سفرهای دانش‌آموزی نیازمند تدوین سیاست

هفته گذشته در پی یک حادثه رانندگی در جنوب کشور متاسفانه ۹ تن از دانش‌آموزان نخبه هرمزگانی جان خود را از دست دادند و ۳۴ نفر دیگر هم مصدوم شدند. دامنه تلخی این واقعه بسیار فراتر از مرز خانواده‌های آنان است. این چنین حوادثی اثرات به‌مراتب وسیع‌تری بر پیکره اجتماعی و اقتصادی کشور وارد می‌سازد که جای دارد تغییر نگرشی اساسی در مورد آن صورت گیرد. اکنون مهم‌تر از محکوم کردن عاملان اصلی این حادثه و مجازات آنها، ایجاد یک رویه و سازوکار مناسب در سیستم آموزشی کشور برای پیشگیری از حوادث ناگوار آتی موضوعی درخور توجه است. شاید اگر نگاهی واقع‌بینانه به این قبیل حوادث داشته باشیم بتوان اذعان کرد محکوم اصلی در این حوادث خلأ قوانین مناسب و نبود دستگاه‌های نظارتی مناسب در این حوزه است.

اگر لازمه به‌دست آوردن تجربه کافی از دست رفتن جان کودکان است به‌نظر می‌رسد ما به اندازه کافی هزینه لازم در این مسیر را پرداخت کرده‌ایم. تجربه‌ای که هزینه‌ای به این سنگینی بر جامعه تحمیل کرده باید در تدوین قوانین جدید در برگزاری سفرهای دانش‌آموزی سیستم‌های آموزشی کشور سرمایه‌گذاری شود. شاید جالب باشد بدانید مریم میرزاخانی فقید استاد دانشگاه استفورد آمریکا و برنده مدال فیلدز که بالاترین جایزه در علم ریاضیات است، خود یکی از بازماندگان حادثه‌ای دلخراش در سال ۱۳۷۶ بود. در آن حادثه نیز ۶ تن از دانشجویان نخبه دانشگاه شریف که حتی موفق به کسب مدال طلای المپیاد جهانی نیز شده بودند، جان خود را از دست دادند. در سال ۱۳۷۹ تندیس مکعب چهاربعدی به‌عنوان یادبود این دانشجویان ارزشمند و دو تن از اعضای هیات علمی دانشگاه شریف در دانشکده ریاضی آن دانشگاه بنا نهاده شد.

اما ای‌کاش در کنار این کار ارزشمند مسوولان کشوری به فکر ایجاد چارچوبی نظام‌مند در سیستم آموزشی کشور بودند تا بتوان از آن به بعد در کنار سوگواری، قدمی در حفظ امنیت و جان این سرمایه‌های انسانی با کیفیت برداشت. چه بسا نوابغی که در طول این سالیان به‌واسطه بی‌توجهی در این زمینه به‌جای تبدیل شدن به سرمایه‌های انسانی چون میرزاخانی، راهی جهان دیگر شدند و تنها اثر آنها در دوران تحصیلی‌شان ثبت یک واقعه تلخ در اذهان مردم بوده است. بعد از آن از دهه ۸۰ تاکنون ۹ حادثه دلخراش دیگر مربوط به قشر دانش‌آموزی و دانشجویی کشور اتفاق افتاده است. اگر این وقایع را مرور کنیم در همگی آنها بی‌تجربگی مسوولان و بی‌مبالاتی آنها در قبال امانت ارزشمند جامعه اقتصادی و اجتماعی کشور، عامل اصلی در بروز این حوادث بوده است.

