آینده نفت و پیامدهای آن درایران( بخش دوم)
منیره صبوری
فعال اجتماعی سیاسی
اگر قیمت نفت در همین حدود هم باقی بماند، روند جایگزینی انرژیهای نو که با افزایش شدید قیمت نفت از حدود ۳۰دلار به بالای ۱۰۰ دلار در دهه گذشته آغاز شد، دیگر قابلتوقف و بازگشت نخواهد بود، چراکه سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه انرژیهای نو صورت گرفته و سرمایهگذاران ناگزیرند پروژههای خود را ادامه دهند. البته کاهش کنونی قیمت نفت آنها را وادار خواهد کرد روی ابداع و نوآوری در فناوری سرمایهگذاری کنند و هزینه تولید انرژیهای نو را کاهش دهند. مثلا در شش سال گذشته برخی کشورها دوبار هزینه تولید پنلهای خورشیدی را به نصف کاهش دادند.
فعال اجتماعی سیاسی
اگر قیمت نفت در همین حدود هم باقی بماند، روند جایگزینی انرژیهای نو که با افزایش شدید قیمت نفت از حدود ۳۰دلار به بالای ۱۰۰ دلار در دهه گذشته آغاز شد، دیگر قابلتوقف و بازگشت نخواهد بود، چراکه سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه انرژیهای نو صورت گرفته و سرمایهگذاران ناگزیرند پروژههای خود را ادامه دهند. البته کاهش کنونی قیمت نفت آنها را وادار خواهد کرد روی ابداع و نوآوری در فناوری سرمایهگذاری کنند و هزینه تولید انرژیهای نو را کاهش دهند. مثلا در شش سال گذشته برخی کشورها دوبار هزینه تولید پنلهای خورشیدی را به نصف کاهش دادند.
منیره صبوری
فعال اجتماعی سیاسی
اگر قیمت نفت در همین حدود هم باقی بماند، روند جایگزینی انرژیهای نو که با افزایش شدید قیمت نفت از حدود ۳۰دلار به بالای ۱۰۰ دلار در دهه گذشته آغاز شد، دیگر قابلتوقف و بازگشت نخواهد بود، چراکه سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه انرژیهای نو صورت گرفته و سرمایهگذاران ناگزیرند پروژههای خود را ادامه دهند. البته کاهش کنونی قیمت نفت آنها را وادار خواهد کرد روی ابداع و نوآوری در فناوری سرمایهگذاری کنند و هزینه تولید انرژیهای نو را کاهش دهند. مثلا در شش سال گذشته برخی کشورها دوبار هزینه تولید پنلهای خورشیدی را به نصف کاهش دادند. اگر این روند ادامه یابد به این معنی است که حتی اگر قیمت نفت به ۳۰ دلار هم کاهش پیدا کند باز تولید انرژیهای نو به صرفه خواهد بود. بنابراین روند بیبازگشت جایگزینی انرژیهای نو شروع شده است.
