نحوه برخورد نیروهای امنیتی عربستان سعودی با معترضان همچنان محل اختلاف ریاض با واشنگتن بود. اوباما در اعتراض به سرکوب این ناآرامیها از مقامات عربستانی خواست تا به آزادی بیان در این کشور بها دهد. در مقابل عربستان سعودی این اظهارات را مداخله در امور داخلی خود توصیف کرد. گفتوگوهای چالشی بهطور مستقیم بین این دو کشور در آن سال جریان داشت.
مرگ عبدالعزیز، تولد سیاست جدید
در گزارش بلانچارد که برای کنگره تهیه شده، آمده است: سال ۲۰۱۵ سال تغییرات برای عربستان سعودی در همه جبههها بوده است. با مرگ عبدالعزیز در ژانویه سال ۲۰۱۵، ملک سلمان بر تخت سلطنت جلوس کرد. او برای اینکه هر چه بیشتر قدرت خود را تثبیت کند، دست به جابهجاییهای بیسابقه زد. با مرگ عبدالعزیز و روی کار آمدن تیم جدید، سیاستهای این کشور میل به دخالت بیشتر در منطقه پیدا کرده است. عربستان سعودی دوست ندارد در زمینهای سوریه، یمن و عراق بازنده از میدان بیرون بیاید. همچنین گفتوگوهای ایالاتمتحده با آمریکا بر سر برنامه هستهایاش موجب شد تا این کشور بیش از پیش دست به اقدامات خودسرانه در منطقه بزند. حضور نسل تازهای از سیاستمداران تازه و جوان آل سعود، «هیجانزدگی» را در سیاستهای این کشور نمایان کرده است. مهمترین اتفاقی که در این تغییر و تحولات به چشم میخورد، حضور محمد بن سلمان در راس قدرت است. وی سوای اینکه ولیعهد دوم این کشور است، بهعنوان وزیر دفاع نیز در حکومت آل سعود نقش ایفا میکند. وی در قامت وزیر دفاع، نقش اساسی در حمله به یمن داشته است. عربستان سعودی از سال گذشته حملات شدیدی علیه یمن آغاز کرده است. این حملات به بهانه دفاع از دولت عبد ربه صورت میگیرد، اما در نهایت باید گفت این جنگ عربستان سعودی با حوثیهای یمن است. بلانچارد میگوید: نکتهای که وجود دارد، جنگ با حمایت آمریکا شروع شد، اما با پیچیده شدن جنگ در این کشور و ناتوانی عربستان سعودی برای غلبه بر ارتش یمن، القاعده در این کشور دست به پیشروی زده است. القاعده در یمن یک زیر شاخه قوی دارد که معروف به القاعده شبهجزیره است. در بلبشوی بهوجود آمده در یمن، این گروه توانسته نفوذ خود را در این کشور بیشتر کند. ایالاتمتحده سالیان سال بوده که با حملات هوایی از طریق پهپادها، این گروه را در یمن زمینگیر کرده بود اما با شروع جنگ، این گروه از زیر زمین بیرون آمده و بهطور آشکارا یک طرف جنگ در بلبشوی یمن شده است. اختلافات اساسی آمریکا و عربستان سعودی نیز در همین مورد خلاصه نمیشود.
بلانچارد مینویسد: مشکلات از زمانی بین دو طرف سرریز شده که عربستان سعودی تصمیم گرفته است اولویتهای خود را در سیاست خارجی و منطقهای خود تغییر دهد. این تغییر سیاستها میل به واگرایی بیشتر با ایالاتمتحده دارد. مقامات عربستانی از سیاست خارجی آمریکا در قبال سوریه، مصر و ایران ناراضی هستند. عربستان در سوریه خواستار برکناری بشار اسد است. عربستان میخواهد آمریکا دخالت بیشتری در امور سوریه داشته و به شکل مستقیم حمله نظامی کند. این در حالی است که آمریکا ترس از آن دارد که سوریه به عراقی دیگر تبدیل شود. در مورد مصر نیز، پشتیبانی واشنگتن از انقلاب 25 ژانویه، اختلافات را بین این دو کشور بیشتر کرده بود. عربستان سعودی همواره مخالف اخوانالمسلمین بوده است. قدرت گرفتن آنها در مصر و در نهایت حضور مرسی در پست ریاستجمهوری، بین عربستان و واشنگتن فاصله انداخته است. حتی با کودتای صورت گرفته در مصر و روی کار آمدن ژنرال سیسی در مصر، آمریکا سیاست انتقادی خود را در قبال قاهره حفظ کرده است. این در حالی است که عربستان سعودی انتظار دارد تا واشنگتن حمایت بیشتری از قاهره داشته باشد. به نظر میرسد چندین برگ زرد در درخت روابط ایالاتمتحده و عربستان سعودی پیدا شده و با سیاستهای یکجانبه عربستان سعودی در منطقه، روز به روز بیشتر بر برگهای زرد این درخت افزوده میشود.
ارسال نظر