کدام مسوول آموزشی حاضر است ۱۷ دانش‌آموز را سوار قایقی کند که ظرفیت آن ۱۱ نفر است؛ بی‌ملاحظگی که جان ۶ دانش‌آموز دختر را در حادثه پارک شهر گرفت. یا کدام مسوول دلسوز حاضر است ادامه سفر اردوی دانش‌آموزی را با اتوبوسی که بارها به‌دلیل نقص ترمز متوقف شده ادامه دهد؟ سهل‌انگاری که نهایتا منجر به واژگون شدن اتوبوس و کشته شدن ۲۶ تن از دانش‌آموزان دختر اردوی دانش‌آموزی در مهرماه ۹۱ شد. در سال ۹۲ هیچ‌کس مانع ورود ۳۰ دانش‌آموز در هوای توفانی به دریا نشد تا ۷ نفر از آنان در ساحل ایزدشهر در دریا غرق شوند. منطق و عدل حکم می‌کند در این برهه زمانی چاره‌ای اساسی در این باره اندیشیده شود. اکنون ما انتظار نداریم همچون حادثه‌ دانش‌آموزی در کره که ۲۷۴ مفقود در دریا به جای گذاشت، معاون دبیرستان خودکشی کند، وزیر کشور استعفا دهد یا مقصران این حادثه به اشد مجازات محکوم شوند.

اکنون زمان تدبیر و تصمیم‌سازی مناسب در این حوزه است. حفاظت از جان تمامی هموطنان وظیفه‌ای ملی و غیرقابل اجتناب است. در این میان حفاظت از سرمایه‌های انسانی جامعه جایگاه به مراتب بالاتری دارد. سنگ بنای تشکیل سرمایه انسانی در سیستم اقتصادی بر سیستم آموزش هر کشور استوار است. دانش‌آموزان و دانشجویان را به‌واسطه دانش انباشت شده در آنان، جزو باارزش‌ترین منابع اقتصادی یک کشور طبقه‌بندی می‌کنند. احتمال موفقیت یک جامعه در استعدادها و نبوغ آنان توزیع شده است، بنابراین سیاست مدبرانه حکم می‌کند این قشر را تا حد ممکن از عوامل پرریسک دور نگه داریم. هریک از ما در طول روز در معرض انواع بی‌شماری از ریسک‌ها قرار داریم ولی وقتی ۴۰ نفر از یک گروه همگن و با ارزش کنار هم جمع می‌شوند، با تمرکز ریسک روبه‌رو خواهیم بود. تحت چنین شرایطی مدیریت ریسک و مراقبت از این سرمایه باید به‌صورت هدفمند و در چارچوبی کارشناسانه انجام شود.

چرا در این شرایط در کنار دستور پیگیری مقصران، عیادت از مصدومان و دلجویی از بازماندگان، یک کارگروه اضطراری برای تدوین سیاست‌های جدید در این حوزه تشکیل نمی‌شود؟ چرا در سیستم آموزش و پروش کشور، نهادی جدید و متخصص برای برگزاری اردوها و سفرهای دانش‌آموزی ظهور نمی‌کند؟ اگر یک نهاد متشکل از مربیان ماهر و کارآزموده وظیفه نظارت و برگزاری این قبیل فعالیت‌های دانش‌آموزی را به عهده بگیرد آیا احتمال وقوع این رویدادهای ناگوار کاهش نمی‌یابد؟ اگر تعدادی وسیله نقلیه مناسب به همراه رانندگان متخصص که علاوه‌بر دوره رانندگی، دارای تخصص‌های مربوط به این چنین سفرهایی باشند، در کنار مربیان ماهر در هر استان مامور اجرای اردوها و سفرهای دانش‌آموزی شوند، آیا نمی‌توان دامنه وقوع این حوادث را تا حد زیادی کمتر کرد؟ وقت آن رسیده تا همانند کشورهای توسعه یافته و کشورهای آسیای شرقی که دارای دستورالعمل‌های ویژه در این زمینه هستند، ما نیز سازگار با ریسک هر منطقه، افراد شایسته را همسفر این سرمایه‌های ارزشمند ملی کنیم. در سایه تدوین دستورالعمل‌های مناسب و تزریق نیروی متخصص به این حوزه هم کیفیت سفرهای دانش‌آموزی بهبود خواهد یافت و هم ریسک حوادث ناگوار کاهش خواهد یافت.

سفرهای دانش‌آموزی نیازمند تدوین سیاست

سفرهای دانش‌آموزی نیازمند تدوین سیاست