از طرفی حتی اگر قیمت در سطح فعلی هم بماند باز تولیدکنندگان نفت شیل تولید نفت را رها نمیکنند چراکه در دوره بالابودن قیمت نفت، سرمایهگذاریهای عظیمی انجام دادهاند که اکنون باید از آن بهرهبرداری کنند و به نفع آنهاست که به تولید ادامه دهند و سعی کنند در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنند تا بتوانند با بهبود فناوری، هزینه تولید را کاهش دهند. فعلا برای تولیدکنندگانی که سهم قابلتوجهی در بازار نفت دنیا دارند، بالاترین هزینه تولید حدود ٣٥دلار است و ممکن است در بلندمدت هم بماند و افزایش پیدا نکند. برای تولیدکنندگان عمده نفت، پایینترین هزینه کلی تولید هر بشکه نفت حدود هفتدلار و بالاترین آن حدود ٣٥دلار است. این هزینه برای ایران بسته به حوزه نفتی، بین پنج تا ۱۰دلار برآورد میشود.کاهش قیمت نفت در دنیا تا سطحی ادامه پیدا میکند که تنها تولیدکنندگانی که پایینترین هزینه تولید را دارند در بازار باقی بمانند. باید به این نکته توجه کرد که در ١٠سال گذشته به دلیل افزایش بهرهوری انرژی و نیز سرمایهگذاریهایی که در انرژیهای نو صورت گرفته، تقاضای جهانی نفت بسیار کمتر از میزان پیشبینی بالا رفته است. اگر قرار بود تقاضای نفت متناسب با رشد فعالیتهای اقتصادی جهان بالا برود، دستکم باید سالانه سهتاپنج درصد تقاضا برای نفت افزایش مییافت ولی تقاضا در ١٠سال گذشته افزایش جدی نیافته است. در مقابل عرضه نفت هم دراین مدت افزایش یافته است. بنابراین، از این پس کاهش قیمت نفت روندی ادامهدار است اگرچه احتمال دارد بهصورت محدود و موقت افزایش یابد که این افزایش چون غیرساختاری است از ماندگاری برخوردارنیست. اینها واقعیاتی است که مسئولان و برنامهریزان باید به آن توجه کنند.
طی دهه اخیر آنچنان کشور درگیر مسائل مناقشه اتمی و حواشی انتخابات سال٨٨ بوده که نتوانسته استراتژی بلندمدتی در حوزه نفت و انرژی تدوین و دنبال نماید. تحریمها نیز در این مدت بهطور فزایندهای افزایش یافته و همین امر بر بازار نفت ایران اثر تخریبی داشته و باعث شده که بازار نفت ایران در سطح دنیا تاحد زیادی از بین برود. بههرحال امروز نفت بر مدار 30- 35 دلار میچرخد و ایران نمیتواند صادرات نفت خود را کاهش دهد زیرا درآمد یکمیلیون و٤٠٠هزار بشکه نفتی که صادر میشود برای وارد کردن نیازهای اساسی مصرف میشود و باید با تمام توان نفت صادر کرد.از سوی دیگر توافق اتمی ایران و غرب آنچنانکه بهنظر میآید در بازار نفت تأثیر زیادی نخواهد داشت. اکنون بحران داعش در منطقه، اصلیترین عامل سیاسی موثر بر بازار نفت است و داعش بهترین ابزار برای واردکردن شوک سیاسی به بازار نفت خواهد بود. از منظر کارشناسان سیاسی، داعش یک ابزار سیاسی بسیار مناسب است تا از طریق آن، تحولات منطقه خاورمیانه مدیریت شود. این اعمال مدیریت هم از داخل منطقه و قدرتهای منطقهای پیگیری میشود و هم توسط قدرتهای خارج از منطقه اعمال میشود.
آنچه صاحبنظران حوزه اقتصادی بیان میکنند این است که اگر حتی تقاضای جهانی نفت کاهش پیدا نکند و ایران بخواهد بهسرعت سهم خود را در بازارهای جهانی افزایش دهد؛ اولا توان فنی ندارد و افت فشار شدیدی که در مخازن نفتی وجود دارد اجازه تولید در این سطح را نمیدهد. بنابراین یا باید چندهزارحلقه چاه زده شود و سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه استخراج نفت صورت پذیرد که سرمایه آن وجود ندارد و فعلا هم سرمایهگذار خارجی حاضر به چنین کاری نخواهد بود یا باید حجم عظیمی از گاز به مخازن نفتی تزریق شود که در شرایط فعلی برای کشور امکانپذیر نیست. همچنین افزایش تولید نفت در یک افق هفت، هشتساله امکانپذیر نخواهد بود. درعینحال رشد تقاضای نفت جهانی هم متوقف شده است. از طرف دیگر تقاضای داخلی برای نفت نیز در حال افزایش خواهد بود و هرسال بخش بزرگتری از تولید نفت باید در داخل مصرف شود. در سالهای گذشته کشور در بهینهسازی مصرف انرژی ناتوان گشته است. بنابراین با این روند بخش بیشتری از تولید نفت را باید به داخل اختصاص داد. باتوجه به شرایط فعلی، برنامهریزان و سیاستگذاران و نظریهپردازان حوزه اقتصاد لازم است به پرسشهایی از قبیل اینکه با این ذخایر نفتی چگونه می توان کشور را در حالت تعادل نگاه داشت، پاسخ دهند. چگونه میتوان از وابستگی بخشهای مختلف اقتصاد به درآمد ارزی نفت کاست و نفت منحصربه نیازهای داخل گردد؟ پاسخ دهند. از سوی دیگر باید به این نکته که از نفت به چه طرق دیگری میتوان استفاده نمود نیز توجه کرد. روشهایی مثل توسعه پتروشیمیها، صادرات مشتقات نفتی، تولید برق از نفت، صادرات برق و ... .
فعال اجتماعی سیاسی
اگر قیمت نفت در همین حدود هم باقی بماند، روند جایگزینی انرژیهای نو که با افزایش شدید قیمت نفت از حدود ۳۰دلار به بالای ۱۰۰ دلار در دهه گذشته آغاز شد، دیگر قابلتوقف و بازگشت نخواهد بود، چراکه سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه انرژیهای نو صورت گرفته و سرمایهگذاران ناگزیرند پروژههای خود را ادامه دهند. البته کاهش کنونی قیمت نفت آنها را وادار خواهد کرد روی ابداع و نوآوری در فناوری سرمایهگذاری کنند و هزینه تولید انرژیهای نو را کاهش دهند. مثلا در شش سال گذشته برخی کشورها دوبار هزینه تولید پنلهای خورشیدی را به نصف کاهش دادند. اگر این روند ادامه یابد به این معنی است که حتی اگر قیمت نفت به ۳۰ دلار هم کاهش پیدا کند باز تولید انرژیهای نو به صرفه خواهد بود. بنابراین روند بیبازگشت جایگزینی انرژیهای نو شروع شده است.
از طرفی حتی اگر قیمت در سطح فعلی هم بماند باز تولیدکنندگان نفت شیل تولید نفت را رها نمیکنند چراکه در دوره بالابودن قیمت نفت، سرمایهگذاریهای عظیمی انجام دادهاند که اکنون باید از آن بهرهبرداری کنند و به نفع آنهاست که به تولید ادامه دهند و سعی کنند در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنند تا بتوانند با بهبود فناوری، هزینه تولید را کاهش دهند. فعلا برای تولیدکنندگانی که سهم قابلتوجهی در بازار نفت دنیا دارند، بالاترین هزینه تولید حدود ٣٥دلار است و ممکن است در بلندمدت هم بماند و افزایش پیدا نکند. برای تولیدکنندگان عمده نفت، پایینترین هزینه کلی تولید هر بشکه نفت حدود هفتدلار و بالاترین آن حدود ٣٥دلار است. این هزینه برای ایران بسته به حوزه نفتی، بین پنج تا ۱۰دلار برآورد میشود.کاهش قیمت نفت در دنیا تا سطحی ادامه پیدا میکند که تنها تولیدکنندگانی که پایینترین هزینه تولید را دارند در بازار باقی بمانند. باید به این نکته توجه کرد که در ١٠سال گذشته به دلیل افزایش بهرهوری انرژی و نیز سرمایهگذاریهایی که در انرژیهای نو صورت گرفته، تقاضای جهانی نفت بسیار کمتر از میزان پیشبینی بالا رفته است. اگر قرار بود تقاضای نفت متناسب با رشد فعالیتهای اقتصادی جهان بالا برود، دستکم باید سالانه سهتاپنج درصد تقاضا برای نفت افزایش مییافت ولی تقاضا در ١٠سال گذشته افزایش جدی نیافته است. در مقابل عرضه نفت هم دراین مدت افزایش یافته است. بنابراین، از این پس کاهش قیمت نفت روندی ادامهدار است اگرچه احتمال دارد بهصورت محدود و موقت افزایش یابد که این افزایش چون غیرساختاری است از ماندگاری برخوردارنیست. اینها واقعیاتی است که مسئولان و برنامهریزان باید به آن توجه کنند.
طی دهه اخیر آنچنان کشور درگیر مسائل مناقشه اتمی و حواشی انتخابات سال٨٨ بوده که نتوانسته استراتژی بلندمدتی در حوزه نفت و انرژی تدوین و دنبال نماید. تحریمها نیز در این مدت بهطور فزایندهای افزایش یافته و همین امر بر بازار نفت ایران اثر تخریبی داشته و باعث شده که بازار نفت ایران در سطح دنیا تاحد زیادی از بین برود. بههرحال امروز نفت بر مدار 30- 35 دلار میچرخد و ایران نمیتواند صادرات نفت خود را کاهش دهد زیرا درآمد یکمیلیون و٤٠٠هزار بشکه نفتی که صادر میشود برای وارد کردن نیازهای اساسی مصرف میشود و باید با تمام توان نفت صادر کرد.از سوی دیگر توافق اتمی ایران و غرب آنچنانکه بهنظر میآید در بازار نفت تأثیر زیادی نخواهد داشت. اکنون بحران داعش در منطقه، اصلیترین عامل سیاسی موثر بر بازار نفت است و داعش بهترین ابزار برای واردکردن شوک سیاسی به بازار نفت خواهد بود. از منظر کارشناسان سیاسی، داعش یک ابزار سیاسی بسیار مناسب است تا از طریق آن، تحولات منطقه خاورمیانه مدیریت شود. این اعمال مدیریت هم از داخل منطقه و قدرتهای منطقهای پیگیری میشود و هم توسط قدرتهای خارج از منطقه اعمال میشود.
آنچه صاحبنظران حوزه اقتصادی بیان میکنند این است که اگر حتی تقاضای جهانی نفت کاهش پیدا نکند و ایران بخواهد بهسرعت سهم خود را در بازارهای جهانی افزایش دهد؛ اولا توان فنی ندارد و افت فشار شدیدی که در مخازن نفتی وجود دارد اجازه تولید در این سطح را نمیدهد. بنابراین یا باید چندهزارحلقه چاه زده شود و سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزه استخراج نفت صورت پذیرد که سرمایه آن وجود ندارد و فعلا هم سرمایهگذار خارجی حاضر به چنین کاری نخواهد بود یا باید حجم عظیمی از گاز به مخازن نفتی تزریق شود که در شرایط فعلی برای کشور امکانپذیر نیست. همچنین افزایش تولید نفت در یک افق هفت، هشتساله امکانپذیر نخواهد بود. درعینحال رشد تقاضای نفت جهانی هم متوقف شده است. از طرف دیگر تقاضای داخلی برای نفت نیز در حال افزایش خواهد بود و هرسال بخش بزرگتری از تولید نفت باید در داخل مصرف شود. در سالهای گذشته کشور در بهینهسازی مصرف انرژی ناتوان گشته است. بنابراین با این روند بخش بیشتری از تولید نفت را باید به داخل اختصاص داد. باتوجه به شرایط فعلی، برنامهریزان و سیاستگذاران و نظریهپردازان حوزه اقتصاد لازم است به پرسشهایی از قبیل اینکه با این ذخایر نفتی چگونه می توان کشور را در حالت تعادل نگاه داشت، پاسخ دهند. چگونه میتوان از وابستگی بخشهای مختلف اقتصاد به درآمد ارزی نفت کاست و نفت منحصربه نیازهای داخل گردد؟ پاسخ دهند. از سوی دیگر باید به این نکته که از نفت به چه طرق دیگری میتوان استفاده نمود نیز توجه کرد. روشهایی مثل توسعه پتروشیمیها، صادرات مشتقات نفتی، تولید برق از نفت، صادرات برق و ... .
ارسال نظر